• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3754 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۵ اسفند

نگاهي به مجموعه شعر «تنها باد از زير خاكستر خبر دارد» سروده برزو گوران

حرف‌هايي كه ساده گفته مي‌شوند

فرزاد كريمي

 

«تنها باد از زير خاكستر خبر دارد» دومين مجموعه شعر برزو گوران است كه به‌تازگي در نشر مرواريد منتشر شده است. گوران از انتشار نخستين مجموعه شعرش، مزامير هجران (۱۳۸۶، نشر شلفين)، تحولي را در تجربه شاعري تجربه كرده است كه مي‌توان از آن به بلوغ انديشه و پختگي احساس تعبير كرد. مضامين شعري گوران را در هر دو دفتر دغدغه‌هاي اجتماعي شكل داده است. او در اين مسير از دغدغه‌هاي اجتماعي اما معطوف به شخص شاعر در مجموعه اول، به بيان تجربه‌هاي شخصي اما عام اجتماعي رسيده است. احساسات گوران را در مجموعه شعر اخيرش مي‌توان عيني‌تر، ملموس‌تر و بسيار دورتر از شعارزدگي ديد. در نوشتار حاضر، شعرهاي مجموعه تنها باد از زير خاكستر خبر دارد از سه منظر تصوير، زبان و محتوا بررسي شده است.
تصوير در شعرهاي اين مجموعه
در بيشتر شعرهاي اين مجموعه، ذهنيت پرشور و احساسي كه شاعر در بيان عواطف خود دارد از تصويرسازي‌هايي تبعيت كرده است كه بر عينيت تاكيد دارد. اين شيوه تصويرگري شاعرانه، وجه استعاري كلام را در شعرهاي گوران برجسته ساخته است: «ابر/ آفتاب را انكار مي‌كند/ و شب روز را/ و باد برگ را/ و چكه‌هاي شيرِ آشپزخانه‌ام... / سكوت را... / و مرگ مرا انكار مي‌كند/ من براي اثبات خودم... / تنها با يكي گلبرگ/ دنبال تو چرخ مي‌زنم» (ص ۱۳) . تاكيد بر وجه استعاري كلام در شعر گوران، در بيشتر شعرهاي اين مجموعه به نمادپردازي منتهي نشده است و اين نشانه هوشياري شاعر و احاطه او بر شعر امروز ايران است. بي‌نيازي جستن از تاويل نمادين آثار، اين اختيار را به مخاطب مي‌دهد تا تصويرسازي‌ها و عبارت‌بندي‌هاي بياني شاعر را بتوان هم در وجه نمايه‌اي و هم در وجه استعاري آن تفسير كرد. اين دووجهي بودن، عمقي ويژه به كار شاعر بخشيده است كه در صورت درغلتيدن به عرصه نمادپردازي، اين عمق عاطفي از ميان مي‌رفت.
زبان در شعرهاي اين مجموعه
زبان برزو گوران در اين مجموعه شعر ويژگي‌هايي دارد كه مي‌تواند براي او يك شاخصه محسوب شود. زبان سخت، پرطمطراق و نسبتا فخيم كه شاعر همواره سعي دارد معاني ارزشمندي را در قالب اين واژگان عرضه كند. اين شيوه استفاده از زبان، گاه كاركرد حروف اضافه را به كاركردي از زبان كهن پارسي شبيه ساخته است: «پيرترين‌شان هم/ خاطره‌اي از برگ‌هاي بر باد ندارند» (ص ۲۶): بر در معناي برروي. استفاده از جملات معترضه بانشان يا بي‌نشان: «اين پا/ كه پاي رفتن نيست/ به ضرب ِ لنگِ تو مي‌روم» (ص ۲۳) اين شيوه به كارگيري جمله‌هاي معترضه، شعر را ديداري كرده، به هنگام شنيدن شعر، شنونده را در درك مناسبت‌هاي كلامي آن دچار مشكل مي‌سازد. در شعرهاي اين مجموعه، گاه شاعر براي تقويت وجه شاعرانگي كلام، ترتيب معهود اجزاي جمله را برهم زده است: «دار مي‌زنم خودم را/ زير همين قنديل‌هاي غار/ بي‌اعتنا به آنچه خفاش مي‌كند/ فاش مي‌كند مرا/ كه منم سكه از رواج افتاده» (ص ۴۵) . استفاده از چنين شيوه‌اي براي شعري كه در كنار واژگاه صحيح و استوار، به‌سادگي حرف خود را مي‌زند و روايت خود را به انجام مي‌رساند، چندان لزومي ندارد. همچنين گاه واج‌آرايي‌هايي در كار گوران ديده مي‌شود كه آن نيز نتوانسته است به خصيصه‌اي ويژه براي زبان شعري او بدل شود. براي نمونه مي‌توان به شاهد مثال قبل و ادامه سطرهاي آن توجه كرد: «واج افتاده‌ام/ نه زير و نه بالاي اين بام/ نظير افتادن حباب/ باب گفت‌وگو بسته است/ تنها صداي من است مي‌چمد/ چمدانم را براي نرسيدن مي‌بندم/ بندم را باز كنيد/ تا ببينم از اين دريچه و روزني/ زني را كه اصنام» (همان) و شعر به همين سياق كلامي تا انتها رفته است. به نظر مي‌رسد رسيدن شاعر به زباني كه شاخصه كار او باشد، چنان كه شعر او را بتوان با اتكا به زبانش بازشناخت، به عواملي بيش از آنچه ذكر شد نياز دارد؛ به‌ويژه كه چنين بازي‌هاي زباني در شعر معاصر ايران بارها آزموده شده و بداعت تازه‌اي براي يك متن شعري به‌شمار نمي‌آيد. از منظر تصويرپردازي نيز مي‌توان گفت بعضي تصويرهاي شعري گوران بديع نمي‌نمايد: «در خيابان مردي/ سكوت را جارو مي‌كند» (ص ۴۷).
تحليل محتوا
شعر گوران در مجموعه مورد بررسي، شعري محتوامحور است. شاعر در هر شعر ‌دنبال بيان مضامين عالي انساني، عواطف رقيق شخصي در هجمه ناملايمات جمعي و تصويرگري دروني ناآرام در قالب عناصر ملموس طبيعي، و گاه نشان دادن راهكاري براي برون‌رفت از بن‌بست‌هاي ذهني است: «وقتي/ نمي‌تواني بنويسي/ به رودخانه نگاه كن/ چگونه سر به سر ماه مي‌گذارد» (ص ۱۹) . محتواي شعر گوران را مضاميني متعدد و پردامنه تشكيل داده است. اين تعدد مضامين را به‌خصوص مي‌توان در شعرهاي بلند مجموعه مشاهده كرد كه همواره در راستاي بيان يك محتواست و البته در كل مجموعه نيز مي‌توان نگاه شاعر به سمت محتوايي واحد را جست‌وجو كرد. نكته داراي اهميت در اين ميان اين است كه چشم داشتن شاعر به محتواي عمومي واحد براي مجموعه، كار او را به تكرار نكشانده است. تفاوت‌هاي بصري در تصويرپردازي‌ها، استفاده از زمينه‌هاي روايي مختلف، بهره گرفتن از عناصر گوناگون طبيعي و تمهيدهايي از اين دست، همواره تصويرهايي بكر و تازه پيشاروي خواننده گذارده است.  محتواي متعالي، ناخودآگاه شاعر را به قالب زباني فخيم كشانده است. اما بيان روايي شاعر و راحتي‌اي كه گاه در بيان مضامين متعدد شعري در اين دفتر شاهديم، عموميت نيافته است. كلام فاخر، ضرباهنگ كلام را در پاره‌اي موارد دچار تعلل و كاستي كرده و نتيجه آن هدررفت ظرفيت‌هاي عاطفي فراواني است كه در تصويرهاي ناب شعري وجود دارد: «هرچند دير و دور/ آمد كه بيايد/ در آيينه‌زار من» (ص ۴۹). اين را مي‌توان مقايسه كرد با سهولت در بيان و روايتي ساده از مفهومي سرشار در قسمتي از شعر تراضي: «هر روز/ آفتاب و گردش سنگ/ هر روز/ اسب عصاري و/ كشيدن روغن/ با اين همه/ اين‌جا هم راضي‌اند/ از خر قبيله بگير/ تا ميخ طويله/ گيرم كه رفته‌اي تا بي‌كجاي اين جهان/ خاك بر سر آسمان/ كه همه‌جا همين رنگ است/ حالا/ هرچقدر بگويم/ اين رنگ آسمان نيست/ باور نمي‌كني» (ص ۵۲ـ۵۳).
جمع‌بندي
شعر گوران شعر شريفي است، انعكاس شخصيت شاعر در آثارش. شايد اين را بتوان مهم‌ترين ويژگي شعرهاي اين مجموعه دانست. شاعر در سرايش شعرش صادق است. او خود را و عواطف انساني زيسته خود را سروده است. محتواي شعر گوران از هر پيرايه فكري و احساسي، جز آنچه شاعر خود بدان ايمان دارد، بري است. تسلط شاعر بر روايت‌گري، زبان فارسي معيار و آشنايي او با مسائل مبتلابه اجتماعي و فرهنگي، بي‌نيازي جستن از اداهاي رايج زباني و عواملي اينچنين سبب شده است تا اين مجموعه شعر، بشارت آينده‌اي باشد براي شاعري كه همواره در حال آموختن و جستن است؛ شاعري كه شعر را نه در خدمت شعار و نه بي‌نياز از بيان كاستي‌ها و نابهنجاري‌ها مي‌داند. حفظ تعادل ميان اين دو كاري بس دشوار است و با اطمينان خاطر مي‌توان گفت گوران از پس آن برآمده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون