• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3707 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۱۱ دي

خبرنگار «اعتماد» از دو گرمخانه‌ تهران و كارتن‌خواب‌هاي پناه آورده به آن گزارش مي‌كند

چند وجب جا براي خوابيدن

حميدرضا خالدي

ساعت 10 شب است، اما هنوز هم خيابان‌ها خلوت نشده. خودروها اما اينجا كمتر از ساير خيابان‌ها هستند. كوچه‌هاي اطراف كاملا رنگ و بوي شب‌مردگي گرفته‌اند و ديگر پرنده در آنها پر نمي‌زند. حال و هواي اينجا كاملا با خيابان‌هاي مركزي و شمالي شهر در اين ساعت تفاوت دارد. برخلاف خيابان‌هاي شمال شهر كه رستوران‌ها و مراكز تفريحي‌اش تا نيمه‌هاي شب باز هستند و حتي خيابان‌هايش پيست خودروهاي لوكس و گرانقيمت شده است، اينجا حتي يك بقالي را نمي‌توان پيدا كرد كه در خيابان‌ها و كوچه‌هاي فرعي‌اش، باز باشد. «شب‌مردگي» را اينجا كاملا مي‌توان احساس كرد. در كوچه‌هاي اينجا كه قدم مي‌زني، ترسي ناشناخته سراپاي وجودت را فرامي‌گيرد. ترسي كه شايد به خاطر حال و هواي شب‌هاي كوچه پس‌كوچه‌هاي اينجا باشد و شايد به خاطر نامي كه هنوز هم حكايت از وجود يكي از خطرناكترين محله‌هاي تهران داشته و دارد. محله‌اي كه يكي - دوسالي است شهرداري تلاش كرده تا سروساماني به آن بدهد. با اين وجود هنوز چند ماهي از اجراي اين طرح نگذشته بود كه معتادان و به خصوص موادفروش‌ها دوباره به عناوين مختلف، به ميعادگاه اصلي‌شان برگشتند. با اين تفاوت كه از صحنه‌هاي ناخوشايند جمع‌هاي معتادان و موادفروش‌هايي كه در ملأعام با خيال راحت خود را مي‌ساختند يا ساقي بقيه مي‌شدند، كم شده و پاتوق‌هاي‌شان، به درون خانه‌هاي قديمي و كهنه رفته است. خانه‌هايي كه بسياري از آنها حتي به دوربين‌هاي مداربسته هم مجهزند. حالا به گفته برخي اهالي، معتادين خرده‌پاي ديروز، جاي‌شان را به موادفروش‌هاي مسلح خطرناكي داده‌اند كه كسي جرات نزديك شدن به آنها را هم ندارد. با اين وجود شهرداري همچنان مدعي است كه محله پاك است و عادي. اما در عمل، هنوز هم اينجا يكي از خطرناك‌ترين محله‌هاي پايتخت است. اينجا هنوز هم «هرندي» است.
 
اينجا يكي از كمپ‌هاي بهاران است. كمپ‌هايي كه با هدف آموزش و آماده كردن معتاداني كه ترك كرده‌اند، براي ورود به جامعه از سوي شهرداري برپا شده است. كمپي در ميدان هروي. ساختمان و در و ديوار اينجا برخلاف بسياري از ساختمان‌هاي قديمي و يك طبقه دور و برش رنگ و بوي نويي و بازسازي شدن مي‌دهد. ساختماني درست در چند متري قهوه‌خانه رمضان يخي كه هنوز هم پاتوق بسياري از قديمي‌ها و لوطي‌هاي محله است. داخل ساختمان اما از بيرونش هم زيباتر است. در راهروي طبقه همكف آن حدود 10 چرخ خياطي جديد رديف شده‌اند و هر يك از اتاق‌هاي آن پر است از انواع پارچه‌هاي قرمز رنگ مخصوص ساخت كاورهاي لباس و محصولات چرمي. وقتي سراغ كارگران اين مجموعه را مي‌گيريم، توسل، كه مديركمپ محسوب مي‌شود، مي‌گويد: بچه‌ها اينجا تا ساعت 4 بيشتر كار نمي‌كنند. الان هم در طبقه سوم مشغول استراحت هستند يا در طبقه دوم در كتابخانه و... هستند. وارد طبقه دوم كه مي‌شوي تازه احساس مي‌كني كه وارد يكي از كمپ‌هاي بهاران محله هرندي شده‌اي. ساكنين كمپ در واقع اوقات فراغت‌شان را اينجا مي‌گذرانند. در اتاقي از اتاق‌هاي اين طبقه دو سه تا از ساكنين بهاران، در حال ساز زدن هستند. ديوارهاي اين اتاق پر است از دف‌هايي كه روي پوست آنها با خطوطي خوش، اشعار و جملاتي زيبا نوشته شده است. تابلوخط‌هايي كه به گفته يكي از ساكنين اين ساختمان، كار خود بچه‌هاي كمپ هستند. ورودي اتاق كتابخانه چندين ميز مخصوص مطالعه در كتابخانه قرار دارد كه يكي دو نفر از بهاري‌ها، روي آنها نشسته‌اند و به قول معروف سرشان توي كتاب است. سه نفر هم در اتاقي ديگر مشغول خطاطي و ساختن صنايع دستي با ساقه‌هاي گندم هستند. ساقه‌هاي گندم را به شكل خاصي برش مي‌دهند و با ظرافت روي چوب مي‌چسبانند. حاصل كارشان تابلوخط‌هايي است به غايت زيبا. طبقه سوم اما كاملا حس كمپ را به انسان القا مي‌كند. اتاق‌هايي كه پر هستند از تخت‌هاي دو - سه طبقه كه در هركدام چند نفر در حال استراحت هستند. مسوول كمپ در مورد دليل خالي بودن اتاق‌ها مي‌گويد: الان فقط حدود 40 نفر در اينجا نگهداري مي‌شوند. يعني از 150 نفر ترك كرده‌اي كه از حدود يك سال قبل به اينجا آمده‌اند، همه رفته‌اند و فقط اينها مانده‌اند. به گفته وي طول مدت درمان در بهاران 9 ماه است. وي مي‌گويد: مددجوها تا 3 ماه اول حق ترك كمپ را ندارند و براي تردد به بيرون بايد اجازه تردد بگيرند اما بعد از آن مانيتورينگ نامحسوس و تردد به بيرون مجاز است. منصوريكي از ميهمانان چندين ماهه اينجاست. به قول خودش در 50 سالي كه از خدا عمر گرفته 30- 20 سالي‌اش را در دام اعتياد بوده است. همان عاملي كه باعث شده تا همسرش از وي جدا شود و زندگي‌اش از هم بپاشد. وي كه ساكن همين محله هرندي است، 9 ماهي مي‌شود كه پاك شده و اينجا هم زندگي مي‌كند و هم كار، گرچه به قول خودش بايد كم‌كم كوله‌بارش را ببندد و پا به داخل دنياي واقعي بگذارد. وي يكي از كارگران كارگاه كاور‌سازي است. وقتي از وي مي‌پرسم: حقوق هم مي‌گيري يا نه؟ با شوق و شوري كودكانه جواب مي‌دهد: آره آقا. تو اين 9 ماهه يك ميليون و هفتصد هزار تومان گرفته‌ام. با اين وجود هنوز به خودش مطمئن نيست: نمي‌دانم وقتي بيرون بروم چه چيزي در انتظارم است. اكثر بچه‌هايي كه بيرون رفته‌اند به آغوش خانواده‌هاي‌شان بازگشته‌اند ولي خانواده من... ! بغضش را مي‌خورد و شروع مي‌كند به بازي با ريشه‌هاي پتوي تختش. ولي شايد جالب‌ترين حرفش همان باشد كه آخر مي‌گويد. همان پاسخي كه وقتي از وي مي‌پرسم، آيا باز هم به سمت مواد مي‌روي يا نه...: نمي‌دانم. دروغ چرا... شايد هم رفتم و كشيدم... راستش را بخواهيد از بيرون و آينده مي‌ترسم...
يك شب – كمپي به وسعت يك شهر
سوز سرما تا ته استخوانت را مي‌سوزاند. با اين حال حدود صد نفر از كارتن‌خواب‌ها، به صف دورتادور حياط بزرگ كمپ خاوران ايستاده‌اند تا نوبت‌شان شود و پذيرش بگيرند و بتوانند شبي را زير سقفي، به صبح برسانند. چندين اتوبوس و ماشين «ون» دورتادور محوطه به صف شده‌اند همان ماشين‌هايي كه امشب هم بعد از چند ساعت چرخ زدن در خيابان‌ها و جمع‌آوري معتادان آرام گرفته‌اند تا شبي ديگر و ماموريتي ديگر. رضا قديمي، مديرعامل سازمان خدمات اجتماعي شهرداري تهران درباره شيوه عملكرد گرمخانه‌هاي تهران مي‌گويد: حدود 50 اتوبوس و 150 ون روزانه كارتن‌خواب‌ها را از سطح شهر جمع‌آوري و به گرمخانه‌ها منتقل مي‌كنند و افرادي كه به هر دليلي نخواهند به گرمخانه بيايند مي‌توانند در اتوبوس‌هايي كه براي اين كار تجهيز شده‌اند شب را به صبح برسانند. وي با تاكيد بر اينكه 80 درصد كارتن‌خواب‌ها در تهران، شهرستاني هستند، مي‌گويد: 20 درصد از اين كارتن‌خواب‌ها كه اكثرا معتاد هستند تمايل به ترك اعتياد دارند.  داخل كمپ اما حال و هواي ديگري دارد. كمپ تشكيل شده از بخش پذيرش، سرويس‌هاي بهداشتي، تحويل لباس، آشپزخانه، حمام و بالاخره سالن خوابگاه. سالن خوابگاه آخر خط اينجاست. سالني بسيار بزرگ كه نه‌تنها دورتادورش با تخت‌هاي دوطبقه پر شده كه روي زمين آن هم دو رديف از كارتن‌خواب‌ها، زير پتوهاي خوش رنگ قرمز و نارنجي يا خوابيده‌اند يا خودشان را به خواب زده‌اند. آدم‌هايي كه هر كدام قصه‌اي نانوشته از زندگي يكي از شهروندان اين شهر هستند. با اين وجود، تعداد زيادي از كارتن‌خواب‌ها، به دليل كمبود جا؛ بعد از حمام گرفتن، در سالن بيرون خوابگاه، روي زمين جا خوش كرده‌اند و خوابيده‌اند. بوي عجيب و البته بدي فضاي داخل سالن را پركرده است. بويي كه به گفته يكي از كاركنان به خاطر استفاده از مواد ضدعفوني‌كننده و وسايل كارتن‌خواب‌ها به وجود آمده است. حرف‌هاي شب خواب‌هاي كمپ خاوران هم شنيدني است. برخي از آنها مي‌گويند كه صبح وقتي سراغ وسايل‌شان مي‌روند، پول‌هاي‌شان كم شده و برخي ديگر مدعي‌اند كه توسط تعدادي از عوامل كمپ كتك خورده‌اند، اما اكثر آنها از اينكه مجبورند ساعت 5 صبح، به زور، كمپ را ترك كنند، گلايه دارند. رسول يكي از همين كارتن‌خواب‌هاست كه مي‌گويد: آقا بگيد ما را 5 صبح بيرون نكنند. آخه ما آن ساعت كجا برويم؟ البته با وجود اين حرف‌ها، قديمي، مديرعامل سازمان خدمات اجتماعي شهرداري تهران اين حرف‌ها را رد مي‌كند و مي‌گويد: اولا به هر كارتن‌خواب يك كمد مي‌دهيم تا وسايلش را درون آن بگذارد و كليدش هم دست خودش است و ما به وسايل وپول‌هاي آنها دسترسي نداريم، ثانيا ما كاملا مراقب برخورد كاركنان‌مان هستيم و به جرات مي‌توانم بگويم كه ادعاي كتك زدن كارتن‌خواب‌ها بي‌اساس است. ثالثا: ما به زور كسي را بيرون نمي‌كنيم، از ساعت 5 صبح در كمپ باز است و خود كارتن‌خواب‌ها به ميل خودشان خارج مي‌شوند و حتي اگر نخواهند، مي‌توانند 24 ساعته اينجا باشند.
در گوشه‌اي از سالن خوابگاه حدود 12 تخت، جدا از بقيه قرار دارد. يكي از كاركنان كمپ در پاسخ به اين سوال كه چرا اين تخت‌ها از بقيه جدا هستند مي‌گويد: اينها مبتلا به HIV هستند كه در طول اين مدتي كه اينجا آمده‌اند و رفته‌اند شناسايي شده‌اند ولي با اين وجود دكتر كمپ، با رد اين ادعا مي‌گويد: اينها كارتن‌خواب‌هايي هستند كه بيماري‌هايي معمولي دارند. بيماري‌هايي مانند بيماري‌هاي عفوني يا سرماخوردگي و آنفلوآنزا و... اگر هر كدام از آنها بيماري خاص يا شديدي داشته باشد سريعا به بيمارستان منتقل مي‌شود. آمار دكتر حكايت از معاينه و درمان حدود 10 بيمار به طور متوسط در شبانه‌روز توسط آنها دارد.
   
عقربه‌هاي ساعت، روي 2 صبح قفل شده است. با اين وجود هنوز صفي طولاني از كارتن‌خواب‌ها در حياط منتظر پذيرشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون