• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3776 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۷ فروردين

در رفتار خود تجديدنظر كنيم

شروين وكيلي

طي سال‌هاي گذشته با جرياني خزنده و گسترش‌يابنده در فضاهاي مجازي روبه‌رو بوده‌ايم كه مي‌توان آن را دنباله‌اي از روحيه خودخوارانگارانه و خودباخته‌ قشري از روشنفكران ايراني دهه‌هاي گذشته دانست. روحيه‌اي كه عناصر اصلي‌اش را مي‌توان در سه عنوان خلاصه كرد: نخست: نكوهش هرآنچه ايراني‌ است و عيب‌تراشي براي عناصر هويت ايراني، در حدي كه به جعل تاريخ و تحريف واقعيت‌ها پهلو مي‌زند. اين نكوهش مي‌تواند هر رفتاري را در خود بگنجاند؛ از طعنه به رفتارهاي عادي مردمان گرفته تا ريشخند چهره‌هايي نامدار و اثرگذار. دوم: ستايش ساده‌لوحانه از مدرنيته كه آشكارا در غياب آشنايي با مباني تمدن مدرن درآميخته است. اغلب ذكر شگفتي‌هايي تحسين‌برانگيز از سجاياي «خارجي‌ها» هم چاشني اين حرف‌هاست كه باز با ناداني و سطحي‌نگري چاره‌ناپذيري درباره فرهنگ‌هاي ديگر گره خورده است. سوم: نوعي خودبرتربيني بي‌پايه و احساس جدايي از «ايراني‌ها» و خود را از خميره‌ ديگري پنداشتن. از آنجا كه گوينده‌ اين حرف‌ها خود ايراني است و اغلب كلكسيوني از عيب‌هاي واقعي (و نه جعل‌هاي تبليغاتي) را هم حمل مي‌كند، اين توهم از سويي متناقض مي‌نمايد و از سوي ديگر مضحك. قاعده‌ هم اين است كه هرچه فاصله ذهني اين انيراني‌ها از ايراني‌ها بيشتر باشد، عيب و نقص‌هاي خودشان هم بيشتر است. يعني در وضعيت خالص و غايي‌اش با فروپايه‌ترين اعضاي تمدن ايراني سروكار داريم كه بيمار و ناتوان و نادان و انباشته از عقده‌هاي گوناگون هستند و مي‌كوشند با خوارداشت اوج‌هاي فراوان اين تمدن و مستقل پنداشتن خويش از بدنه آن، هويتي -هرچند بي‌رمق و مضحك- براي خويش دست و پا كنند. اين سه شاخص در گفتمان طيفي از روشنفكران در دهه ۱۳۴۰ تثبيت شد و با دست زمانه بر سرزمين‌مان غلبه يافت و طي دهه‌هاي گذشته در پيوندي عريان و رسوا با جريان‌هاي ايران‌ستيز و نواستعماري به گفتمان غالب طبقه متوسط فرهنگي تبديل شده است. گفتمان برآمده از اين جريان امتداد ايران‌ستيزي نيروهاي خارجي و دست‌نشاندگان داخلي‌اش است و از آنجا كه هويت ديرينه و استوار ايرانيان را مهم‌ترين مانع در اين راستا مي‌بيند، نكوهش ايران و ايراني را تبليغ مي‌كند و در كنارش هرآنچه غيرايراني است را مي‌استايد و مي‌پرستد. ايراني به خاطر وفاداري به سنني مانند نوروز و چهارشنبه‌‌سوري و مهرگان و... در بافت اين گفتمان جلوه‌اي واپسگرا و قديمي و مندرس و اُمُل پيدا مي‌كند، برخلاف اروپايي‌هايي كه به خاطر دلدادگي‌شان به مراسمي كاملا ديني مانند كريسمس كه هم نوپاتر است و هم از نظر تاريخي بي‌بنيادتر، «شيك و مجلسي و باكلاس» دانسته مي‌شوند. از سويي ايرانيان به خاطر ستودن چهره‌هاي درخشان و جهاني‌اي مانند كوروش و ابن‌سينا و فردوسي نژادپرست و متعصب پنداشته مي‌شوند و از سوي ديگر تحسين اغراق‌آميز امريكاييان از رييس‌جمهورهاي دويست سال پيش‌شان يا هويت‌تراشي نوعثماني‌ها و پان‌عرب‌ها درباره شخصيت‌هايي تخيلي و ناموجود بسيار طبيعي مي‌نمايد. ترديدي نيست كه سربازان پياده اين جريان، ناآگاهانه به آن پيوسته‌اند و گفتمان مورد نظرمان را از سر ناداني و غفلت همچون امري طبيعي و عادي يا چه‌بسا مد روز تكثير مي‌كنند. براي مقابله با اين اتفاق پيشنهاد مي‌شود كه نخست: در گفتمان عادي و روزانه خود از توهين به هرآنچه با هويت ايراني پيوند خورده خودداري كنيد. بديهي است كه اگر بپذيريم توهين به اقليت‌هاي قومي و ديني كاري غيراخلاقي و ناشايست است، پيشاپيش پذيرفته‌ايم كه توهين به اكثريت‌ مردمي كه مليتي را برمي‌سازند بايد بسي غيراخلاقي‌تر و ناشايست‌تر باشد. به ويژه بايد از چسباندن صفت‌هايي منفي به «ايراني‌ها» و استفاده از تعبير نادرست و پرمغلطه «ايروني‌بازي» پرهيز كرد. دوم: از نقل و تكرار گفتارهايي جعلي كه چهره‌اي زشت و نازيبا از تاريخ و جغرافياي ايران ترسيم مي‌كند بپرهيزيم.
مي‌توان با قطعيتي بالا ادعا كرد كه تقريبا همه آنچه در قالب نكات تاريخي منفي درباره ايرانيان صورتبندي شده و همچون سيلي سازمان يافته فضاي مجازي را در خود غرقه كرده، از نظر علمي و با استناد به مدارك تاريخي نادرست و دروغ است. بياييد از بازپخش اين دروغ‌ها خودداري كنيم. سوم: مردم ايران زمين طي نيم قرن گذشته زنجيره‌اي از جنگ‌ها، انقلاب‌ها، مداخله‌هاي خارجي، بحران‌هاي زيست‌محيطي، فروپاشي‌هاي اجتماعي و فاجعه‌هاي طبيعي و مصنوعي را از سر گذرانده‌اند و با اين همه هنوز مردماني متمدن و نيكوكار و ارجمند باقي مانده‌اند. نمودهاي رفتار متمدنانه و درست و اخلاقي هموطنان‌مان را فراوان مي‌توان در گوشه و كنار بازجست. چهارم: تاريخ و ادبيات و فرهنگ ايران زمين انباشته از معناهاي بلند و رخدادهاي ارجمند و كردارهاي تحسين‌برانگيز و چهره‌هاي درخشان است. لازم است كه در اين زمينه‌ها بيشتر بدانيم و سرمشق‌ها و الگوهاي كامياب و جذاب را در اين ميان برگزينيم و ضمن آنكه خود از آموزه‌هاي آن برخوردار مي‌شويم، اين داده‌ها را با ديگران نيز سهيم شويم. بديهي است كه تاريخ ايران زمين نيز مانند تاريخ هر جاي ديگر دنيا فراز و نشيب‌هايي داشته و نكات تيره و روشني در آن مي‌توان يافت و آشكار است كه ايراني‌ها هم مثل اعضاي همه تمدن‌هاي ديگر دنيا آميخته‌اي از ويژگي‌هايي نيك و بد دارند كه بايد به هر دو سويه‌اش نگريست و به ويژه‌ سويه‌هاي ناپسند و ضعيفش را شناسايي و نقد كرد و ريشه‌كن ساخت. با اين همه هركس به قدر كافي با تاريخ ايران آشنا باشد مي‌داند كه بخش‌هاي روشن اين فرهنگ از لكه‌هاي تاريكش بسي درخشان‌تر است. ما شهروندان ايران زمين از منابع مالي شيخ‌نشين‌هاي نفتي يا سازماندهي نظامي و دولتي تنفرپراكنان قوم‌گرا برخوردار نيستيم، اما شمارمان از مستخدمان اداره دروغ فراوان‌تر و خلاقيت و هوشمندي‌مان بسي افزون‌تر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون