آمارهاي عجيب آقاي وزير سابق!
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
در اين گزاره ترديدي نيست كه يكي از مهمترين مشكلات جامعه ايران مساله اشتغال و بيكاري است. البته اين موضوع فقط مشكل ما نيست، بسياري از كشورها حتي كشورهاي توسعهيافته نيز دچار بحران بيكاري هستند، نمونه آن اسپانياست كه نرخ بيكاري به حدود 25 درصد رسيده است. اخيرا نيز بانك جهاني گزارشي از روندهاي مهم جهاني منتشر كرده كه طي آن به مساله اشتغال و بيكاري نيز به عنوان يك موضوع مهم اشاره و برآورد كرده است كه طي 10 سال آينده بايد حدود 600 ميليون شغل در جهان ايجاد شود. در اين گزارش وضعيت ايران نيز از حيث اشتغال و بيكاري حساس توصيف شده است. اين حساسيت ناشي از فاجعهاي است كه در دولت احمدينژاد در خصوص اشتغالزايي پيش آمد و به عنوان يكي از مهمترين شاخصهاي ناكارآمدي آن دولت شناخته شد. اين ناكارآمدي چنان بود كه حتي تاكنون كه سه سال و نيم از پايان عمر آن دولت ميگذرد، كمتر كسي به خود جرات داده بود كه در دفاع از آن دولت در زمينه اشتغال چيزي بنويسد، چرا كه غيرقابل دفاع تلقي ميشد تا اينكه در روزهاي گذشته بدترين اتفاق ممكن رخ داد و وزير اقتصاد دولت احمدينژاد دست به كار شد و يادداشتي را در مقايسه عملكرد آن دولت و دولت فعلي نوشت و خبرگزاريهاي اصولگرا نيز خوشحال از اينكه اسنادي را در دفاع از آن دولت ناكارآمد و عليه دولت موجود به دست آوردهاند آن را به عنوان «وزير اقتصاد دولت دهم با ارايه مستنداتي از مركز آمار ايران گزارش بيكاري دولت يازدهم را راستيآزمايي و دلايلي بر رد اين گزارشها ارايه كرد» تيتر كردند. ولي اين گروه و نيز آقاي وزير سابق زحمت فهم اين نكته را به خود ندادند كه اگر اين آماري كه ميگويند درست است، پس چرا تا به حال در برابر سيل انتقادات عليه آن دولت در خصوص ركود مطلق در ايجاد شغل، سكوت كرده بودند؟
آيا اين آمار در گذشته وجود نداشت و اكنون توليد شده است؟
آقاي وزير دولت احمدينژاد در يادداشت خود نوشته است كه: «دولت يازدهم نتوانسته حتي نصف متوسط ساليانه شغل خالص ايجاد شده در دولتهاي نهم و دهم، شغل ايجاد كند و لذا نرخ بيكاري در دولت يازدهم افزايش يافته است.» استدلال وي براي مقايسه فصل بهار سال 1384 و 1392 است و تعداد نيروهاي فعال و شاغل را در اين دو مقطع به اين صورت نوشته و تفاوت آنها را برابر توليد شغل در دولت احمدينژاد دانسته است.
سپس تفاضل تعداد شاغلان را در دو مقطع زماني حساب كرده كه حدود 2/3 ميليون نفر ميشود و اين را معادل مشاغل ايجاد شده در دوره احمدينژاد دانسته است كه براي 8 سال، به طور متوسط سالانه حدود 400 هزار شغل ميشود! در ذيل جدول هم نوشته است كه: «ماخذ: بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران و مركز آمار ايران» معلوم نيست كدام گزارش و كدام رقم را آقاي وزير استفاده كرده؟ اين نوع ارجاع دادن در نوع خود بي نظير است.
هرچند وي مدعي شده كه آمار فصلي را نوشته ولي معلوم نيست كه اين آمار از كجا آمده، چون آمار فصلي تفاوت زيادي با آمار سالانه ندارد و آمار سالانه مركز آمار در مورد اين دو مقطع به كلي متفاوت با آن چيزي است كه آقاي وزير سابق نوشتهاند.
منبع ستون اول صفحه 6 گزارش كد 88-01-05 بهار 88 مركز آمار ايران است و منبع ستون دوم نيز چكيده نتايج طرح آمارگيري نيروي كار سال 1392 مركز آمار ايران صفحه 5.
بنابراين در بهترين حالت در 8 سال 84 تا 92 فقط 700 هزار شغل ايجاد شده است كه سالانه حدود 85 هزار شغل ميشود كه در برابر ايجاد اشتغال سالانه حدود 600 هزار شغل در اواخر دولت اصلاحات و صدها هزار شغل در دولت جديد، يك فاجعه تمامعيار اقتصادي و اجتماعي محسوب ميشود و تمام مشكلات فعلي كشور در زمينه بيكاري محصول اين فاجعه اقتصادي است. ولي مساله مهمتر اينكه وزير اقتصاد آن دولت پس از گذشت سه سال، چگونه حاضر ميشود كه چنين آماري را در يك يادداشت خود بنويسد و به جامعه ارايه دهد؟ خواننده از اين يادداشت و سطح كارشناسي نويسنده آن، چه برداشتي بايد بكند؟