چهرههاي معروف جهان به مناسبت هفته «سلامت روان» از مشكلات خود ميگويند
بالاخره بايد نجات پيدا كنيم
صدف فاطمي
«مدتها بود كه سعي ميكردم از چشم ديگران پنهان بمانم. ساعتهاي زيادي روي نيمكت مينشستم و سيگار ميكشيدم. روي تكتك حركاتم حساس شده بودم. يك روز فهميدم گرفتار افسردگيام.» اين آغاز قصهاي است كه برد پيت به بهانه هفته جهاني سلامت رواني از زير و بمهاي ابتلا به افسردگي براي مجله فرانسوي «ماري كلر» تعريف ميكند. پيت در اين گزارش اعتراف ميكند كه به افسردگي دچار شده است و يكي از چهرههاي معروفي ميشود كه حاضر است پرده از اسرار درونش بردارد و براي فرهنگسازي درباره «سلامت روان» حرف بزند: «نميدانم اين نشانهها دقيقا از كي و كجا زياد و زيادتر شد... بههرحال افسردگي بخشي از زندگي من شده بود. هر شب كارهاي تكراري انجام ميدادم و سعي ميكردم به زور خودم را به خواب بزنم. دوست داشتم زود به خانه بروم و اين افسردگي را از مردم خيابان پنهان كنم. اين حس در حال رشد بود تا جاييكه تصميم گرفتم درمانش كنم. يك شب با خودم گفتم بايد اين زباله را بيرون بيندازم.»
به روايت «ماريكلر» در دنياي امروز از هر چهار نفر، يك نفر از دردي مشابه درد برد پيت، بيماري افسردگي، رنج ميبرد. افسردگي هم مانند اتفاقهاي ديگر دنياي امروزي، ظاهري تازه پيدا كرده و شايد به اين دليل است كه خيليها متوجه اين اختلال شخصيتي در وجودشان نميشوند. به همين دليل هم، سازمان بهداشت جهاني تصميم گرفته رويكرد هفته جهاني سلامت در سال 2017 را با تمركز بر موضوع اختلالهاي شخصيتي و افسردگي، به عنوان عامل اصلي ناتواني در جهان امروز تعريف كند.
بدون شك، يكي از مهمترين قدمهاي درمان يك بيماري روان، پذيرش آن است. وقتي سلبريتيهاي مشهور دنيا به راحتي در يك رسانه پرمخاطب از اختلالات روح و روان خود حرف ميزنند، در حقيقت راه را براي مبتلايان ديگر باز ميگذارند.
اين دقيقا همان چيزي است كه كاترين زتا جونز، بازيگر بريتانيايي برنده جوايز اسكار، بفتا و توني در توضيحش به خبرنگار «ماري كلر» ميگويد: «اصولا شخصيتي نيستم كه دوست داشته باشم مسائل شخصيام را جار بزنم. اما با اعتراف به اينكه مبتلا به اختلال دوقطبي شخصيتي هستم، اميدوارم بتوانم به ديگر مبتلاياني كه از اين اختلال رنج ميبرند، ياد بدهم كه اين بيماري كاملا قابل كنترل است.» رايان رينولدز، بازيگر كانادايي كه اين روزها درگير فيلمبرداري فيلم «ددپول» است، به ابتلايش به اضطراب شديد در چند ماه گذشته اشاره ميكند: «در جريان فيلمبرداري ددپول ميزان اضطرابم از هميشه بيشتر شده بود. هرگز نميتوانستم بخوابم. گاهي چشمهايم را از شدت خستگي روي هم ميگذاشتم تا كمي آرام شود. همسرم با حرفهايش مرا آرام ميكرد و اضطرابم را كاهش ميداد. خوشحالم كه او را كنارم دارم.»
الن ديجنرس، نويسنده، بازيگر و مجري تلويزيون امريكا روايت ميكند: «وقتي بعد از پنج سال سختي كار از استوديو خارج شدم، به دليل برخوردهايي كه اين مدت از همكارانم ديده بودم، عميقا افسرده شده بودم. اين افسردگي هر روز در من بيشتر ميشد. باورتان نميشود كه اطرافيان چه نقش مهمي در بهبود يا تشديد افسردگي آدمها ميتوانند داشته باشند.» هلي بري، بازيگر امريكايي برنده جوايز امي و گلدن گلوب قصهاش را با اعتراف به خودكشي ناشي از افسردگي شديد اينطور روايت ميكند: «پشت فرمان ماشين نشسته بودم و ميدانستم گاز زير پاي من است. هر چقدر پايم را بيشتر فشار ميدادم، تصوير مادرم در ذهنم پررنگتر ميشد. او زندگياش را فداي بچههايش كرده بود و خودخواهي من بود اگر به اين راحتي زندگيام را تمام ميكردم. آن روزها ارزش من براي خودم خيلي پايين آمده بود. اين موضوع تا حدي به طلاقم ارتباط داشت. حس ميكردم براي كسي معنايي ندارم. اعتماد به نفسم را از دست داده بودم اما تصوير مادرم كمكم ميكرد كه وصلههاي تازهاي براي ادامه زندگي پيدا كنم.»
شنيدن داستان افسردگي چهرههاي مشهور هاليوودي اين واقعيت را نشان ميدهد كه افسردگي اختلالي است كه به سادگي ميتواند گريبان هر كسي را بگيرد. اما وقتي جيم كري، كمدين معروف كانادايي هم اعتراف ميكند كه مدت زيادي قرصهاي افسردگي مصرف ميكرده، بزرگنمايي اين بيماري مدرن در چشم همه مخاطبان وسعت بيشتري پيدا ميكند. جيم كري در كنار روايتي كه از بيماري خود دارد، توصيهاي هم براي همه مبتلايان به درد افسردگي ميكند؛ توصيهاي كه جملات انتهايي اين گزارش است و از آن به عنوان تنها راه نجات ياد ميشود: «بالاخره يك روز بايد از تخت بيرون بياييد و با خودتان بگوييد همهچيز خوب است. اين كاري بود كه من هم انجام دادم؛ هر چند انجامش برايم خيلي سخت بود.»