• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3951 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۰ آبان

كتاب شناسي معناي زندگي

صاحبنظران در جست‌و‌جوي معناي زندگي

فرهنگ معناي زندگي
انسان دنياي مدرن در جست‌وجوي معناي زندگي است. واقعيات و خصايص زندگي مدرن باعث مي‌شود اسطوره‌ها و كليشه‌ها و سنت نتواند آنچنان كه بايد، پاسخي براي پرسش‌ از معناي زندگي در دنياي مدرن باشد. براي نسل‌هاي جديد پاسخ‌هاي قديمي قانع‌كننده نيستند. به محض آنكه انسان پا در وادي تفكر گذاشت، پرسش از معناي زندگي جزو نخستين سوالاتي بود كه ذهن او را به خود مشغول كرد. از افلاطون و ارسطو تا بيكن و اسپينوزا همه در اين باره تامل كرده و جستارهايي نوشته‌اند. به همين خاطر گروهي آن معناي زندگي را در كتابفروشي‌ها جست‌وجو مي‌كنند و هر كتابي كه از عنوان آن پاسخي به چيستي زندگي به ذهن‌شان برسد، مي‌خرند و در ميان سطور آن به دنبال حقيقت و چيستي زندگي مي‌گردند.
در ادامه براي نمونه برخي از جديدترين و جدي‌ترين كتاب‌هايي كه به مساله معناي زندگي پرداخته‌اند مورد اشاره قرار گرفته است:

درباره معناي زندگي؛ آريل ويل‌دورانت
ازآريل ويل‌دورانت، تاريخ نويس مشهور كتابي به نام «درباره معناي زندگي» به فارسي ترجمه شده است. ويل دورانت، نويسنده مجموعه بزرگ تاريخ تمدن، خود درباره انگيزه تحرير اين كتاب مي‌نويسد: « روزي مردي به نزد ويل دورانت رفت و از او درخواست كرد دليلي به دست او بدهد كه چرا نبايد خودكشي كند. دورانت در آن وقت محدود، جواب‌هايي به او داد ولي مدتي بعد، نامه‌اي براي بيش از صد شخصيت مشهور فرستاد و درباره معني زندگي از آنها نظر خواست و پاسخ‌هاي رسيده را به همراه ديدگاه خود، در اين كتاب منتشر كرد. ويل دورانت اميد داشت پاسخ‌هايي كه از چنين شخصيت‌هاي پرفروغي دريافت مي‌كند، چيزي در خود داشته باشند كه به پرسش آن بيگانه، جوابي درخور بدهد. درواقع قضيه فراتر از اين حرف‌ها بود؛ پاسخ‌ها بيش از آنكه تاريك و اندوهبار باشند، شوق‌انگيز و مثبت بودند كه همراه بود با بصيرت‌هايي شخصي در اينكه چگونه بايد زندگي را معنادارتر كرد. پاسخ‌ها از همه‌سو بودند؛ كساني چون گاندي، جواهر لعل‌نهرو، تئودور درايزر نويسنده ناتوراليست، سينكلر لوييس برنده نوبل ادبيات، جان ارسكين رمان‌نويس، آندره موروئا فيلسوف و رمان‌نويس، جورج برنارد شاو نمايشنامه‌نويس، برتراند راسل فيلسوف، جينا لومبروسو تنيس‌باز شهير، سي. وي. رامان برنده نوبل فيزيك و شخصيت‌هاي ديگر. به محض اينكه پاسخ نامه‌ها به دست ويل دورانت رسيد، او سراغ خودش رفت و پاسخي جلوي همه پرسش‌هايش گذاشت كه خود يك اثر فلسفي والا بود.»

معناي زندگي؛ ‌تري ايگلتون
«معناي زندگي» نوشته «تري ايگلتون» در سال 2007 منتشر شد. اين كتاب شامل چهار فصل است؛ «پرسش‌ها و پاسخ ها»، «مساله معنا»، «كسوف معنا» و «آيا زندگي آن چيزي است كه شما مي‌سازيد؟» قسمت قابل توجهي از كتاب صرف بحث در اين نكته مي‌شود كه اصولا طرح چنين سوالي تا چه اندازه سودمند است. در نظر ايگلتون جوامع ماقبل مدرن توجه اندكي به مساله معناي زندگي دارند چراكه اساسا طرح چنين پرسشي براي آنها ضرورت ندارد.
از نظر ايگلتون هراس از معناي زندگي محصول مستقيم مدرنيسم است و در مدرنيسم است كه پرسش از معناي زندگي اهميت حياتي پيدا مي‌كند. اما چرا اين گونه است؟ چون چيزي كه مدرنيسم را بازمي‌شناساند «اين عقيده است كه وجود انسان تصادفي است ـ كه هيچ اساس، جهت و ضرورتي ندارد... كه هيچ مبناي قابل اعتمادي براي اطمينان از اينكه ما چه هستيم و چه بايد بكنيم وجود ندارد.» در نهايت نتايج اين تصور احساس وحشت، تشويش، تهوع، پوچي به عنوان مشخصه وضعيت بشر است. در اين وضعيت هيچ هدف مشتركي براي زندگي بشر نمي‌توان تصور كرد.
ايگلتون معتقد است، انسان در سراسر تاريخ با اين پرسش مواجه است كه معناي زندگي چيست؟ در آغاز شايد بينديشيد كه اين پرسش است! حقيقت اين است كه در نقاط مختلف جهان ما به پاسخ يكساني نمي‌رسيم. مثلا در آلمان دوره نازي‌ها، پاك كردن زمين از يهوديان و آرمان‌هاي ميهن‌پرستانه هدف و معناي زندگي آحاد يك ملت باشد اما در ساحلي دوردست پرت افتاده در كرانه‌هاي اقيانوس آرام قومي معناي زندگي خويش را در شاد كردن ارواح بزرگان قبيله خود بجويد. در نظر‌تري ايگلتون پاسخ به پرسش معناي زندگي همانند پيدا كردن راه‌حلي براي يك مشكل نيست، بلكه «صرفا زيستن به گونه‌اي مشخص است.» معنا چيزي نيست كه «آن بيرون» كشف شود بلكه «همين جا» در جامعه يافت مي‌شود و از طريق آن تحقق پيدا مي‌كند.

در جست‌وجوي معنا؛ اسوالد هنفلينگ
موضوع اين كتاب به دو بخش قابل تقسيم است. بخش اول كتاب به بيان واقعيت‌هايي از‌ زندگي، مانند مرگ و فقدان هدف نهايي و شيوع رنج، كه ممكن است به نظر برسد زندگي را بي‌معنا مي‌كنند، مي‌پردازد. در بخش دوم كتاب خواننده با مطالبي درباره خودشكوفايي و اينكه چگونه و به چه معنا مي‌تواند آرماني رضايت‌بخش يا سازوار باشد، آشنا خواهد شد. اسوالد هنفلينگ براي پاسخ‌ها به پرسش‌ها درباره معناي زندگي رويكردهاي مختلفي را به‌كار مي‌گيرد. اسوالد هنفلينگ به دنبال بررسي راه‌حل‌هايي است تا انسان مدرن بتواند پاسخي درخور براي معناي زندگي دريابد. اين فيلسوف آلماني در كتابش به دنبال جواب دادن به اين قبيل سوالات است كه آيا دين مي‌تواند پاسخي به دست دهد؟ آيا اصلي بنيادين وجود دارد كه بر طبق آن بتوان ادعا كرد زندگي مقدس است؟ آيا زندگي ما بايد بر طبق اميال و در پي خوشبختي باشد؟ آيا چيستي ما را جايگاه‌مان در جامعه تعيين مي‌كند؟ آيا تمسك به ماهيت انساني را بايد «دروغ‌باوري» شمرد و رد كرد؟

معناي زندگي؛ گرت تامسون
گرت تامسون در كتاب معناي زندگي نظريه‌هاي عرضه‌شده در مورد خوشبختي را در قالب دو نظريه «لذت» و «مِيل» توضيح مي‌دهد و سپس، استدلال مي‌كند كه هيچ‌يك از اين دو نظريه نمي‌توانند معناداري زندگي را به‌خوبي توضيح دهند. بنابراين، نمي‌توان معناي زندگي را در خوشبختي، به روايت اين دو نظريه، جست‌وجو كرد.
خوشبختي حاصل دو دسته مولفه تجربي و انگيزشي است كه بايد با هم متناسب باشند. مراد از مولفه تجربي درك ارزش فعاليت‌هاي واجد ارزش غيرابزاري است؛ چنانچه دستيابي به لذت را مولفه تجربي شادكامي بدانيم گمراه شده‌ايم. منظور از مولفه انگيزشي نيز يافتن كارهايي است كه چنين ارزشي دارند. براساس مولفه انگيزشي، بايد تعيين كنيم كه چرا افراد چيزي را مي‌خواهند كه مي‌خواهند. ساختار انگيزشي را نبايد بي‌ربط به احساس خوشبختي تفسير كرد. در حقيقت، مي‌توان براساس آن دسته از اموري كه فرد در زندگي‌اش مي‌خواهد، زندگي او را زندگي شاد، خوب، بد، رنج‌آور يا سعادتمندانه‌اي دانست.
 تامسون وجود خاستگاه انگيزشي ناآگاهانه وراي اميال عادي ما را مي‌پذيرد و معتقد است كه مِيل به چيزهاي مختلف مي‌تواند خاستگاه انگيزشي يكساني داشته باشد و اميال و خواسته‌هاي ما را همين خاستگاه گاه مشترك انگيزشي شكل داده است. بنابراين، خاستگاه انگيزشي، در تعيين خوشبختي ما دخيل است و دست يافتن به خواسته‌هاي‌مان تنها چيزي نيست كه در ارزش‌ها نهفته است.
از نظر گرت تامسون، معناي زندگي، وجوهي از زندگي محسوب مي‌شود كه داراي ارزش غيرابزاري‌اند. از نظر او، فرآيند زندگي اهميت بسيار زيادي دارد و هر تلقي‌اي كه از اهميت اين فرآيند بكاهد يا آن را به امر ارزشمندي ابزاري تبديل كند، معناي زندگي را از بين مي‌برد. در دو نظريه لذت و مِيل، كه به صورت سنتي در پاسخ به پرسش از خوشبختي مطرح مي‌شوند، زندگي فرآيندي بي‌اهميت تلقي مي‌شود كه ارزش ذاتي ندارد و به آن فقط از آن جهت توجه مي‌شود كه ابزار كسب لذت يا ارضاي اميال است. تامسون در تحليل خود از خوشبختي مي‌كوشد تا نشان دهد معناي زندگي همان خوشبختي، البته بنابراين
 دو نظريه، نيست.

در جست‌وجوي معناي زندگي؛ ‌خسرو ناقد
اين كتاب شامل ١٠ گفت‌وگو با فيلسوفان و انديشه‌ورزان نامدار اروپايي است و از خلال اين گفت‌وگو‌ها به دنبال فهم جهان و درك معناي زندگي است. كارل ريموند پوپر، كولاكوفسكي، هانا آرنت، ، هانس- گئورگ گادامر، هربرت ماركوزه، يورگن هابرماس، ماكس هوركهايمر، آرتور كوستلر، مارتين هيدگر و هانس يوناس جزو صاحبنظراني هستند كه آراي آنها در اين باره مورد بررسي قرار گرفته است. ناقد در همين رابطه در گفت‌وگويي كه با مهر داشته است، مي‌گويد: «متن گفت‌وگوهاي اين كتاب از منابع گوناگون گردآوري شده است؛ به اين معنا كه كتابي به هيچ زباني در دست نبوده است كه دربرگيرنده همه اين ۱۰ گفت‌وگو با انديشه‌ورزان اروپايي باشد. در پيشگفتار اين كتاب پرسش‌هايي درباره چيستي معناي زندگي مطرح شده است: آيا چيستي معناي زندگي و بود و نبود ما در اين جهان، مساله‌اي حياتي است كه يافتن پاسخي براي آن به راستي به زندگي ما معنايي مي‌بخشد؟ آيا حتي مي‌توان تا آنجا پيش رفت و مدعي شد كه آدمي زيستن راستين را آغاز نخواهد كرد، پيش از آنكه به معناي زندگي پي برده باشد؟ يا آنكه اين پرسش‌ها تنها ذهن كساني را به خود مشغول مي‌دارد كه زندگي‌شان خالي از معناست و با پيش كشيدن اين پرسش‌ها، مي‌كوشند پاسخي براي بي‌معنايي و بيهودگي زندگي خود بيابند؟»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون