• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3986 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۶ دي

وقتي متوليان مديريت بحران، بحران‌زده‌اند

كار مسوولانه و منطقي در اين زمينه اين است كه متوليان اين امر هميشه قبل از وقوع دست‌به‌كار شوند؛ هميشه پيشگيري بهتر از درمان است. يعني در دوره‌اي كه هنوز اتفاقي نيفتاده و به‌اصطلاح ما به آن مي‌گوييم دوره مخاطرات كه احتمال وقوع بحران وجود دارد و مي‌شود با تدابير و هزينه كمتر از وقوع آن پيشگيري كرد تا تبعات و تلفاتش كم شود. راهبرد ستاد بحران بايد اين باشد كه قبل از اينكه مخاطرات تبديل به خطر شود و قبل از اينكه ظرفيت‌هاي بالقوه بحراني در كشور تبديل به سونامي غيرقابل‌كنترل شود، اقداماتش را انجام دهد. البته در كشور ازاين‌دست مخاطرات كم نداريم (مانند كم‌آبي، مشكل زيست‌محيطي، آلودگي هوا و...) تاكيد مي‌كنم اگر به‌موقع وارد عمل مي‌شديم اين موارد تبديل به خطر و تهديد نمي‌شد. معمولا ما از اواسط آذر تا بهمن‌ماه بحث آلودگي هوا را داريم كه بر اثر آن تعطيلي مدارس، ادارات و پيامدهاي ديگر كه پيش مي‌آيد. يعني از اسفند ماه سال قبل تا آبان ماه سال بعد نمي‌توان به مردم آموزش داد؟ وظايف بخش‌هاي مختلف را پيگيري كرد؟ واقعا نمي‌شود كاري كرد كه سال بعد با اين شدت و با اين شكل پايتخت را تعطيل نكنيم؟ درواقع اين وظيفه اصلي و رويكرد اصلي ستاد بحران است كه در زمان مخاطرات كارها و وظايفش را انجام دهد. نه اينكه ديرتر از ديگران درصحنه حضورداشته باشد و وارد بحث امداد و اسكان شود و تازه اين وظيفه را هم به دستي انجام ندهد. بنابراين اين بي‌مسووليتي و درك نادرست از بحران است كه متوليان بنشينند تا بحران اتفاق بيفتد و بعد كاري انجام دهند. درست مثل كسي كه در معرض خطر بيماري باشد و علائم بيماري را داشته باشد و صبر كند تا دچار سرطان شود و بعد راه بيفتد و دنبال درمان سرطان را بگيريد. در مورد زلزله تهران هم بارها گفته و شنيده‌شده است كه تهران در معرض زلزله است. اين بحث تازه‌اي نيست كه تهران در معرض زلزله است و ما فقط در مورد مقدار ريشتر آن اطلاع نداريم. ما مي‌دانيم كه اگر تهران زلزله بيايد چه فاجعه‌اي رخ خواهد داد، از ميزان آمادگي نهادها، مردم، ساختمان‌هايي كه شهرداري به آنها جواز ساخت داده است، بافت‌هاي فرسوده تهران، ساختمان‌هاي فرسوده‌اي مثل پلاسكو، ظرفيت خيابان‌هاي تهران، پناهگاه‌هايي كه هستند و در اختيار نهادهايي هستند كه كاربري‌اي غير از اين موضوع دارند و... همه و همه اطلاع داريم. تنها نكته مبهم همان ريشتري است كه نمي‌دانيم. بنابراين با تمام اين اوصاف ستاد مديريت بحران بايد زودتر و دلسوزتر از ديگران در بهترين قالب و جذاب‌ترين و صريح‌ترين و روان‌ترين جملات اين مسائل را آموزش و انتقال دهد و تاب‌آوري مردم و مسوولان را بالا ببرد. در كشور ما از ۵۰ نوع موارد بحران، ظرفيت وقوع 40 نوع آنها وجود دارد و بر اساس آمار سازمان ملل، از نظر ميزان تلفات در رده نهم هستيم. اين درست نيست كه در چنين كشوري، ستاد بحران ساختاري قديمي داشته باشد و افراد نه بر اساس تخصص و كارايي كه بيشتر بر اساس روابط و بر اساس شاخص‌هايي غير از شاخص‌هاي مربوط به مديريت بحران منصوب شوند. اگر در سازمان‌ها و ادارات ديگر بر اساس روابط و شاخص‌هاي ديگر منصوب مي‌شوند، در اين مورد كه با جان و مال مردم سر و كار دارند و مواردي كه درمورد امنيت و حيثيت نظام جمهوري اسلامي ايران است، اينگونه تصميم‌گيري‌ها به‌هيچ‌وجه شوخي‌بردار نيست. به نظر من بايد يك پالايش جدي و اساسي در آنجا اتفاق بيفتد كه هم ساختار مديريت بحران تغيير كند و هم عملكرد افرادي كه آنجا مشغول به كار هستند، در معرض نقد قرار بگيرد. شنيده‌ام كه رييس ستاد مديريت بحران گفته است مردمي كه در تهران زندگي مي‌كنند، بايد جاي دومي در شهرستان‌ها براي خود داشته باشند و توصيه كرده است كه خانه‌هاي پدري‌شان در شهرستان‌ها را حفظ كنند تا وقتي زلزله آمد به آنجا بروند. اينكه نشد حرف! اينكه مي‌شود پاك‌كردن صورت‌مساله. يعني به‌جاي اينكه ستاد بحران به عنوان متولي و مدعي‌العموم پيگيري كند ساختماني كه در تهران ساخته و فروخته مي‌شود تحمل چند ريشتر زلزله را دارد؟ هماهنگي بين دستگاه‌هاي مختلف را انجام دهد، از ظرفيت تمام رسانه‌ها براي آموزش استفاده كند، در مورد بحران‌هايي كه در كشور ما و كشورهاي ديگر اتفاق مي‌افتد اخبار و اطلاعات جامع جمع‌آوري كند، مي‌گويد يك خانه در شهرستان داشته باشيد كه اگر در تهران زلزله آمد به آنجا برويد. اين را هركس مختصر عقلي داشته باشد مي‌تواند تشخيص دهد. اين چيزي است كه ستاد بحران بخواهد تشخيص دهد و توصيه كند؟ مثل اينكه بگوييم هوا آلوده است، شما برويد به يك شهرستان كه هواي خوبي دارد. مگر مي‌شود؟ كار من اينجاست، فرزند من اينجا درس مي‌خواند، اداره من اجازه اين كار را به من نمي‌دهد. اين حرف واقعا يك حرف سطحي و سوال‌برانگيز است.
 ممكن است درصد كمي از يك بحران خاص مثل زلزله قابل پيش‌بيني نباشد ولي ما تقريبا بالاي 95 درصد موارد مربوط به زلزله‌هاي تهران را مي‌توانيم پيش‌بيني كنيم؛ اينكه تاب‌آوري ساختمان‌هاي تهران چقدر است؟ آمادگي مسوولان و مردم چقدر است؟ تاسيسات و زيرساخت‌هاي شهري چگونه است؟ خب اينها را كه ما مي‌دانيم! ما فقط زمان زلزله و ريشترش را نمي‌دانيم. پس اينكه برخي مسوولان مي‌گويند زلزله غيرقابل‌پيش‌بيني است به نظرم عامدانه است كه مسووليت خود را پنهان كنند. آلودگي هوا قابل پيش‌بيني است، چراكه هرسال در زمان و روزهاي خاصي بروز مي‌كند. پس چرا كاري انجام نمي‌دهند؟ اتفاقا در اين زمينه مقام معظم رهبري در ديدارهايي كه داشتند، فرمودند: «آلودگي هوا مال اين دولت و آن دولت نيست مال اين كشور و آن كشور نيست. 70 درصد آلودگي هوا مربوط به حمل‌ونقل است. اگر علت را شناختيد پس مي‌توانيد راهكار هم داشته باشيد. برويد اينها را حل كنيد.» الان اين آلودگي هوا كه علتش معلوم است، سهم خودروها، كارخانه‌ها و... پس چرا فقط در ماه‌هاي آذر و دي بهمن حواستان به بحث معاينه فني جمع مي‌شود؟ چرا در طول سال به كساني كه معاينه فني ندارند، سختگيري نمي‌شود يا خودروها را متوقف نمي‌كنند؟ چرا در شهري كه ما مي‌بينيم جان آدم‌ها درخطر است بايد بشنويم كه شخص پول مي‌دهد و معاينه فني مي‌خرد؟ پس درواقع اين فساد وجود دارد چرا در مورد خودروهاي فرسوده بايد روي كاغذ و نوشته عنوان شود كه بايد اين ميزان از رده خارج شود و اين ميزان بايد وام داده شود ولي در عمل مردم با مشكلات جدي مواجه هستند؟ در هر صورت مي‌خواهم بگويم زلزله، سيل، توفان و... قابل پيش‌بيني است و ستاد بحران موظف است در زمان مخاطرات و دوره قبل از وقوع بحران فعاليت كند و مشاركت همه نهادها و دستگاه‌ها را بطلبد و از ظرفيت تمام رسانه‌ها براي آموزش استفاده كند. جالب اينجاست كه ستاد بحران در مواقع بحران به مردم توصيه مي‌كند براي پيگيري اخبار به رسانه‌هاي ملي توجه و از توجه به اخبار و اطلاعات از طريق شبكه‌هاي اجتماعي پرهيز كنند. درصورتي‌كه اين اشتباه است. همان طور كه در حادثه پلاسكو همين جمله را مي‌شنيديم. بله زماني بود كه رسانه ملي تنها رسانه و قدرتمندترين و پرمصرف‌ترين رسانه بود اما الان اين‌طور نيست. بايد بپذيريم كه آرايش رسانه‌اي تغيير كرده است و مردم به سراغ رسانه‌هاي ديگر مي‌روند و دسترسي‌هاي ديگري پيدا كرده‌اند. شايد همه دلايل تقصير صداوسيما نباشد و جاهاي ديگر فشار مي‌آورند و صداوسيما نمي‌تواند كارش را به ‌درستي انجام دهد. ولي به هر صورت صداوسيما وظايفش را قبل، حين و بعد از بحران به‌درستي انجام نمي‌دهد. بنابراين سرعت عملش خوب نيست. پس در چنين شرايطي بايد از ظرفيت تمام رسانه‌ها استفاده كند و بگويد؛ مردم براي پيگيري اخبار از رسانه‌هاي معتبر استفاده كنيد. مگر همه شبكه‌هاي اجتماعي، روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها بي‌اعتبارند؟ يا فقط تريبون صداوسيماست كه موثق و مورد اعتماد است؟ اتفاقا اينقدر اين بحران‌ها زياد است و با حيات و سلامت مردم سر و كار دارد كه بايد از ظرفيت تمام رسانه‌ها چه براي آموزش، آگاهي، حساس‌سازي، آگاه‌سازي مردم از حق و حقوق‌شان، حساسيت‌افزايي مسوولان و همين‌طور پيگيري وعده‌هايي كه دادند، استفاده كرد.
متاسفانه نوع رويكرد و عملكرد ستاد بحران محدود مي‌شود به بعد از وقوع بحران با توزيع امكاناتي از قبيل چادر و امداد و اسكان آن‌هم بعد از بقيه و با تاخير. من اين نوع عملكرد را عرضي ارزيابي مي‌كنم. درصورتي ‌كه باوجود سابقه‌اي كه از بحران در كشور داريم بايد با نگاه به گذشته از قبل از وقوع بحران شروع به فعاليت كند و رويكردش طولي و دوره‌اي باشد نه عرضي و مقطعي.  
استاد ارتباطات و مديريت رسانه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون