الگوي بهتر براي
ارتباط دولت و اصلاح‌طلبان
داريوش قنبري*
حفظ و تقويت ارتباط بين اصلاح‌طلبان و دولت آقاي روحاني مساله بسيار مهمي است. فايده اين ارتباط براي هر دو طرف جايگاه ويژه‌اي دارد. به هر حال پايگاه حمايتي آقاي روحاني در هر دو دوره از انتخابات اصلاح‌طلبان بوده‌اند و اين نقش حمايتي تنها محدود به زمان انتخابات نيز نبوده است. آقاي روحاني براي موفقيتش نياز به تداوم ارتباط با اصلاح‌طلبان دارد. اصلاح‌طلبان نيز بايد ارتباط‌شان را با دولت تقويت كنند چرا كه مسووليت موفقيت و شكست آقاي روحاني به دليل حمايت جريان اصلاحات تاحدي بر دوش اين جريان سياسي نيز خواهد بود. هر مشكلي براي دولت پيش بيايد، مشكلي پيش پاي اصلاح‌طلبان است. اگر دولت موفق نشود تا به شعارهايش جامه عمل بپوشاند، عدم موفقيتش به پاي اصلاح‌طلبان ثبت خواهد شد. همكاري و همراهي جريان اصلاحات با دولت از اين رو بايد زياد باشد. همچنين از نظر اين جريان سياسي تداوم مشي و تفكر دولت كنوني براي آينده نيز لازم است و آنها براي تدوام تفكر اعتدالي در آينده نيز بايد برنامه داشته باشند. در دو انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال 98 و رياست‌جمهوري در سال 1400 بايد تلاش شود تا بيشترين رضايتمندي را در بين مردم نسبت به دولت و جريان اصلاحات ايجاد شود. مردم در هر انتخابات بر اساس عملكرد دو جريان سياسي قضاوت مي‌كنند. اينكه چقدر شعارهاي مطرح شده از سوي آقاي روحاني برآورده شده است، اهميت پيدا مي‌كند. امروز همه بايد جوابگوي عملكرد خود باشيم. اميد است كه اين ضرورت درك شود و در مسيري حركت كنيم كه در تعامل با يكديگر مجموعه بتواند عملكرد قابل قبولي را براي مردم به جاي بگذارد.
ارتباط اصلاح‌طلبان و دولت بايد بر اساس الگوي بهتري دنبال شود. الگوي فعلي اين ارتباط ناقص است و ارتباط مناسبي كه شايسته طرفين باشد، وجود ندارد. خوب است كه در چارچوب شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان كه متشكل از احزاب و شخصيت‌هاي حقيقي و مطرح اين جريان سياسي است، اين ارتباط را سازمان داد. به هر حال انتظار مي‌رود كه اين نهاد وحدت بخش اصلاح‌طلبان هياتي را براي ارتباط بهتر با دولت تعيين كند و به طور مداوم و منظم جلساتي را با رييس‌جمهور و شخصيت‌هاي دولتي داشته باشد. اين هيات مي‌تواند خوراك فكري براي دولت داشته باشد و به دولت براي بهتر اداره شدن كشور، مشورت دهد. ارتباط منتخبين و حاميان نبايد صرفا به زمان انتخابات خلاصه شود، بلكه بايد هميشگي و مداوم باشد. البته اين موضوع در مورد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز صدق مي‌كند. امروز مي‌بينيم كه ارتباط مناسبي بين فراكسيون اميد و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. در حالي كه بايد توجه داشت كه فراكسيون اميد با حمايت و كار جمعي اصلاح‌طلبان راي آورد. اگر الان ايراد و اشكالي وجود دارد، به نبود ارتباط با جريان اصلاحات بازمي‌گردد. خرد جمعي جريان اصلاحات مي‌تواند به عنوان يك پشتوانه براي فراكسيون اميد عمل كند. از سويي مي‌بينيم كه منتخبين ارتباط‌شان را با اصلاح‌طلبان قطع كرده‌اند و اين موضوع باعث شده كه منتخبين وضعيت انفعالي پيدا كنند.
اگر فراكسيون اميد به نحو شايسته‌اي با بدنه سياسي و اجتماعي خود يعني شوراي عالي سياستگذاري و جامعه ارتباط برقرار كند، شايد بخشي از مشكلات اين فراكسيون از بين مي‌رود. در اين صورت مي‌توانستيم شاهد فعال بودن بهتر اين فراكسيون باشيم. در مجموع ارتباط با منتخبين در مقطع خاصي و آن هم انتخابات رويه درستي نيست و تداوم آن در طول فعاليت و مسووليت افراد در قواي مختلف مي‌تواند كارآمدي آنها را نيز افزايش دهد. در اين صورت خرد جمعي جريان اصلاحات پشتوانه فرد قرار مي‌گيرد. همچنين سبب مي‌شود تا نظارتي بر عملكرد منتخبين صورت بگيرد. خوب است كه چنين چيزي تبديل به يك رويه شود و ارتباط منتخبين و حاميان بهتر و قاعده مند‌تر شود. در اين خصوص شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان به عنوان نهاد بالادستي نقش مهمي را مي‌تواند ايفا كند. به هر حال اين شورا از ابتداي تاسيس تا امروز سعي در رفع نواقص و ايرادات خود داشته است و آسيب‌شناسي در غالب آن صورت گرفته است. بنابراين خوب است كه در خصوص ارتباط اصلاح‌طلبان با دولت و نمايندگان در مجلس شوراي اسلامي و شوراي شهر نيز برنامه‌ريزي صورت بگيرد.
*فعال سياسي اصلاح‌طلب