سازوكارهاي كمپينهاي انتخاباتي روي فضاي مجازي
محمد سلطانيفر كارشناس رسانه
در سالهاي اخير، همه دنيا به نقش بيبديل رسانههاي اجتماعي و تاثيرگذاري آنها در افكار عمومي به خصوص در حوزه دموكراسيهايي كه مبتني بر راي مردم هستند، پي بردهاند. دنيا در مقابل تاثير بلامنازع شبكههاي اجتماعي سر تعظيم فرود آورده و پذيرفته است كه اين فضا، غيرقابل انكار است. وقتي انتخابات يك دهه گذشته را مرور كنيم، همچنين تحولات اخيري كه اتفاق افتاده است، حاكي از آن است كه شبكههاي اجتماعي ميتوانند تاثيرگذاري بسيار بالايي در دموكراسيها داشته باشند. آخرين آنها انتخابات امريكاست. جمله چند روز قبل ترامپ، رييسجمهور امريكا كه ادعا كرد «بدون توييتر من نميتوانستم رييسجمهور امريكا شوم» نشاندهنده تسليم قدرتهاي بزرگ در مقابل قدرت شبكههاي اجتماعي است.
ما هم در كشور خودمان شاهد گسترش روزافزون فعاليت شبكههاي اجتماعي در صحنه سياست هستيم. انتخابات گذشته مجلس و همچنين انتخابات سال 92 كه مبتني بر فضاي اجتماعي و رسانههاي ملي بود، نشان از تاثير بالاي شبكههاي اجتماعي دارد. به همين جهت هم ميبينيم كه امروز سازوكارهاي كمپينهاي انتخاباتي به جاي اينكه با توجه به رسانههاي سنتي مثل راديو و تلويزيون شكل بگيرد، روي فضاي مجازي شكل ميگيرد. فراموش نكنيم كه در انتخابات گذشته امريكا جريانات اصلي رسانهها مخالف آقاي ترامپ بودند، اما اين جريان اصلي كه هيچگاه قدرت خود را تا اين مقدار به قدرت ضعيف شده در مقابل شبكههاي اجتماعي نميديد در مقابل اين تكنولوژي زانو زد و پذيرفت كه بايد مصدر را بسپرد به دست فضاي شبكههاي اجتماعي. با توجه به اينكه صدا و سيماي ما رسانه بيطرفي نبوده و نيست و در انتخاباتها به صورت مستقيم و غيرمستقيم ايفاي نقش كرده است، به نظر ميرسد در بستر شبكههاي اجتماعي ميشود دنبال جايگزين مناسبي براي صدا و سيما و رسانههاي سنتي بود. ما اگر بخواهم امروز جايگزيني را در رسانههاي جريانساز اصلي پيدا كنيم بايد آن را در شبكههاي اجتماعي ببينيم. با وجود همه ضعفهايي كه شبكههاي اجتماعي دارند و بحثهاي تفرقهافكنانه كه شايد هيچ كدام از آنها در راستاي منافع ملي نباشد و شايعه ايجاد كنند يا به اخبار غلط و خلاف واقع دامن بزنند و مطالب بياعتبار و كماعتبار را منتشر كنند، مردم به استفاده از اين شبكهها تمايل بيشتري دارند تا استفاده از رسانههاي جريان اصلي.
تلگرام در ايران جمعيتي حدود 28 تا 30 ميليون نفر كاربر دارد، ديگر شبكههاي اجتماعي ما هم با وجود محدوديتهايي كه وجود دارد، باز هم جايگاه خود را ميان كاربران دارند. در نتيجه اين شبكهها هم ميتوانند فضاي انتخاباتي را گرم كنند و هم تعيينكننده كانديد برتر باشند. كانديد برتر قاعدتا كسي است كه بتواند اقبال بيشتري را در فضاي شبكههاي اجتماعي براي خود پيدا كند و اين بستر را براي خود ايجاد كند و صرف بيان ديدگاهها در رسانهاي مثل تلويزيون و رسانههاي جريان اصلي مثل گذشته تعيينكننده نخواهد بود. هرچند در گذشته رسانه ملي ميتوانست جايگاه تعيينكنندهاي در اتفاقاتي مثل انتخابات داشته باشد اما امروز بايد بداند كه رقيبي قوي به نام شبكههاي اجتماعي دارد.