• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3805 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۳ ارديبهشت

نگاهي به كتاب در جست‌وجوي معناي زندگي: جستاري بر ديدگاه انديشه‌ورزان اروپايي

زندگي بايد اميدوار باشد

زهرا آزموده

 

سرگشتگي انسان معاصر در پي يافتن پاسخ به پرسش ديرين خود در باب معناي زندگي همچنان چالشي اساسي در محافل انديشه‌ورزي است؛ به‌گونه‌اي‌كه انسان امروز در مواجهه با گستردگي و پيشرفت روزافزون علم و منابع اطلاعاتي در دسترس و همچنين رواج رسانه‌هاي ارتباطي، بيش از هر زمان ديگري دچار يأس و نااميدي شده است. «من كيستم؟» «در اين جهان چه مي‌خواهم؟» «اين جهان را چه پاياني است؟» و پرسش‌هايي از اين‌دست كه پاسخ به آنها در گرو يافتن دركي بر معناي زندگي است، ذهن انسان درگير اما تنها شده در زندگي مدرن را بيش از پيش به خود مشغول داشته است.
انتشارات فرهنگ معاصر‌ به تازگي مجموعه‌اي با عنوان «در جست‌وجوي معناي زندگي» منتشر كرده است. اين مجموعه شامل 10 گفت‌وگو با انديشه‌ورزان اروپايي آلماني‌زبان يا آلماني‌دان است كه به همت خسرو ناقد، مترجم كتاب از متن آلماني به فارسي برگردانده شده است. ناقد در مقدمه كتاب آورده است: «نمي‌خواستم با ميانجي مترجمي از زبان ديگر، نادرستي‌ها و نارسايي‌هايي به متن ترجمه فارسي گفت‌وگوها راه يابد. در انتخاب گفت‌وگوها تمام توان خود را به‌كار گرفته‌ام تا خواننده اين كتاب را به سوي انديشه و ديدگاهي خاص نكشانم، بلكه او را با آرا و افكار انديشه‌ورزاني با نظرگاه‌هاي متفاوت و گاه حتي مخالف با يكديگر آشنا كنم. » (ص7) همچنين او به جهت اينكه خواننده گفت‌وگويي را بهتر و برتر ارزيابي نكند، گفت‌وگوها را براساس نام و به ترتيب الفباي فارسي آورده است. ‌در اين كتاب گفت‌وگوهايي از هانا آرنت، ‌كارل پوپر، آرتور كوستلر، لشك كولاكوفسكي، گئورگ گادامر، هربرت ماركوزه، يورگن هابرماس، ماكس هوركهايمر، مارتين هايدگر و هانس يوناس از منابع گوناگون اروپايي براي نخستين بار گردآوري شده است.
در نخستين گفت‌وگوي اين كتاب تحت عنوان «من فيلسوف نيستم» هانا آرنت در پاسخ به پرسش: «مخاطره گستره عمومي» -كه نقل قولي ديگر از پاسپرس است- به چه معناست؟ مي‌گويد: «منظور از مخاطره گستره عمومي خيلي روشن است. اينكه شما به عنوان فرد در معرض نگاه و توجه عموم قرار بگيريد. با آنكه معتقدم، نبايد به منظور خودنمايي، در گستره عمومي حضور يافت و كنش نشان داد، با اين همه مي‌دانم كه فرد، به هرحال بيش از هرفعاليت ديگري، با هر كنشي، به نحوي خود را در معرض نگاه و توجه عموم قرار مي‌دهد. در عين حال بايد توجه داشت كه سخن گفتن نيز شكلي از كنش است. اين نكته اول. اما دومين مخاطره: ما كاري را شروع مي‌كنيم به اصطلاح تور خود را در درياي روابط مي‌افكنيم، ولي هرگز نمي‌دانيم چه از آن به دست مي‌آوريم. همه ما نيازمند گفتن اين سخنيم: «پدر اينان را ببخشاي، زيرا نمي‌دانند چه مي‌كنند.» اين براي همه كنش‌ها صدق مي‌كند، موضوع بسيار ساده و مشخص است چون كسي نمي‌تواند بداند چه پيش مي‌آيد. اين مخاطره‌اي است كه بايد به آن تن داد و حال مي‌توانم بگويم كه اين خطر كردن فقط با وثوق و اعتماد به انسان ممكن است. يعني اعتماد به سرشت انساني همه انسان‌ها؛ اعتمادي كه گرچه درك آن دشوار است اما امري بنيادين است. جز اين قادر به انجام كاري نخواهيم بود» (ص 48).  در بخشي از كتاب (ص 293) گفت‌وگويي با مارتين هايدگر با عنوان «فلسفه ديگر به پايان كار خود رسيده است» آمده كه از مهم‌ترين گفت‌وگوهاي كتاب حاضر است، تا جايي كه برخي متن اين گفت‌وگو را جزو جداناپذير مجموعه آثار هايدگر به شمار مي‌آورند. هايدگر در طول زندگي خود تنها سه گفت‌وگو انجام داده است كه اين گفت‌وگو از مهم‌ترين آنهاست كه مجله اشپيگل تنها با پذيرش شرط او مبني بر انتشار گفت‌وگو پس از مرگش آن را انجام داده است؛ از اين رو متن اين گفت‌وگو 10 سال پس از انجام آن در تاريخ 31 ماه مه ‌1976 درست چهار روز بعد از مرگ هايدگر منتشر شده است. مترجم در متني تحت عنوان «پنجاه سال بعد؛ پي‌گفتاري بر گفت‌وگوي مجله اشپيگل با مارتين هايدگر» آورده است: «گفت‌وگوي مجله اشپيگل با مارتين هايدگر را مي‌توان به طور كلي به دو بخش تقسيم كرد: بخش اول به مباحث مربوط به گذشته هايدگر و تقبل رياست دانشگاه فرايبورگ در اوايل به قدرت رسيدن هيتلر و همچنين همكاري او با حزب ناسيونال سوسياليستي كارگران آلمان (حزب نازي) و ديدگاه‌هاي سياسي او برمي‌گردد. بخش دوم بيشتر پرسش‌هايي مطرح شده است كه به مباحث نظري و افكار هايدگر و نظريه‌هاي فلسفي او مربوط مي‌شود. پاسخ‌هاي او به اين بخش، خواننده را به انديشه‌هاي او آشنا مي‌كند.» همچنين در ادامه انتشار يادداشت‌هاي روزانه هايدگر با عنوان «تاملات: دفترچه‌هاي سياه 1931 تا 1941» را نقطه عطفي در پژوهش‌هاي هايدگرشناسي مي‌داند كه ارزيابي تازه‌اي از شخصيت و حيات اجتماعي هايدگر پديد مي‌آورد (ص339و340).
اينكه آيا هنوز اميدي براي يافتن پاسخ به پرسش معناي زندگي هست يا شايد آن گونه كه كوستلر بيان مي‌دارد پاسخي وجود ندارد؛ پاسخ در بي‌نهايت قرار دارد. آنچه هست كوشش در نزديك شدن به آن است (ص126) يا به عقيده هانس گئورگ گادامر «زندگي بايد اميدوار باشد، در غير اين صورت دروغ مي‌گويد. » (ص 220) . هريك از اين 10 گفت‌وگوي آمده در كتاب به شيوه‌اي گيرا ذهن خواننده را در مواجهه با معناي زندگي به چالش مي‌كشاند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون