مدرسههايي از سنخ ديگر
مجيد وحيد
كشورهاي پيشرفته جهان به ضرورتِ تاسيس مدارس برجسته كه در آن برترين استعدادهاي كشور براي خدمت به مصالح عمومي و منافع ملي تربيت شوند، واقف بودهاند. خادمان بخش عمومي عموما در چنين مدارسي تربيت ميشوند و در آن به آنان اخلاق و دانش خدمت در بخش عمومي آموخته ميشود. اساتيد اين مدارس از برجستهترين كارشناسان، متخصصان و محققان كشورند و درك و دانش وسيعي از نظر و عمل در عرصه اقدام عمومي را به دانشجويان خود منتقل ميكنند. در اين مدارس مديران بخشهاي مختلف دولت تربيت شده و سپس براساس شايستگي در سطوح مختلف خدمات عمومي به كار مشغول ميشوند. در ايران جاي چنين مدارسي به كلي خالي است. مكان آموزش در ايران دانشگاه است و هيچ دانشگاهي در ايران معروفيتي در تربيت نخبگان برجسته دولتي و اداري با روح خدمت به مصالح عمومي را ندارد. بدينترتيب، امور كشور در دستان مديراني نه چندان لايق و ناپايدار است كه جايگاه خود را براساس شايستگي به دست نياوردهاند. برخلاف كشورهاي پيشرفته جهان كه قادر به معرفي شمار بسياري از خادمان ارزشمند كشورند، ايران صاحب چنين تواني نيست.
در ايران مديران مورد احترامي كه از نظر مردم به شايستگي به مقام خود رسيده باشند و با شايستگي از عهده وظايف خود برآمده باشند اگر نگوييم ناياب، كمياب هستند. چنين مدارسي را بايد تاسيس كرد. اين مدارس ميتوانند وابسته به دانشگاههاي خوشنام كشور باشند. اساتيد اين مدارس را بايد از ميان بهترين متخصصان حوزه عمومي، از آنان كه منافع عمومي را بر منافع شخصي در طول زندگي خود ترجيح دادهاند، انتخاب كرد و در صورت نياز از بهترين متخصصان جهان هم بهره برد. براي اين مدارس از طريق آزمون خاص بايد مستعدترين نخبگان كشور را جذب كرد و آنان را براي خدمتگزاري به دولتي كه به واقع خدمتگزار مردم است، تربيت كرد. از درون اين مدارس، آنگاه، كساني آورده ميشوند كه به بهترين نحو نهادها و ادارات دولت، بانكها، شركتها و صنايع متعلق به مردم را اداره ميكنند. به اينان بايد آموخت كه به دنبال منافع خود از طريق منافع عمومي باشند و هرگاه كوچكترين ناسلامتي در كار آنان اثبات شود براي هميشه از خدمات مديريتي در كشور دور خواهند شد. اين مدارس، محل جذب استعدادهاي برجستهاي خواهند بود كه اكنون ناگزير از انتخاب رشتههايي هستند كه براي آنان موفقيت فردي را به ارمغان ميآورد، اما امكان خدمت به كشور در عرصه عمومي را در اختيارشان قرار نميدهد.
اين مدارس، رقيباني سرسخت خواهند شد براي دانشكدههاي فني، مهندسي و پزشكي كشور كه بر اساس سنتي ايراني، بهترين استعدادهاي كشور را دهههاست جذب ميكنند. از اين مدارس زنان و مرداني سر برخواهند آورد كه تمايز آنان نه در جنسيت آنها كه در كارآمدي و شايستگيشان در خدمت به مصالح عمومي خواهد بود و به وسيله آنان براي ضعفي اساسي در ساختار سياست و سياستگذاري كشور كه برخاسته از نبود زنان و مردان خدمتگزار كارآمد در سطوح عالي اداره كشور است، چاره انديشيده خواهد شد.
در ايالات متحده امريكا، مدرسه حكومت كندي وابسته به دانشگاه هاروارد، در انگلستان، مدرسه اقتصاد لندن و در فرانسه، موسسه مطالعات سياسي پاريس مدارسي هستند با آوازه جهاني كه جذب و تربيت بهترين استعدادها را براي اداره امور كشور، به عهده دارند. فارغالتحصيلان اين مدارس در شمار بهترين خدمتگزاران دولت و ملت قرار ميگيرند. شمار چنين مدارسي در اين كشورها متعدد است.
در ايران هنوز چنين مدرسهاي وجود ندارد. مدرسه عالي مديريت تهران، وابسته به دانشگاه هاروارد، كه براي چنين منظوري به وسيله محمدرضا شاه پهلوي تاسيس شد پس از انقلاب جاي خود را به دانشگاه امام صادق(ع) داد. اين دانشگاه، اما، هرگز نتوانست نمونهاي نظير مدارس بالا باشد.