• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3729 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۶ بهمن

وقت «آشتي ملي»

پس از نمايش وفاق در مراسم تشييع پيكر هاشمي، فعالان سياسي، ‌ لزوم همكاري ملي را بررسي مي‌كنند گفت‌وگو با حميدرضا جلايي‌پور، عباس عبدي، غلامحسين كرباسچي، مرتضي مبلغ، عبدالله ناصري و يحيي آل اسحاق

مجتبي حسيني


خرداد سه سال پيش نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب تلاش كردند از گذشته عبور كنند و با صداي رسا بگويند جز صندوق راي راهي براي اصلاح نمي‌شناسند. صداي رساي آنها از زندان و حصر تا كوچه و خيابان به خانه‌هاي مردم رسيد و با پاسخي شايسته از سوي مردم مواجه شد. مردمي كه اتحاد اصلاح‌طلبان و اعتدالگرايان را به رهبري هاشمي و خاتمي باور كردند و جمعه‌اي ساختند كه نتيجه‌اش به قدرت رسيدن حسن روحاني بود. مرد معتدل و ميانه رويي كه بر سر اصول مي‌ايستد و براي توسعه فداكارانه تلاش مي‌كند. عصر اعتدال در نظام جمهوري اسلامي آغاز شد و حاميان اصلاحات و اعتدال روي خوش سياست را به چشم ديدند. آنها كه شعار و شعورشان نجات ملي بود بار ديگر در اسفند 94 دست به دست هم دادند و دوباره ساحت سياست را رنگ اعتدال زدند و چهره خانه ملت را بازسازي كردند.
ميوه‌هاي اعتدالگرايي و اصلاح‌طلبي يك به يك مي‌رسيد تا اينكه غروب سرد 19 دي از راه رسيد و قلب آيت‌الله هاشمي از تپيدن باز ايستاد. روزهاي بهت و عزا كه تمام شد تازه نوبت دلشوره‌هاي عصر پسا هاشمي رسيد. آيا واسطه الخير جديدي به هيبت و هيمنه هاشمي سر از جبهه اعتدال بر مي‌آورد تا عباي قهوه‌اي رنگش را بر سر اصحاب بگستراند؟ يا آنكه اساسا اصلاحيون و معتدلين آنقدر بالغ شده‌اند كه بدون پشتوانه هاشمي بزرگ هم راه سنگلاخ سياست در ايران را از كوچه پس كوچه‌هاي تاريك تا مقصد روشن بپيمايند؟
هاشمي براي اصلاح‌طلبان حكم «بلد راه» را داشت. او پس‌كوچه‌هاي ساختار سياسي ايران را خوب مي‌شناخت؛ سياست‌ورزي كشورهاي منطقه را در طول سال‌ها انديشه و عمل سياسي درك كرده بود و به ويژه در سال‌هايي كه سياست در ايران قبضه تهمت و خلاف‌گويي و ضداخلاق شده بود او چراغ به دست نيروهاي ميانه رو را همراهي مي‌كرد تا از گزند حوادث سخت عبور كنند.
سال‌هاي پس از 88 اگرچه نقش همه كمرنگ شد اما يك اتفاق به ظاهر ساده جلوي محو شدن اصلاح‌طلبان را گرفت و آن چيزي نبود جز «راي دماوند». رييس دولت اصلاحات زمستان 90 و در ساعات پاياني مهلت قانوني شركت در انتخابات مجلس نهم راي خود را به صندوق انداخت تا همان كور سوي اميد را حفظ كند و بر راه مه آلود سياست‌ورزي درون نظام نور بتاباند. اگرچه همان روزها نقد شد و مورد هجوم قرار گرفت اما اثر آن راي دو سال بعد خود را در چهره خندان مردمي كه براي جشن پيروزي روحاني به خيابان آمده بودند خود را نشان داد.
بيش از يك دهه است كه رقابت‌هاي سياسي در ايران كمتر بوي اخلاق و رقابت سالم مي‌دهد و عرصه براي تاخت و تاز دوبهم‌زنان سياسي و واسطه الشرهاي انتخاباتي چنان مهياست كه تيغ توهين و تخريب چهره‌ نيروهاي انقلابي چپ و راست را زخمي كينه كرده است. يك روز ناطق نوري، روز ديگر هاشمي‌رفسنجاني. كار به مراجع و علما هم كشيد و هر كس به طعن و تهمت لقبي از القاب رذايل اخلاقي را چسبيده بر پيشاني‌اش ديد. گمان اين بود كه با شروع ميانه روي به سبك روحاني كمي از اين التهاب فروكش كند اما حريق تهمت، شعله فروزتر از آن بود كه راي مردم و دولت ميانه رو روحاني آبي بر شعله‌هايش باشد.
چنين شد كه آتش توهين و تخريب در كشور يك بار ديگر و البته با شدت و حجم بيشتري شعله ور و فرمان حمله به روحاني و دولتش صادر شد. دولت حسن روحاني در اين سه سال و نيم گذشته از عمرش بيش از تمامي دولت‌ها تخريب شده است. اين ادعايي است كه حتي كارگزاران دولت اصلاحات نيز آن را تاييد مي‌كنند.
مناديان اخلاق و پرچمداران اعتدال اگرچه در جامعه خواهان و خواستار دارند اما بي‌تريبون و بي‌امكانات به مقابله با افراط‌گرايي‌هايي مي‌پردازند كه گمان مي‌كنند مي‌تواند اساس انقلاب و نظام را با تهديد مواجه كند.
با رحلت آيت‌الله هاشمي در تمامي اطراف و اكناف سياست يك سوال چرخ مي‌زند! آينده از آن كيست؟ آنها كه دست كم از 84 به اين سو تخريبش كردند حالا مي‌خواهند حول كدام نام به عنوان دشمن مشترك جمع شوند؟ محور وحدت آنها نه ريش‌سفيدان خودشان بودند و نه ائتلاف گاه و بي‌گاه شكست خورده. آنها حول مخالفت با هاشمي متحد مي‌شدند و حالا كه ديگر هاشمي نيست شايد بهترين فرصت باشد تا بينديشند به جمهوري اسلامي بدون هاشمي. آيا مي‌خواهند هنوز راه تهمت و افترا در پيش گيرند؟
سوي ديگر اصلاح‌طلباني هستند كه اگرچه داغدار از دست رفتن آيت‌الله اما اميدوار به آينده مي‌نگرند. آينده‌اي كه مي‌تواند از مزار هاشمي آشتي بروياند.
در اين سال‌ها نه فقط اصولگرايان كه بخش‌هاي قابل توجهي از حاكميت نيز با اصلاح‌طلبان سر ياري و دوستي نداشتند. اما اين روزها اصلاح‌طلبان تمام اعتبار و آبروي خود را در يك دست گرفته و دست ديگر را به دوستي دراز كرده‌اند.
رهبر اصلاحات و رييس دو دوره دولت اين روزها خالصانه از محوريت رهبري سخن مي‌گويد و خواستار تداوم آشتي نسبي پس از فوت آيت‌الله هاشمي شده است. او اميدوار است همانطور كه راي دماوندش از اتفاقات ناگوار جلوگيري كرد اين‌بار سخنان آشتي‌جويانه‌اش سبب‌ساز نزديكي دوباره اصلاح‌طلبان و راس هرم سياسي نظام شود. دستان خاتمي براي در دست گرفتن دستي آن سوي ميز دراز شده است و اصلاح‌طلبان اميدوارند پاسخي درخور دريافت كنند.
نقش محوري سياسي و معنوي رهبري معظم انقلاب از چنان اهميتي برخوردار است كه رييس دولت اصلاحات خالصانه و البته فروتنانه به آن اذعان مي‌كند و اميدوار است راهي گشوده شود تا همه نيروهاي انقلاب همدلانه بر سر منافع ملي راه آشتي و دوستي در پيش گيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون