بنوشيم بلهها را
گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گويم گلهها را
چون آينه پيش تو نشستم كه ببيني
در من اثرِ سختترين زلزلهها را
پر نقشتر از فرشِ دلم بافتهاي نيست
از بس كه گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخي «نه» گفتنمان را كه شنيديم
وقت است بنوشيم از اين پس «بله»ها را
محمدعلي بهمني