• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3989 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۰ دي

نسخه غير‌ايدئولوژيك راهبرد بوش دوم

نسخه غير‌ايدئولوژيك راهبرد بوش دوم

دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده تلاش مي‌كند در بسياري از امور متفاوت از روساي جمهور قبل از خود باشد، زمان انتشار راهبرد جديد امنيت ملي امريكا قبل از پايان اولين سال رياست‌جمهوري وي، يكي از اين تفاوت‌هاست؛ با اين حال اين تفاوت‌ها از اين موضوع شكلي هم فراتر مي‌رود و تفاوت محتواي اين سند نيز با اسناد منتشره روساي جمهور ديگر بسيار زياد است. مشابهت‌هاي فراواني بين سند 2017 ترامپ و سند 2006 بوش دوم به چشم مي‌خورد با سه تفاوت: ايدئولوژي‌زدايي، كمرنگ شدن جنگ با ترور و كمرنگ شدن نقش خاورميانه.
اسناد راهبرد امنيت ملي امريكا، مهم‌ترين اسناد بالا دستي امنيت ملي در امريكا محسوب مي‌شوند و معمولا تحت نظر مستقيم روساي جمهور وقت و با دقت و وسواس بسيار تهيه مي‌شوند. مطابق قانون گلدواتر-‌نيكولز مصوب 1986، رييس‌جمهور موظف است هر ساله اين سند را تهيه و در اختيار كنگره امريكا قرار دهد. با اين حال و در عمل، اين اسناد با تاخير تهيه شده‌اند يا در بسياري از سال‌ها ارايه نشده‌اند. فهرست اسناد منتشره و سال انتشار آنها كه معمولا فوريه بوده است به شرح زير است: ترامپ 2017، اوباما 2010، 2015، بوش پسر 2002و 2006، كلينتون هفت سند، بوش پدر 1990، 1991، 1993 و ريگان 1987، 1988.
به طور كلي مقايسه سندهاي ابتدايي و انتهايي بوش پسر و اوباما نشان مي‌دهد كه سندهاي ابتدايي عمدتا برگرفته از سياست نامه‌هاي انديشكده‌هايي نظير مركز ترقي امريكا در زمان اوباما و دو موسسه آمريكن انترپرايز و هريتيج در زمان بوش بوده‌اند، ولي سند انتهايي عمدتا تحت تاثير دكترين شكل گرفته اين دو در اواخر دوره رياست جمهور است. در مورد سند تهيه شده آقاي ترامپ، انتظار مي‌رفت اين سند برگرفته از سياست نامه موسسه هريتج باشد، ولي در عمل حاصل تلاش چندماهه خانم ناديا شادلو، محقق محافظه‌كار و معاون شوراي امنيت ملي امريكا بود كه سعي داشت نطق‌هاي انتخاباتي ترامپ را با ديدگاه‌هاي نظامي مك ماستر، مشاور امنيت ملي دولت ترامپ و راهبردهاي قبلي از جمله راهبرد 2015 هماهنگ و سازگار سازد؛ البته نتيجه بنا به ارزيابي اكثر كارشناسان چندان درخشان نيست.
مهم‌ترين تفاوت راهبردهاي اعلامي بوش و اوباما يكجانبه گرايي در برابر چندجانبه گرايي بوده است كه از اين ديدگاه، راهبرد جديد ترامپ گرايش‌هاي آشكاري به بازگشت به سياست دوره بوش دارد. در اين راستا، ويژگي اصلي سندهاي دوره اوباما در مقايسه با سندهاي تهيه شده در دوره بوش، تكرار زياد استفاده از كلمات رهبري و مشاركت است. البته سند 2015 نسبت به سند 2010 تا حد زيادي تعديل شده بود. با اين حال بازخواني سند 2017 مشابهت‌هاي آشكاري به ادبيات دوره بوش به ويژه سند 2006 را نشان مي‌دهد. موضوع دوم ميزان استفاده از كلمات ترور و تروريسم است. اختلاف معني‌دار تكرار اين كلمه در سندهاي دوره بوش و اوباما، مي‌تواند نمايانگر تمركز سياست خاورميانه‌اي بوش بر جنگ با تروريسم باشد. كاهش معني‌دار تاكيد بر اين واژه در سند 2015 نسبت به 2010 مي‌تواند نشان از تلاش اوباما براي جلوگيري از ورود به جنگي جديد به بهانه تروريسم در سوريه با وجود فشار لابي‌هاي اسراييلي و عربي باشد كه در بخش سوم اين فصل نشان داده خواهد شد. تكرار اين واژه در سند 2017، دو برابر زمان اوباما و تقريبا نصف اسناد منتشره در دولت بوش است. همچنين با مطالعه متن در مي‌يابيم هرچند ترامپ بر خلاف اوباما، مجددا تروريسم و از جمله داعش را به عنوان يك تهديد براي امريكا تعريف كرده است (موضوعي كه در سال 2015 به استعفاي چاك هاگل وزير دفاع دولت اوباما منجر شد)، ولي ميزان تاكيد آن بر اين موضوع به وضوح كمتر از زمان بوش است. موضوع سوم وجه غير ايدئولوژيك راهبرد 2017 در مقايسه با اسناد زمان اوباما و بوش است. يك موضوع نادر در سند 2017 اين است كه به صراحت در مقدمه آن آمده است «اين راهبرد بر اساس واقع گرايي (رئاليسم) معطوف به نتايج تدوين شده است؛ و نه بر اساس ايدئولوژي». اين صراحت كم سابقه و اعلام وفاداري به يك گرايش دانشگاهي كه معمول نبوده است، عمدتا به گرايشات آكادميك خانم شادلو نسبت داده شده، ولي به هر حال موضوعي قابل توجه است. شواهدي در متن سند اين ادعا را تاييد يا تكذيب مي‌كند. از يكسو وجود ادعاي غير ايدئولوژيك بودن، تواتر اين واژه بسيار به سند 2006 نزديك است كه عمدتا به انتقاد از ايدئولوژي افراط گرايي اسلامي اختصاص يافته است. اين موضوع مي‌تواند نشانه‌اي از نوعي ايدئولوژيك بودن ناخودآگاه در سند باشد. ديگرسو، بي‌توجهي بي‌سابقه اين متن به موضوعاتي نظير حقوق بشر، غيرايئولوژيك بودن اين متن را باورپذير مي‌سازد. كلمه سوريه كه جزو موضوعات اصلي اين پژوهش است در اين سندها به ترتيب زماني به تعداد صفر، چهار، يك و چهار بار تكرار شده است. در سال 2001 هيچ اشاره‌اي به سوريه در سند نشده بود، ولي در سال 2006 چهاربار نام سوريه در كنار ايران به عنوان كشورهاي ياغي ديكتاتوري، حامي تروريسم و ناقض حقوق بشر ذكر شده بود. موضوع چهارم كم توجهي بي‌سابقه به خاورميانه در اين متن است. صرف نظر از موضوع ايران كه جداگانه به آن مي‌پردازيم اشاره به عراق، سوريه، اسراييل و عربستان به‌شدت در اين سند نسبت به اسناد قبلي كاهش يافته است. تعداد معدود اشاره به عراق و سوريه هم عمدتا در اشاره به حضور داعش و افراط گرايي اسلامي در قلمرو اين كشورها به‌كار رفته است. موضوع پنجم پررنگ شدن ادبيات بسيار منفي عليه ايران است كه تنها با سند 2006 بوش و پس از طرح توهم محور شرارت توسط وي قابل مقايسه است. هم تواتر اشاره با ايران و هم ادبيات به‌كار رفته در بخش‌هاي زيادي رونويسي از سند 2006 بوش محسوب مي‌شد. جدول زير بخشي از اين تفاوت‌ها و شباهت‌ها را توضيح مي‌دهد؛ به عنوان جمع‌بندي مي‌شود گفت با وجود ويژگي‌هاي جديد راهبرد امنيت ملي ترامپ، مي‌شود رگه‌هاي پررنگي از سند 2006 بوش دوم را در اين سند مشاهده كرد كه رنگ ايدئولوژي و ايده جنگ با ترور در آن رقيق‌تر شده است.
كارشناس مسائل بين‌الملل

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون