• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3777 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۹ فروردين

گفت‌وگو با مصطفي سليمي شهردار بركنار شده مناطق 6، 18، 19 و 21 پايتخت

شهرداري نبايد حزب سياسي باشد

حميدرضا خالدي

 از 10 سال سابقه شهرداري چهارمنطقه 6، 18، 19 و 21؛ چندين بار سابقه عزل و خانه‌نشين شدن را در كارنامه خودش دارد. به گفته خود تنها جرمش براي عزل انتقادهايي بوده كه به سيستم مديريت شهري داشته و از آن مهم‌تر عضويت در طيف سياسي اصلاح‌طلبان كه عنوان تنها شهردار اصلاح‌طلب شهرداري تهران را با خود يدك مي‌كشيد و با وجود حدود20 سال سابقه فعاليت به عنوان مدير وكارشناس در بخش‌هاي مختلف در وزارت كشور و شهرداري تهران، از زمان كرباسچي و الويري تاكنون، چند ماهي است كه با نزديك شدن به انتخابات شوراها و رياست‌جمهوري و شهردار تهران، دوباره و براي چهارمين بار از كار بركنار شده است. چهره‌اي كه اين روزها يكي از كانديداهاي اصلاح‌طلبان شوراهاي شهر تهران محسوب مي‌شود. در طول گفت‌وگوي مان، مصطفي سليمي، شهردار بركنار شده منطقه 18، كه در دوره گذشته انتخاب شهردار تهران نيز در كنار محسن هاشمي يكي از گزينه‌هاي اصلاح‌طلبان براي شهرداري تهران بود، در پاسخ به سوال‌هاي تند ما، خيلي وقت‌ها از نمونه‌هايي از تخلفات و نابساماني‌هاي موجود در شهرداري سخن مي‌گويد ولي در عين حال در آخر جملاتش اكثرا تاكيد مي‌كند: «نمي‌خواهم باعث تشويش اذهان عمومي شوم...! شايد روزي، اين حرف‌ها را منتشر كردم. چون ترجيح مي‌دهم در فضايي آرام و تخصصي اين مسائل را بررسي كنم تا بلكه بتوانيم آنها را حل و فصل كنيم... . » شايد به همين علت باشد كه دراكثر پاسخ‌هايش نيز ترجيح داده، تا حدودي به كليت نقاط ضعف شهرداري بپردازد تا انتقادهاي مشخص از شهردار تهران داشته باشد. درحقيقت گفت‌وگوي زير بررسي عملكرد 12 ساله شهردار تهران از زبان يكي از مديران كهنه‌كارش است.

 

شما به عنوان يك اصلاح‌طلب، شهردار مناطق مختلف بوديد و هم منتقد شهردار و سال‌ها به عنوان يكي از مديران ارشد كار كرديد؟ هدف خود شما از اين انتقادها چيست؟ آيا نوعي تبليغات پنهان است.

شهرداري حزب سياسي نيست و نبايد با كاركنان و مردم رفتار سياسي شود و افراد، به ويژه كاركنان شهرداري به خاطر ديدگاه‌شان با محدوديت و فشار و حذف مواجه شوند. تركيب شوراي شهر تهران هم مبين همين مطلب است. نزديك به نيمي از اعضاي شورا اصلاح‌طلب و بيش از نيمي ديگر اصولگرا هستند كه نشان‌دهنده تنوع ديدگاه‌ها در بين مردم است، لذا سيستم مجبور به توجه به خواست عمومي و حتي تمكين نظر شورا است ولي دادن سهمي بسيار اندك از مديريت به يك تفكر و برخورد و محدود‌سازي و حذف ديدگاه‌هاي متفاوت حركت در همان مسير خسارت‌بار است كه باعث بي‌اعتمادي و نگاه منفي به سيستم مي‌شود. من هم، همچون بسياري ديگر از كاركنان شهرداري با سختي‌ها و گرفتاري‌ها و خانه‌نشيني‌هاي طولاني مواجه بوده‌ام. از سويي چون كارمند رسمي شهرداري هستم و محل خدمت من بايد مشخص مي‌شد فراز و نشيب زيادي و خانه‌نشيني‌ها و فشارهاي شديدي را تحمل كردم به اين اميد كه شايد به اين بلوغ فكري برسند كه افراد را با توان و تجربه و تخصص آنها بسنجند و آنها را به خاطر ديدگاه‌هاي متفاوت سياسي و اجتماعي محدود و حذف نكنند، ولي متاسفانه تجربه شخصي من و دوستان سختكوش و متخصص من در شهرداري- با ديدگاه‌هاي متفاوت - نشان داد كه راه زياد و مسيري سخت و پر هزينه براي رسيدن به اين بلوغ داشته و خواهيم داشت.

اميدوارم با تلاش‌هاي صورت گرفته مشكلات به طور اساسي مرتفع شود و افراد مجبور نشوند به خاطر يك لقمه نان حلال به ظاهر تابع نگاه سياسي ديگران شوند و براي ديدگاه‌هاي سياسي و اجتماعي خود هزينه‌هاي گزافي پرداخت كنند و آبروي خود و خانواده و گذران زندگي خود را در خطر ببينند. به اميد آن روز كه همه بتوانند با ديدگاه‌هاي متفاوت سياسي و اجتماعي و كاري در كنار هم بدون دشمني و محدود‌سازي و حذف براي رشد و اعتلا و عمران و آباداني خانه و شهر و كشور خود به طور مسالمت‌آميز گام بردارند.

اصولا به عنوان يكي از مديران شهري قديمي، فكر مي‌كنيد ويژگي‌هاي مديريت شهري كارآمد چيست؟

اصولا مديريت «شهري» هم مانند ديگر انواع مديريت‌هاي تخصصي بايد داراي يكسري ويژگي‌هاي خاص باشد. از ديد بنده يك مديريت شهري كارآمد بايد متكي بر يك برنامه مشخص و مدون و داراي اولويت‌بندي حاصل از بررسي و مطالعه و برنامه‌ريزي كارشناسان خبره شهري در حوزه‌هاي مختلف باشد. اين برنامه زمان‌بندي شده و هدفمند بايد در راستاي توسعه پايدار شهري در تمام حوزه‌هاي مورد نظر تدوين شود و مسير حركت شفاف و روشن و با مشاركت عمومي و انسجام درون سازماني را ترسيم كند. ضمن آنكه نتايج حاصله در دوره‌هاي مشخص نيز بايد مورد ارزيابي قرار گرفته و تمامي اقدامات و جريانات تصميم‌گيري و اجرا و نظارت به طور شفاف در منظر قضاوت عموم قرار گيرد. تنها در چنين شرايطي است كه نتيجه اين برنامه‌ريزي مي‌تواند منجر به ارايه خدمات مفيد و موثر و توسعه منطقي پايدار شهري و رشد و ارتقاي كيفيت زندگي شهري و در نهايت جلب اعتماد و رضايت عمومي شهروندان شود.

براساس همين ويژگي‌ها، مديريت 11 ساله آقاي قاليباف را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم، مديريت فعلي در چارچوب برنامه و بودجه سالانه مصوب شوراي شهر و در برخي حوزه‌ها از جمله حوزه‌هاي عمراني و خدمات شهري به ويژه نظافت شهري، احداث تقاطع‌هاي غيرهمسطح و بزرگراه‌ها و راه‌ها و... گذشته از انتقادات وارده بر اين بخش‌ها، عملكرد مثبت و قابل دفاعي را داشته است. اما در عين حال، در انجام ساير ماموريت‌هاي خود، ازجمله كنترل آلودگي‌ها به خصوص هوا و كاهش ترافيك و رضايتمندي منابع انساني و رفتار سازماني و ديگر حوزه‌هاي فرهنگي و هنري، مالي و اقتصادي متاسفانه با وجود زحمات صورت گرفته و هزينه‌هاي انجام شده نتيجه قابل انتظاري كسب نشده و حتي در برخي مواقع تغيير سياست‌ها و تغيير مكرر افراد با ديدگاه‌هاي متفاوت و گهگاه متضاد نشان از عدم هماهنگي و عدم يكپارچگي در تصميم‌گيري‌ها و گهگاه آزمون و خطا و در واقع عدم رعايت اصول و قواعد برنامه‌ريزي شهري دارد.

اينكه خيلي كلي بود، بگذاريد سوالم را اينگونه مطرح كنم؛ اگر بخواهيد تحليلي برعملكرد دكتر قاليباف داشته باشيد، اصولا مهم‌ترين نقاط قوت و ضعف سيستم مديريت شهري كنوني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

سوال شما هم كلي است! چون اصولا صحبت در خصوص نقاط ضعف مديريت شهري از آن دست مباحثي است كه ساعت‌ها وقت مي‌برد. اما اگر بخواهم به عنوان مديري كه سال‌ها در بدنه شهرداري كار كرده اظهارنظر كنم و پاسخ‌تان را بدهم، مي‌گويم مهم‌ترين نقطه قوت مديريت فعلي، تمركز و وقت‌گذاري و اجراي پروژه‌هاي عمراني مورد نياز شهر بر اساس طرح‌هاي مصوب تفصيلي بوده است. درمقابل معتقدم، مهم‌ترين نقطه ضعف مديريت شهري امروز ما، عدم حصول نتايج مورد انتظار در كسب درآمد پايدار شهري بوده و هست كه باعث بروز بحران مالي و درآمد و فروش تراكم و ملك و اخذ وام‌هاي منجر به بدهي‌هاي كلان به سيستم‌هاي بانكي كه در نهايت سبب به مخاطره افتادن سيستم مديريت شهري شده، بود. از طرفي يكي ديگر از نقاط ضعف سيستم مديريت شهري كنوني را در توسعه بي‌رويه و تصاعدي ساختار سازماني و افزايش ساختار اداري و در نهايت افزايش بروكراسي اداري (آن هم برخلاف سياست‌هاي اصولي كوچك و چابك‌سازي سازماني) مي‌دانم.

الان چند سالي است كه مديريت شهري مدعي است در صورت تصويب طرح لايحه مديريت يكپارچه شهري و اينكه شهرداري متولي اداره شهر و بالطبع بسياري از سازمان‌هاي ذيربط آن مثل آب و برق و آموزش و پرورش و بهداشت و... باشد، مي‌تواند بسياري از مشكلات كلانشهر تهران را حل كند. اما در عوض بسياري از كارشناسان اين ادعا را نيز نوعي بلوف تبليغاتي مي‌دانند. شما چطور؟ به عنوان يك مدير كهنه‌كار شهري، فكر مي‌كنيد واقعا شهرداري مي‌تواند با اين لايحه شهر تهران را ساماندهي كند؟

در اينكه لايحه مديريت يكپارچه شهري مي‌تواند «بخشي» از مشكلات تهران را حل كند، شكي نيست. اما اينكه فكر كنيد با تصويب اين لايحه معجزه‌اي رخ بدهد و تمام معضلات و موضوعات و مشكلات كلانشهرها و به خصوص پايتخت، حل شود يك تصور كودكانه است!واقعيت اين است كه مديريت شهري ما، نيازمند قوانيني مدرن و به‌‌روز شده است اما علاوه بر آن نياز به برنامه‌ريزي و حركت بر اساس يك برنامه جامع و مشخص و البته با همكاري افرادي متخصص و توانا در حوزه‌هاي شهري و صدالبته با بهره‌گيري از مديران «پاكدست» و متخصص كاملا احساس مي‌شود.

شهردار تهران در چند سال اخير، به خصوص در اين ماه‌هاي آخر دوره خدمت خود مدعي شده و مي‌شود كه با اقداماتي كه در تهران انجام داده است، موفق شده تا فاصله بين شمال و جنوب شهر را كم كند. شما كه خودتان هم شهردار مناطق برخوردار و مرفه‌نشين بوده‌ايد و هم شهردار مناطق كم‌برخوردارتر، اين ادعا را قبول داريد؟

البته انصافا برخي از اقدامات عمراني و توسعه شهري همچون اتصال خطوط متروي شمال به جنوب يا ايجاد فضاي سبز يا فضاهاي ورزشي، طي 12 سال گذشته، در جنوب شهر، باعث كاهش فاصله مناطق شمالي و جنوبي شده، اما قطعا شكاف عميق مناطق جنوبي و شمالي و همچنين وضعيت طبيعي و جغرافيايي اين مناطق و جريان طبيعي ورود پساب و فاضلاب و حتي زباله و... از شمال به جنوب و تفاوت هزينه زندگي در شمال و جنوب هنوز هم مويد وجود همان اختلاف و شكاف تاريخي است كه ترميم و رفع آن به زمان و هزينه‌هاي هنگفت نياز دارد و مسلما شهرداري به تنهايي قادر به اين كار نبوده و نيست.

يكي از مهم‌ترين شبهه‌هاي موجود در مورد عملكرد شهرداري تهران، شيوه كسب درآمد و تحقق بودجه‌هاي كلان سالانه است؛ بودجه‌اي كه به تنهايي، خودش به اندازه بودجه چندين وزارتخانه است. تا جايي كه خيلي‌ها شهرداري را متهم به شهرفروشي مي‌كنند ولي شهرداري خودش كاملا اين مساله را تكذيب مي‌كند. شما چطور؟ موافقيد كه شهرداري از محل شهرفروشي درآمد كسب مي‌كند؟

يكي از اساسي‌ترين مشكلات شهرداري‌هاي كل كشور به ويژه شهرداري تهران عدم تحقق بودجه، به خصوص درآمدهاي پايدار آنهاست. عاملي كه باعث مي‌شود درآمدهاي شهرداري تهران به‌شدت به فروش تراكم و تغيير كاربري و ساخت وساز وابسته باشد. اين يك واقعيت است. اين معضل نيز حل نمي‌شود مگر اينكه شهرداري طي يك فرآيند منطقي و معقول درآمد‌هاي ناپايدار و ناسالم را از چرخه مالي خود حذف كند.

خب الان اين اتفاق افتاده است؟

مشكل همين جاست. متاسفانه با وجود ادعاهاي مطرح شده اين اتفاق رخ نداده و شهرداري همچون گذشته به فروش تراكم و درآمد حاصل از ساخت و ساز وابسته است. اين درآمد ناپايدار تا جايي در رگ‌هاي شهرداري تهران نفوذ كرده كه ماهيت و هويت و عملكرد آن را به مخاطره انداخته و با مشكلات شديدي مواجه كرده است. در واقع اين مساله از بزرگ‌ترين آسيب‌هاي موجود و بحران‌ساز مديريت شهري است. در واقع هزينه شهر را تراكم‌فروش‌ها تامين مي‌كنند.

در سال‌ها و ماه‌هاي اخير شاهد انتشار برخي ازپرونده‌ها در موردمسائلي كه در شهرداري وجود دارد بوديم. مواردي مثل همين املاك نجومي و ... . واقعا چنين رانت‌هايي تا اين حد گسترده وجود دارد؟

به هر حال نمي‌توان منكر اين شد كه فساد و رانت در هر دستگاهي وجود دارد. اين سيستم و اهتمام مديران آن است كه مي‌تواند سهم و درصد اين فساد و رانت‌ها را به حداقل برساند. اگر ضوابط و مقررات و آيين‌نامه‌هاي معاملات در خريد و فروش كامل به اجرا درآيد و عوارض متعلقه به املاك ثبتي شهروندان شفاف و روشن باشد و هيچ كس حق تغيير اين ضوابط و مقررات را نداشته باشد و عقد هرگونه قرارداد با درج در روزنامه رسمي و با مشاركت و رقابت سالم در برگزاري مناقصات و مزايدات صورت گيرد، قطعا هيچ گونه رانت و سوءاستفاده‌اي توسط هيچ فردي صورت نخواهد گرفت.

به هر حال شما شهردار چندين منطقه بوده‌ايد. قاعدتا با انواع اين سهم‌خواهي‌ها مواجه بوده‌ايد. حتي اگر نخواهيد خودتان را خيلي هم درگير عواقب پاسخ به اين سوال كنيد، باز هم مي‌توانيد با يك كلمه پاسخ كوتاهي به سوال ما بدهيد. اينكه فساد مالي گسترده در شهرداري را تاييد مي‌كنيد يا خير؟

همان طور كه گفتيد، پاسخ تفصيلي به اين سوال مي‌تواند عواقب مختلفي را به دنبال داشته باشد. تا حدي كه مي‌تواند باعث بروز تنش در بين مردم شود. به همين دليل ترجيح مي‌دهم به همان پاسخ بسنده كنم كه در مورد ابعاد فساد در شهرداري بايد نهادهاي نظارتي اظهارنظر كنند. چيزي كه مسلم است اينكه اگر نظارت از سوي نهادهاي مرتبط به خوبي انجام گيرد هيچگاه شاهد بروز چنين شائبه‌هايي نخواهيم بود.

از ديگر انتقادهاي وارده به شهرداري، انتصاب مديران بي‌تجربه و ناكارآمد براي بخش‌هاي مختلف است. به طوري كه گفته مي‌شود شهردار تهران مديرانش را به صورت اتوبوسي و هياتي با خود دارد و هر جا مي‌رود از وجود آنها استفاده مي‌كند. شما كه سال‌ها از مديران شهرداري بوديد با اين مساله موافقيد؟

اين هم يكي ديگر از حلقه‌هاي مفقوده شهرداري است. اصولا انتصاب مديران بي‌تجربه و نا آشنا به مديريت شهري باعث نارضايتي كاركنان و كارشناسان و همچنين ايجاد هزينه براي سيستم و آزمون و خطاي مديران بي‌تجربه شده و كاهش اعتماد عمومي كاركنان و مردم را به همراه دارد. خصوصا مديراني كه خارج از سيستم و بدون هيچ گونه تجربه‌اي وارد سيستم مديريتي مي‌شوند. متاسفانه ما الان در شهرداري از اين دست موارد زياد داريم. كم نيستند مديران ارشدي كه حتي يك روز هم سابقه كار مديريتي كه هيچ، حتي سابقه كار در شهرداري را هم نداشته‌اند و آن وقت يك‌شبه به عنوان مدير ارشد يكي از بخش‌هاي شهرداري منصوب شده‌اند. از آن سو مديراني را در شهرداري داريم كه بيش از 30-20 سال سابقه كار «مديريت» شهري را دارند و به خاطر انتقادهايي كه به شهردار يا سيستم شهرداري دارند يا به خاطر خط و ربط سياسي خود كه به زعم برخي از آقايان خوش نمي‌آيد، يك شبه از كار بركنار شده، خانه‌نشين شده‌اند و به جاي آنها فردي بسيارجوان و بدون داشتن هيچ گونه تجربه جايگزين شده است.

ساخت‌وسازهاي غيرقانوني هم از آن دست مواردي است كه شهرداري همواره به خاطر آن مورد انتقاد شوراي شهر و كارشناسان بوده است. با اين وجود شهردار تهران هميشه مدعي است كه با تخلف‌هاي ساخت وسازي به‌شدت برخورد كرده و آنها را كاهش داده است. شما اين مساله را تاييد مي‌كنيد؟

به طور طبيعي، برخورد با تخلفات ساختماني جزو وظايف ذاتي شهرداري است، اما به دلايل متعدد متاسفانه به علت سودجويي عده‌اي، تخلفات ساختماني هنوز نيز همچنان ادامه دارد. تشكيل پرونده‌هاي وسيع ماده صد و صدور آراي تخريب و جريمه نشان از ادامه اين روند دارد كه بخش عمده‌اي از توان شهرداري را درگير خود كرده كه اين امر ناشي از عدم اجراي قوانين و سودآوري تخلفات ساختماني و عدم هماهنگي ادارات و نهادهاي ذي‌مدخل و... است.

واقعيت اين است كه در برخورد با تخلفات ساختماني عوامل قضايي و انتظامي شهرداري‌ها بايد هماهنگي كامل را داشته باشند در غير اين صورت حتي خود نهادهاي نظارتي در مورد تخلف‌هاي ساخت و‌سازي هم مي‌توانند راهي براي سودجويي عده‌اي و تخلف برخي كاركنان شوند.

خيلي‌ها معتقدند كه بسياري از اقدامات شهرداري جنبه تبليغاتي دارد. اين دسته به مواردي چون جمع‌آوري كارتن‌خواب‌ها، برنامه‌هاي شعاري شهرداري در مورد زنان و كودكان و معلولان يا برنامه‌هاي به اصطلاح «فرهنگي» استناد مي‌كنند و تمام آنها را اقداماتي براي افزايش محبوبيت مديريت شهري در بين مردم و براي حضور در انتخابات مي‌دانند. يكي از استدلال‌هاي آنها نيز اين است كه اصولا چرا شهرداري بايد در همه‌چيز حضور داشته باشد؟ تحليل شما در اين مورد چيست؟ شما هم اقدامات شهرداري را اقداماتي تبليغاتي و انتخاباتي مي‌دانيد؟

شهرداري هم مثل تمام سازمان‌ها وظايف تعريف شده‌اي دارد و مكلف به انجام ماموريت‌هاي اصلي خود است. پس چه بهتر كه براي جلب نظر ديگران و رضايت شهروندان ماموريت‌هاي اصلي شهرداري به نحو احسن صورت گيرد. با همين استدلال، اگر اقدامات صحيح بابت جلب رضايت و محبوبيت شود خوب است و جاي نگراني نيست. اما ديگر دخالت در اموري كه در وظايف اصلي شهرداري نيست و صرف هزينه‌هاي كلان، در اموري كه شايبه بهره‌برداري سياسي و انتخاباتي را در پي دارد، اصلا توجيه‌پذير و قابل قبول نيست خصوصا كه شهرداري طي سال‌هاي گذشته به علت وابستگي درآمد به ساخت و ساز و عدم وصول درآمد مورد نظر، همواره با كاهش درآمدمواجه بوده و در نتيجه بدهي‌هاي سنگين به پيمانكاران و بانك‌ها داشته است. درحقيت اي كاش شهرداري به ماموريت‌هاي اصلي خود كه ارايه خدمات عمومي و عمراني و نگهداشت شهر است، بپردازد و از فعاليت‌هاي مشكوك و غيرمرتبط پرهيز كند تا زحمات كارگران و كارمندان و كارشناسان خدوم در تمام نقاط شهرداري اعم از مناطق و سازمان‌ها كه در سخت‌ترين شرايط فعاليت مي‌كنند بي‌جهت مورد شك و ترديد قرار نگيرد.

يكي از مشكلات امروز تهران، بحث آلودگي هواست. شهردار تهران اعلام كرده كه اگر مسووليت تام و تمام داشته باشد مي‌تواند 6 ساله مشكل آلودگي هواي تهران را حل كند. خيلي‌ها اين را هم يك بلوف تبليغاتي مي‌دانند. به نظر شما چنين ادعايي مي‌تواند عملياتي شود؟ درمورد آلودگي هوا و ترافيك بيش از 30 اداره و سازمان نقش دارند. البته در اين بين شهرداري تهران، مراجع قضايي، سازمان محيط زيست و راهنمايي و رانندگي (نيروي انتظامي) بيشترين نقش را مي‌توانند داشته باشند.

مسلم است كه هماهنگي اين مجموعه‌ها با هم، مي‌تواند توفيق كنترل آلودگي هوا و حتي حل مساله ترافيك را سرعت بخشد. ولي اينكه طي مدت 6 سال اين اتفاق رخ دهد، اطلاعي از پشتوانه علمي زمان اشاره شده يا مطالعات صورت گرفته آن ندارم. اما در عمل آنچه رخ داده و مايه تاسف است، آلودگي شديد هوا و ترافيك پيچيده و گره خورده در سطح شهر است كه حل اين معضلات نياز به عزم ملي و هماهنگي كليه دستگاه‌ها با يكديگردارد و قطعا رقابت‌ها و برخوردهاي سياسي و... به حل اين موضوع لطمه خواهد زد.

از ديگر معضلات پايتخت كه اتفاقا كاملا به مديريت شهري برمي‌گردد، بحث ترافيك‌هاي سنگين آن است. فكر مي‌كنيد واقعا مديريت شهري قادر است مشكلات ترافيك شهري چون تهران را حل كند يا اينكه بخواهد تمام مشكلات را به گردن ساير نهادها بيندازد؟

همانطوركه عرض كردم سازمان‌ها و ادارات متعددي در موضوع ترافيك دخيل هستند. شهرداري و نيروي انتظامي نقش موثرتري دارند. اما وضعيت فعلي چنان پيچيده وگره خورده است كه حل آن عزم ملي را مي‌طلبد. توجه ويژه به حمل و نقل عمومي مي‌تواند راهكار مناسبي در اين خصوص باشد.

در يك كلام كنترل ترافيك از دست مسوولان آن خارج شده و حتي گاهي با كوچك‌ترين اتفاق تمام شهر يا نيمي از شهر دچار انسداد كامل مي‌شود. به طوري كه چندي پيش يكي از مسوولان مربوطه گفته بود ترافيك تهران به كما رفته، يعني ديگر كاري نمي‌توانند براي حل آن انجام دهند. در اين بين شايد بهترين گزينه اين باشد كه شهرداري به جاي رودررويي با دولت از آن كمك بگيرد چراكه تجربه ثابت كرده كه برخوردها و رقابت‌ها و چالش‌هاي سياسي نه‌تنها باعث حل موضوع نمي‌شود بلكه گره ترافيك را كورتر خواهد كرد. در حقيقت تا وقتي شهرداري رقيب دولت است اين مشكل بعيد به نظر مي‌رسد كه حل شود. مگر اينكه مسوولان مربوطه تجديد نظر اساسي داشته باشند و شهرداري و دولت در يك جهت، آن هم در جهت رفع مشكل آلودگي هوا و ترافيك شهر براي مردم حركت كنند و به جاي برخوردهاي سياسي و حزبي كه دود آن به چشم مردم مي‌رود در جهت همكاري تخصصي و فني براي رفع اين معضلات گام بردارند.

به نكته خوبي اشاره كرديد، از جمله مواردي كه سال‌هاست مردم تهران با آن را آشنا هستند، بحث اختلاف بين دولت و شهرداري است. به عنوان يكي از مديران ارشد شهرداري فكر مي‌كنيد ريشه شكل گرفتن اختلاف از كجا نشات مي‌گيرد و اصولا چرا در سه دهه اخير هيچ تلاشي براي حل آن نشده است و اينكه واقعا كدام يك براي آشتي، تمايلي ندارند؟ شهرداري يا دولت؟

همانطور كه گفتيد، اين اختلاف يك اختلاف ريشه‌اي و تاريخي است. در گذشته، بحث اختلاف شهرداري و دولت در مورد دريافت بودجه بيشتر از دولت بود. اما بعد، با خودگرداني شهرداري و استقلال آنها، كار به جايي رسيد كه شهرداري سكوي پرش براي به دست آوردن صندلي رياست دولت شد. درحقيقت كار زماني گره خورد كه شهردار سابق از خيابان بهشت، تمام تلاش خود را به كار گرفت تا با استفاده از جايگاه شهرداربودنش و استفاده از امكانات آن براي تبليغ خود و ايجاد رابطه، صندلي پاستور را تصاحب كند. عجيب اينكه طي مدت حدود 2 سال كار در شهرداري توانست براي نخستين بار با انتخابات دو دوره‌اي به پاستور راه پيدا كند! در واقع به اين طريق وي، راه جديدي را براي استفاده از پتانسيل‌هاي شهرداري براي تصاحب دولت به شهرداران بعدي نشان داد. البته اين راه متاسفانه براي تهران و شهروندان تهراني هزينه‌هاي زيادي دربرداشته و الان هم هنوز اين مسير ادامه دارد و توان مديريتي، هم نگاهي بر عمران و توسعه و آباداني شهر دارد و هم نگاهي بر پاستور. همين نيم نگاه كافي است كه مشكلات و گرفتاري‌هايي از جمله آلودگي هوا و ترافيك شهر كه بايد در تداوم همكاري دولت و شهرداري حل شود، نه تنها حل نشده بلكه به كما برود و يكي از آلوده‌ترين هواها و پيچيده‌ترين ترافيك‌ها را داشته باشيم و از همه بدتر اينكه هيچ كس مسووليت آن را نمي‌پذيرد. گويي آلودگي هوا و ترافيك بچه سرراهي هستند و متولي و مسوولي ندارد. اما در مواقع لزوم، ده‌ها پدر و مادر و مسوول پيدا مي‌كند. بيش از 30 اداره و سازمان مسوول آن است ولي هيچ‌كس پاسخگوي وضعيت فعلي آن نيست و هر يك ديگري را متهم مي‌كنند. در حقيقت متاسفانه هنوز ياد نگرفته‌ايم دركنار هم با اختلاف نظر و ديدگاه سياسي متفاوت، زندگي كنيم و به وظايف خود در برابر مردم و قانون عمل كنيم. سياست‌زدگي بر همه امورات ما سايه افكنده كه سايه شوم آن در آلودگي هوا و ترافيك شهري مشهود كه هيچ، بلكه كشنده و آزاردهنده است.

اصلا به نظر مي‌رسد، شهرداري در تهران به يك نهاد سياسي تبديل شده تا نهادي خدماتي، موافقيد؟

بله، متاسفانه همينطور شده است. همانطور كه قبلا عرض كردم يكي از دلايل مشكلات مردم همين رقابت‌هاي سياسي به جاي همكاري در رفع مشكلات شهري است. اين رقابت خواه يا ناخواه به طور عادي در امور جاري و هزينه‌كرد فعاليت‌هاي خاص يا ورود در حوزه‌هايي كه جزو ماموريت‌هاي اصلي نيست، در زمان‌هاي نزديك انتخابات اثر گذاشته و هزينه‌هاي خارج از عرف زيادي را بر دوش شهرداري و بالطبع شهر و مردم تحميل كرده و مي‌كند. آن هم در شرايطي كه شهرداري با مشكلات شديد مالي مواجه است و به پيمانكاران زيادي بدهكار است و بدهي‌هايي كه به ساير بخش‌ها از جمله سازمان‌ها و شركت‌ها و بانك‌ها دارد باعث ايجاد ترديد در فعاليت‌هاي آن است.

در واقع حمايت خاص از گروه‌هاي ويژه تشكل‌هاي خاص به ويژه جريان‌هاي سياسي همراه و همفكر همگي مي‌تواند شائبه استفاده از توان و قدرت اجرايي در ديدگاه‌هاي سياسي را تشديد كند. البته حقوق شهروندي كسي را براي حمايت از جريان‌هاي سياسي، نمي‌توان مانع شد ولي بايد شهردار كسي باشد كه روياي رياست‌جمهوري از طريق منابع شهرداري را نداشته باشد چرا كه به طور طبيعي شهر با خسارت جدي مواجه مي‌شود.

 

همان طور كه شما هم اشاره كرديد، به نظر مي‌رسد مديريت شهري و شورا در تهران كاملا سياسي شده باشد. قبول داريد كه مديريت شهري همين مساله- يعني سياسي شدن- را ابزاري كرده براي فرار از مسووليت‌هاي خود؟ يعني هر اتفاقي كه مي‌افتد طرفداران و طيف طرفدار شهردار مي‌گويند: انتقادهاي جناح رقيب به دلايل سياسي و براي ضربه زدن به شهردار است و با همين حربه سعي در بي‌اهميت جلوه دادن انتقادها دارند.

البته بر اساس يك رسم و قانون نانوشته، در همه ارگان‌ها و نهادها، از افراد سياسي و احزاب استفاده مي‌شود ولي در مديريت شهري بايد اين پست‌ها به افرادي متخصص سپرده شود. مشكل اين است كه موضوعات تخصصي، سياسي وجناحي ديده مي‌شود. در حقيقت تا حدودي متاسفانه رقابت‌هاي سياسي و رفتار سياسي بر فعاليت‌هاي مديريت شهري چه شهرداري و چه شوراي شهر سايه افكنده است.

رقابت سياسي و رفتار سياسي باعث افزايش هزينه و اتلاف وقت و انرژي و سرمايه مردم و غفلت از توجه كامل به مشكلات عمومي مي‌شود و مردم بازنده اصلي اين ماجراها هستند. به عبارتي، سرمايه مردم كه بايد هزينه رفع معضلات شود، صرف جريانات سياسي و حذف رقيب يا كنترل رقيب سياسي مي‌شود كه رفتاري نادرست و خلاف قانون است. به شخصه معتقدم، بايد ضمن احترام به ديدگاه‌ها و فعاليت‌هاي سياسي احزاب و افراد، مديريت شهري را به افراد متخصص و صاحب‌نظر و پاكدست سپرد كه منافع عمومي را فداي مواضع سياسي خود و ديگران نكنند.

شهرداري مدعي است كه حجم فعاليت‌هاي عمراني در 10 سال گذشته، در طول عمر بلديه بي‌سابقه بوده است. اما از سويي منتقدين مي‌گويند: اگر قرار به اين باشد كه پروژه‌ها با به بهانه اقدام «جهادي» و با صرف پول‌هايي چند برابر قيمت واقعي و با فشار به مردم و از جيب آنها، تمام شوند، هر مدير ديگري هم مي‌تواند چنين اقداماتي را انجام دهد.

اگر بخواهيم نگاهي منصفانه داشته باشيم، فكر مي‌كنم در حوزه عمران و احداث تقاطع‌هاي غيرهمسطح و بزرگراه‌ها، شهرداري و شوراي شهر بر اساس وظيفه خود نسبتا موفق عمل كرده‌اند. اما در عين حال، هزينه قيمت «واقعي» پروژه‌ها به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم بعضا چالش‌ها و انتقاداتي را به همراه داشته است. برخي قيمت‌هاي آنها را غيرشفاف و گران و نوع انعقاد قرارداد آنها را مورد انتقاد قرار داده‌اند. تا زماني كه اجراي اين پروژه‌ها و عقد قراردادها و مبالغ آنها به طور شفاف در معرض ديد عموم قرار نگيرد و عقد قرارداد از طريق مناقصات عمومي و با ذكر مبالغ پيش‌بيني شده و اعلام مبالغ نهايي اجراي پروژه، شفاف ارايه نشود اين گمان و شبهه و انتقادات وجود خواهد داشت. به بياني، شفاف‌سازي و اطلاع‌رساني دقيق و هنگام پروژه‌ها مي‌تواند مسير انحراف و سوءاستفاده را مسدود كند و اعتماد و اطمينان شهروندان و كارشناسان و منتقدان امور شهري را به دنبال داشته باشد.

يكي از مهم‌ترين وظايف شوراهاي شهرها، نظارت برعملكرد شهرداري‌هاست. در بسياري از كلانشهرهاي ايران مثل اصفهان و... شاهد بازخواست‌هاي تند و تيزي از شهردار از سوي شوراها هستيم ولي در تهران انتقادها فقط در حد تذكر باقي مي‌ماند! به طوري كه تاكنون و در طول عمر 3 دوره‌اي شهرداري قاليباف هيچ گاه شاهد اين نبوده‌ايم كه تذكرها حتي به طرح «سوال» از سوي شورا برسد چه رسد به اينكه بخواهد به استيضاح بينجامد! اين درحالي است كه به اذعان بسياري از كارشناسان و مديران شهري عملكرد شهرداري در بسياري از موارد با ابهاماتي جدي و سوال‌برانگيز مواجه است اما شهردار هيچ گاه پاسخ درست و شفافي به آنها نداده و تنها به پاسخ‌هايي كلي بسنده كرده است. پس چطور است كه شورا تاكنون واكنشي جدي به اين شيوه پاسخگويي و در واقع عدم پاسخگويي شهردار نشان نداده است؟

فكر مي‌كنم منتقدان شهرداري تهران و خيلي از شهرها در شوراها، در اقليت هستند. درحقيقت قدم بعد از سوال استيضاح است كه با توجه به در اقليت بودن منتقدان يا سوال‌كنندگان، طبيعي است كه اقدامي جدي صورت نگرفته است. از طرفي به هر حال موافقان مديريت اجرايي - كه اكثريت افراد شورا را شامل مي‌شوند - نيز علاوه بر دفاع از عملكرد شهرداري نسبت به توجيه و لابي فعال براي متقاعد كردن ديگر منتقدان اقدام مي‌كنند كه در اكثر موارد موفق بوده‌اند تا طرح سوال يا استيضاح به حد انجام نرسد.

امسال شاهد ثبت نام بيش از 3 هزار نفر در تهران براي تصاحب 21 صندلي شورا بوديم. واقعا چرا تمام چهره‌هاي سياسي، فرهنگي، ورزشي، سرمايه داران و... تا اين حد خواستار حضور در صحن شوراي شهر هستند؟ درحالي كه اكثر آنها جايگاه اجتماعي و حتي شهرتي بسيار خوب دارند و نيازي به شهرت ندارند؟ آيا جز اين است كه در شوراها رانت‌هاي اقتصادي و مالي و حتي سياسي پشت پرده زيادي نهفته است؟

تهران حدود ۱2 ميليون نفر جمعيت دارد. از طرفي اين كلانشهر محل مجادله و برخورد احزاب و تفكرات و ديدگاه‌هاي سياسي كشور است و به علت موانع موجود در ساير انتخابات‌ها و همچنين توجه ويژه به مسائل زندگي و محيط زيست شهري، شركت كردن ۳ هزار نفر در تهران شايد چندان دور از ذهن نباشد. البته شايد عده‌اي به هواي شهرت يا منافعي ثبت‌نام كرده‌اند. اما بنده فكر مي‌كنم بخش عمده‌اي از شركت‌كنندگان متوجه اهميت شوراي شهر شدند و موضوعات چالش‌برانگيز زندگي شهري و محيط زيست و حوادث و وقايعي چون پلاسكو و جريانات مواجه شده مالي و بحث درآمد و هزينه شهرداري و نقش شهرداري و شوراي شهر در زندگي مردم باعث شده كه توجه بيشتري به آن شود و افراد زيادي را به خود جلب كند ‌گرچه شايد انتخاب اصلح را با مشكل مواجه سازد و آرا توزيع شود، اما فكر مي‌كنم همه اين عوامل باعث افزايش مشاركت نخبگان و فعالان اجتماعي شده كه در نهايت شاهد افزايش مشاركت مردم در انتخابات باشيم.

شما هم اشاره‌اي به اين مساله داشتيد كه مهم‌ترين درآمد شهرداري تهران از محل صدور مجوزها براي ساخت‌وسازهاست. اما بسياري از كارشناسان شهري معتقدند كه رشد عمودي تهران با توجه به زيرساخت‌ها و بافت شهري آن اصلا به صلاح شهر نيست. درحالي كه شاهديم طي يك دهه گذشته بيشترين آمار پروانه براي برج‌ها و مال‌ها و مجتمع‌هاي بزرگ تجاري و هتل‌ها و... صادر شده است. با اين وجود شهرداري يا اين مساله را انكار مي‌كند يا از آن دفاع مي‌كند. تحليل شما چيست؟

همانطور كه قبلا هم اشاره كردم، بزرگ‌ترين گرفتاري شهرداري و شوراي شهر، عدم وجود درآمد پايدار است كه متاسفانه سال‌هاست اين مشكل مطرح مي‌شود ولي هنوز به عنوان يك بيماري مزمن، شهرداري را به خود مبتلا كرده است. كسب درآمد از راه‌هاي غيرمنطقي و فروش تراكم و تكيه درآمد شهرداري به ساخت‌وساز و صدور پروانه و تغيير كاربري و افزايش تراكم و فروش املاك يا حتي اخذ وام بزرگ‌ترين چالش شهرداري است كه مي‌تواند سرنوشت شومي را براي آن رقم بزند. اين رويه كه براي تامين هزينه‌هاي جمع‌آوري زباله و پرداخت حقوق مجبور شديم تراكم بفروشيم يا سرمايه فروشي كنيم يا وام بگيريم و با بدهكار كردن شهرداري و شهر روز را به شب برسانيم نشان از استراتژي نادرست و اتخاذ تدابير و تاكتيك‌هاي غلط و غيركارشناسي دارد كه مي‌تواند شهر و شهرداري را با بحران مواجه سازد. از بديهي‌ترين و ضروري‌ترين اقدامات شهرداري و شوراي شهر شفافيت مالي و مديريت بر هزينه و اتخاذ تدابير لازم جهت تحقق درآمدهاي پايدار و حركت به سمت كاهش و در نهايت حذف درآمدهاي نادرست و ويرانگر است تا از حادث شدن اتفاق ناگوار جلوگيري كرد. البته اگر ديده نشده باشد!

از حدود يك سال قبل شاهد حملات شديد مديريت ارشد شهرداري تهران به دولت بوده و هستيم كه اين روزها به انتقاد به رقباي شهردار كه براي حضور در عرصه مديريت شهري به عنوان اصلي‌ترين گزينه‌ها ازآنها ياد مي‌شود هستيم. خيلي‌ها اين انتقادها را هم نوعي فرار به جلو و هم نوعي شوي تبليغاتي مي‌دانند. درست مثل بگم بگم‌هاي معروف دوره انتخابات احمدي‌نژاد. تحليل شما چيست؟

بگذاريد جواب‌تان را اين گونه بدهم، شهرداري حزب و باشگاه سياسي نيست كه در آن رفتار سياسي صورت گيرد و رقيب سياسي در آن مجموعه حذف شود. شهرداري نهادي عمومي و مردمي است با كاركردهاي خدماتي و عمراني و اجتماعي و در آن افراد متخصص با ديدگاه‌هاي متفاوت سياسي بايد در كنار هم براي حل مشكلات شهر تلاش نكنند. هرگونه رفتار سياسي و حذف و محدود‌سازي كاركنان به دلايل ديدگاه‌هاي متفاوت هم براي مديريت شهرداري هم براي كاركنان متخصص و توانمند شهرداري و بيشتر از همه براي شهر و مردم خسارت‌بار خواهد بود.

مديريتي كه بايد همزيستي مسالمت‌آميز را در شهر با تنوع ديني و مذهبي و قومي و سياسي سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار دهد، اگر نتواند آن را در داخل سازمان خود عملي كند و هر روز افراد متخصص تحت عناوين داشتن ديدگاه‌هاي سياسي متفاوت حذف شوند و افراد بي‌تجربه يا سازمان‌ها و نهادهاي بيروني جاي آنها را بگيرند، باعث بي‌اعتمادي اكثريت بدنه متخصص و فعال سيستم خواهد شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون