• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۹ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3952 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۱ آبان

اصولگرانماها و كلاه اصولگرايان

محمد مهاجري

نمي‌دانم اين ادعا كه اصولگرايان به‌طور سنتي حدود 15 درصد از راي جامعه و اصلاح‌طلبان هم كمي بيشتر از اين رقم را دارند بر اساس كدام نظرسنجي علمي مطرح شده، اما در مورد جناح اصولگرا چه اين رقم درست باشد يا نباشد، يك امر مسلم قابل انكار نيست كه تعداد افراد قسم خورده اين جناح به مراتب بيش از جناح مقابل هستند. به اين معني كه اصولگرايان، بخش‌هايي از جامعه را با خود دارند كه حتي با بدترين عملكردشان هم از راي آنها برخوردار خواهند بود. اتفاقي كه در سال‌هاي اخير با آن مواجه شده‌ايم، فزوني گرفتن آراي خاكستري در جناح اصولگرا است. نسل نواصولگرايان، از پدران سياسي خود تبعيت محض ندارد. اينكه گهگاه گفته مي‌شود بايد جريان «نواصولگرايي» پا بگيرد، اشاره به پايگاه رايي دارد كه نسبت به جريان اصولگرايي ايمانش ضعيف شده است.

طبيعتا جريان اصولگرا كه در سال‌هاي اخير سه انتخابات متوالي را باخته است، دوست ندارد شكست‌هاي بعدي را نيز تجربه كند. بنابراين مانند هر شكست‌خورده‌اي تمام توان خود را جمع و جور مي‌كند تا با رفع نقاط ضعف خود، جريان رقيب را از پاي درآورد. سوالي كه هم‌اكنون در محافل اصولگرايي مطرح مي‌شود اين است كه چگونه مي‌توان يك سازمان راي منسجم پديد آورد؟ به گمان من اين سوال، مانند قدم گذاشتن روي پله دوم نردبان است. پله اول آن است كه اصولگرايان از خود بپرسند آيا حرف تازه و روش نو براي جلب آراي مردم دارند يا نه. اكثر اصولگرايان علاقه‌اي به يافتن پاسخ اين سوال ندارند و به جاي آن مايل هستند، بر نقاط ضعف جريان حريف متكي باشند و انصافا غضنفرهاي جريان اصلاح‌طلب نيز پاس گل‌هاي خوبي به اصولگرايان داده و مي‌دهند. جريان اصولگرا همواره يك شعار را مطرح كرده كه ذاتا به دنبال قدرت نيست، بلكه در پي تحكيم گفتمان اصولگرايي است. اين ادعا قاعدتا نمي‌تواند از مرحله شعار فراتر رود زيرا به محض اينكه بخواهند فراغتي بيابند و توليد گفتمان كنند، انتخابات از راه مي‌رسد و آنها نيز همانند رقيب‌شان وارد بازي قدرت مي‌شوند.
فرض مي‌كنيم اصولگرايان بخواهند توليد گفتمان كنند. اشكال كار در اين است كه اين جريان، نمي‌تواند از لاك خود بيرون بيايد و درباره ادبيات سياسي حاكم بر نسل جوان كه تحت‌تاثير انديشه‌هاي روز دچار تطور است، اعلام موضع كند. مثلا هنوز هم واژه‌هايي مثل آزادي، حكمراني خوب، حقوق شهروندي و نظاير آن در ادبيات اصولگرايان با تعابير انقباضي تعريف مي‌شود و تفكرات امام خميني، مقام معظم رهبري، شهيد مطهري، شهيد بهشتي در اين مقولات كاملا براي‌شان ثقيل است. در انتخابات رياست‌جمهوري 92و96 آقاي روحاني به عنوان شخصيتي با سابقه اصولگرايي، تنها با كنار زدن ترس ناشي از به كار بردن واژه‌هاي آزادي و حقوق شهروندي و... توانست به راحتي از ميان جناح مقابل يارگيري كند. جريان اصولگرايي مادام كه بين خود و واقعيت‌هاي جامعه، ديوار چين كشيده است، بايد به همان راي سنتي - كه به گمانم مسير كاهنده‌اي را هم طي مي‌كند- قانع يا اميدوار باشد كه دولت حاكم يا جناح اصلاح‌طلب به دلايل متعدد آنقدر ناكارآمد شود تا بتواند بر موج نارضايتي مردم سوار شود. يعني دقيقا همان كاري را صورت دهد كه در انتخابات 84 شاهد آن بوديم. هرچند به عنوان يك اصولگرا معتقدم سال 84 كلاه اصولگريان را جماعتي «اصولگرانما» برداشتند. اين اتفاق باز هم در كمين اصولگرايان است.
 * فعال سياسي اصولگرا

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون