تحليلي بر رفتارهاي انتخاباتي ايرانيان
محمد آقاسي
رييس مركز افكارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا)
تحليل و بررسي رفتار انتخاباتي مردم در ايران هميشه جزو سوالبرانگيزترين و مسالهبرانگيزترين تحليلهاي اتفاقات اجتماعي بوده است. مسوولان و سياستمداران، اصحاب رسانه و حتي بسياري از اصحاب علوم اجتماعي در ايران همواره بر عدم تعين و پيشبينيناپذير بودن رفتار انتخاباتي مردم ايران تاكيد كردهاند. اگر اين موضوع را بپذيريم يعني قبول كردهايم كه ايران و ايراني تافتهاي جدابافته است و رفتار مردم در اين خطه با الگوهاي عقلاني حاكم در ساير كشورها تفاوت جدي دارد. همچنين اصرار و تاكيد بر اين امر در سطح خارج از علم، علوم انساني و اجتماعي را به انزوا ميبرد چرا كه متهم به ناتواني فهم و درك جامعه است و در سطح داخل علم نيز تاكيد بر زواياي پنهان رفتار مردم ايران باعث به عرصه آمدن نظريات ذاتگرايانه پيرامون جامعه ايراني خواهد بود. به عنوان نمونه بيان شده كه حضور روح استبداد شرقي در ايران باعث تقدم كنشهاي احساسي به جاي كنشهاي عقلاني است و از اين جهت ايران يك «جامعه كوتاهمدت» و «جامعه كلنگي» است كه فهم و پيش بيني رفتار انتخاباتي در آن دشوار است. (كاتوزيان) برخي از صاحب نظران، انتخابات در ايران را با پديده «كاتاستروف » يا «رويدادگي» تحليل كردهاند. (رناني، خانيكي و محبيان) اين تئوري كه از رياضي وارد علوم اجتماعي شده است به تبيين مكانيزم تغييرات ناگهاني و ناپيوسته اشاره ميكند و در علوم اجتماعي به پديدههاي شورشي سريع نسبت داده شده است. با اتكا به اين نظريه ميتوان گفت مجموعهاي از نارضايتيها و ناخوشيها در يك جامعه مانند افزايش فشار رواني و نارضايتي مردم يك كشور، تغييرات آني و ناگهاني را به وجود خواهد آورد. برخي نيز با اتكا به نظريه «خلقيات منفي ايرانيان» تلاش در تبيين عدم تعين رفتار انتخاباتي مردم ايران داشته و پنهانكاري، هيجانپذيري بالا و نفوذ عناصر عاطفي در لايههاي مختلف اجتماعي (فراستخواه) و نيز فقدان حافظه تاريخي ايراني و دستكاري تعمدي آن (افروغ) را از دلايل اين امر برشمردهاند. همچنين فشردگي تغييرات اجتماعي، سطح پايين بياعتمادي اجتماعي و ناپيوستگي گروههاي مرجع و مردم (خانيكي) نيز از دلايلي است كه در اين زمينه برشمرده شده است. ماهيت معماگونه رفتار مردم در ايران (كچويان) و نيز پيچيدگي رفتار مردم (حاضري) از مواردي است كه بر احساسي بودن و عدم تبيين عقلاني رفتار انتخاباتي تاكيد ميكند بنابراين عناصر غيرعقلاني در تبيين وارد ميشود. اما به نظر ميرسد كه با توجه به نظرسنجيهاي انتخاباتي در ادوار گوناگون بتوان منطقي در رفتار انتخاباتي مردم ايران استخراج كرد كه حاصل كنش جمعي آنان است. البته منطق كنش كمتر شناخته شده است چون در اين شرايط كمتر به تحقيقات انضمامي پرداختهاند و كمتر كسي حين و بعد از انتخابات به سراغ مطالعه اين موضوعات رفته است. البته «عملكرد آرشيوي» مراكز و موسسات نظرسنجي در دورههاي پيشين نيز بر اين فضا دامن زده است. كنش جمعي با تمايز دو مفهوم «عقلانيت ابزاري» و «عقلانيت شناختي» توسط «ريمون بودون» نضج تازه گرفته است و نظريه او را از عقلانيت ابزاري ارتقا داد. در واقع عقلانيت شناختي معطوف به هزينه ـ فايده نيست بلكه مقبوليت در محدوده شناختي كنشگر و ارزشهاي او تعريف ميشود. با تاكيد بر عقلانيت شناختي از سود-هزينه صرف فاصله گرفته و به اين بايد توجه كنيم كه چگونه در ذهن كنشگران توجه به حركت به سمت «خير جمعي» و فاصله گرفتن و زدودن «شر جمعي» شكل ميگيرد. كنشگران به اين باور ميرسند كه علاقهمند به برخورداري از نفعي هستند و ميدانند، به تنهايي قادر به به دست آوردن آن نيستند. اين موارد ميتواند منبعث از نيازهاي دروني كنشگران، هنجارهاي چندسويه كنشگري و نيز هويتهاي جمعي كنشگران باشد. براي رسيدن به اين نقطه، موارد ذيل بايد محقق شود:
1- زمينه ساختاري: ساختار جامعه بايد به گونهاي باشد كه شكل خاصي از كنش جمعي در آن به وقوع بپيوندد. به عنوان نمونه در جامعهاي كه اعتراض و تظاهرات در آن به طور نسبي ممنوع است و در ايام انتخابات با آزادي نسبي كنشگران عرصه بروز پيدا ميكند زمينه ساختاري كنشگري منطقي و عقلاني تحقق مييابد.
2- فشار ساختاري: هنگامي كه فشاري بر جامعه تحميل ميشود مردم اغلب براي يافتن راهحل پذيرفتني به همكاري با هم ترغيب ميشوند. به عنوان نمونه نتايج پيمايش ملي ايسپا با عنوان «عوامل موثر بر ايجاد فشار رواني در بين مردم ايران» به خوبي نمايان مينمايد كه از بين 22 عامل تاثيرگذار بر استرس مردم ايران، تورم و هزينههاي زندگي با ميانگين 1/4 از 5 موثرترين عامل در كل كشور است. شرايط سخت اقتصادي و احساس تنگنا همان فشار ساختاري ساماندهنده كنش جمعي ميتواند تلقي شود.
3- باور تعميم يافته: توجه افكار عمومي به مساله خاص يعني تعميم يافتن يك باورجمعي است. اين مطلب پيش از داشتن مساله و يافتن راهحل آن براي شكلگيري كنش جمعي اهميت دارد.
4- عوامل شتابدهنده: بايد رويداد مهمي افراد را به واكنش جمعي وادار كند. به عنوان نمونه بروز شايعات يا حوادث خاص انتخاباتي مثل كنارهگيري كانديدا در اين زمينه موثر است.
5- بسيج براي اقدام: در تعامل كنشگران با رويدادها سازمان بيساختار و بافت غيرمنسجم شكل ميگيرد. مثلا شكلگيري ستادهاي خودجوش يا صحبتهاي چهره به چهره با مردم از بسيج كنشگران براي اقدام است.
6- كنترل اجتماعي: در اينجاست كه حركت به سمت هدف خاص توسط رهبران هر حركت شكل ميگيرد.
روند شكلگيري كنش جمعي را ميتوان در مطالعه روندي نظرسنجيهاي انتخاباتي ملاحظه كرد. آنچه بيان شد در نظرسنجيهاي انتخاباتي و البته در مطالعه روندي آن به خوبي آشكار است. البته ما به دليل انتشار نابسامان و آشفته نظرسنجيها، در يك وضعيت «آنافورميك» نسبت به آنها بهسر ميبريم. «آنامورفوسيس» تصويري است كه چنان تخريب شده است كه تنها از يك زاويه خاص قابل شناسايي است. به گفته «ژيژك» آنامورفوسيس عنصري است كه وقتي به طور مستقيم ديده ميشود، چيزي جز يك لكه بيمعنا نيست، اما به محض اينكه از يك زاويه جانبي به آن نگاه كنيم، ناگهان شكل كاملا آشنا و قابل تحملي به خود ميگيرد. بنابراين آنامورفوسيس شكلي از تعليق است كه معناي ظاهري يك تصوير يا يك وضعيت را به حال تعليق درمي آورد. (محمدرضا تاجيك) در شرايط كنوني و با مصرف بيشمار نتايج درست و نادرست نظرسنجيها به ويژه در شبكههاي اجتماعي ما با يك لكه بيمعنا از نظرسنجيها روبهرو هستيم و به تعبير «بنيامين» در مقاله مهم «هنر در عصر بازتوليد مكانيكي» از «ارزش آييني» به «ارزش نمايش تكرار پذير » تنزل پيدا كردهاند. اما وقتي زاويه ديد صحيح هم از جهت اعتبار داده و هم از جهت تحليل درست را انتخاب كنيم، به خوبي به آنچه گفته شد پي خواهيم برد. اگر سوال ثابت نظرسنجيهاي انتخاباتي مركز افكارسنجي دانشجويان (ايسپا) را در مورد پاسخگوياني كه قطعا در انتخابات شركت ميكنند و كانديداي خويش را انتخاب كردهاند با تذكر اين نكته كه هر يك از پاسخگويان ميتوانستند فقط به يك مورد پاسخ دهند كه در نمودار زير ملاحظه كنيم به خوبي افت و خيز افكار عمومي در شكلگيري يك كنش جمعي قابل مشاهده است. شايان ذكر است پس از اعلام رسمي نتايج انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري ضمن تاييد صحت نظرسنجيها ميتوان صحت اين مدعا كه رفتار مردم ايران تابع منطق دروني يك كنش جمعي است را به راحتي اثبات كرد البته به ويژه آنكه روند كساني كه به مرور زمان اعلام كردهاند كانديداي خويش را قطعا انتخاب كردهاند نيز افزايش داشته است.