• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4004 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۷ دي

از ضجّه تا زجّه‌

رضا شکراللهی

بعضی کلمه‌ها در دوره‌هایی بسیار پراستفاده می‌شوند. مثلاً این روزها که هزار و هفتصد جور مصیبت و اندوه از زمین و آسمان و اخیراً دریا چنان بی‌وقفه بر سرمان می‌بارد که فرصت زاری کردن هم به آدم نمی‌دهند، دور و برمان پر می‌شود از «ضجه و مویه». اما خب، زندگی، هرچند بی‌رحمانه، ادامه دارد و در کنار همه‌ی این ضجه‌زدن‌ها و موییدن‌ها، باید دنباله‌ی کار خویش را هم گرفت. و کار ما اینک، همین پرداختن به کلمه‌ی «ضجه» است، که دیدم آن را به صورت «زجه» هم می‌نویسند، حتا در روزنامه‌ای چون همشهری. «ضجه،  به‌معنای بانگ و شیون و فغان، از عربی به فارسی آمده و فارسی‌زبانان آن را در کنار «مویه» (از مصدر زیبای «موییدن») نشانده‌اند و «ضجه‌ومویه» را ساخته‌اند به‌معنای گریه و زاری نومیدانه. به‌نظر می‌رسد کلمه‌ی زنجموره (یا زنجمویه یا زنجه‌موره) شکل تحریف‌شده‌ی همین «ضجه‌ومویه» باشد که امروزه خودش یک کلمه‌ی مستقل فارسی است. اما «زجّه» در ادبیات فارسی به‌معنای زنِ نوزا بوده، که به صورت‌های «زاج» و «زچه» هم به‌کار می‌رفته است. امروزه، دست‌کم در فارسی تهرانی، کاربرد کلمه‌ی «زجّه» منسوخ شده، ولی بعید نیست مثلاً پنجاه سال دیگر این کلمه، به‌طور رسمی و فرهنگستانی جایگزین همان «ضجه»ی انیس و مونسِ ما شود. هم‌چنان‌که در همین کلمه‌ی جاافتاده و رایج «زنجموره» (یا زنجه‌موره)، به‌نظر می‌رسد «زنجه» همان «ضجه» بوده است.   نگران نبودِ «ضجه» در پنجاه سال دیگر هم نباشید، چون این‌جور که داریم پابه‌پای قهر ابرها و خشم گسل‌ها و جهلِ «چون دوست دشمن»ها پیش می‌رویم، هر کلمه‌ای هم که از میان جمع پراکندیده‌ی ما رخت سفر و بلکه رخت مرگ بربندد، حالا حالاها با «ضجه» کار داریم و وای‌خواهیم‌داشت! خودمان هم اگر آن موقع زنده نباشیم، فرزندان‌مان احتمالاً مجبور خواهند بود دوره‌هایی برای فراگیری «زجه‌»های عمیق‌تر و جان‌سوزتر از «ضجه»های ما ببینند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون