• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4012 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۷ بهمن

انديشمند بزرگ دوست‌داشتني

محمد منصور هاشمي

اينكه عصر يكي از روزهاي خدا كسي سكته كرده باشد، عجيب نيست، اما اينكه پس از انتشار خبر سكته كسي اين مقدار التهاب ببيني و با تلفن‌ها و پيام‌هاي گوناگون مواجه شوي كه همگي يك مضمون دارد عادي نيست؛ از دور و نزديك و از كساني كه با داريوش شايگان شخصا آشنايي دارند تا كساني كه حتي يك‌بار هم او را نديده‌اند همه با اين تصور كه تو شايد خبر موثقي داشته باشي مي‌پرسند حال او چطور است؟ اين مقدار توجه به انديشمندي كه نوشته‌هايش عميق و گاهي تخصصي است و اين مقدار دوست‌داشته‌شدن نويسنده‌اي كه آثارش ژرف‌نگرانه و سنگين است يك اتفاق معمولي نيست. داريوش شايگان از پيش از 30 سالگي كه تاليف نخستين كتابش را آغاز كرده است تا همين امسال كه در هشتاد و دو سالگي در رونمايي دو اثر تازه‌اش – يكي در فرانسه و ديگري در ايران – حاضر شد مشغول كار بوده است، آهسته و پيوسته، با طمأنينه و جدي. او از سويي هميشه «خود»ش بوده است و مساله‌هاي شخصي و معنوي‌اش را فارغ از پسند و ناپسندهاي ديگران دنبال كرده و از سوي ديگر، با اينكه يكي از جهاني‌ترين متفكران ايران معاصر است، همواره دلش براي اين سرزمين و اين فرهنگ و اين تاريخ تپيده است.

داريوش شايگان انديشمند است و فرق انديشمند با ظاهرا استادهاي بي‌حس‌وحالي كه دست به انديشه‌هاي هر متفكري بزنند تبديل به سنگواره مي‌شود، اين است كه انديشمند مساله دارد. انديشه تنها و تنها با مساله و دغدغه داشتن ممكن مي‌شود و مساله و دغدغه نيز وطن دارد و تاريخ. داريوش شايگان همانقدر كه به فارسي نوشته، به فرانسه هم نوشته است، به انگليسي هم به راحتي مي‌تواند بنويسد و گهگاه نوشته است، كارهايش به زبان‌هاي گوناگون از عربي و تركي تا اسپانيايي و انگليسي ترجمه شده و درباره‌اش به زبان‌هاي گوناگون نوشته‌اند از جمله يك تك‌نگاري به آلماني. با اين همه او هوشمندانه و انديشمندانه هرگز وطن و تاريخ مساله‌ها و دغدغه‌هايش را فراموش نكرده است. او انديشمندي ايراني است در عرصه جهاني، يعني كسي كه از سويي دانش و انديشه جديد رايج در سطح جهان را مي‌شناسد و از سوي ديگر اين تفطن را داشته است كه آشنايي با اين دانش و انديشه به خودي خود موضوعيتي ندارد و اطلاعات آنگاه بهره‌مند از زندگي و حيات مي‌شود و ثمر مي‌دهد كه به تفكر در «اينجا و اكنون» انجاميده باشد، داريوش شايگان اهميت «اينجا و اكنون» را در تفكر مي‌شناسد و انديشه‌هايش بازتاب روشني است از آن شناخت. او در آثارش مفاهيمي را برساخته و بر حوزه انديشه افزوده كه هيچ اهل انديشه‌اي نمي‌تواند آنها را ناديده بگيرد يا سرسري از آنها بگذرد، خواه موافق آن مفهوم‌پردازي‌ها باشد و خواه مخالف. اهميت يك انديشمند دقيقا در چنين چيزي است، در اينكه با وجود هر نظري كه درباره‌اش داشته باشيم نتوانيم او را نديده بگيريم. براي هر كس كه اندكي با تفكر معاصر ايران آشنا باشد اهميت داريوش شايگان از اين جهت محرز است (1).
داريوش شايگان نويسنده درجه يكي هم هست. متفكران به‌طور معمول مي‌نويسند و به‌طور معمول بد نمي‌نويسند، اما همه به يك اندازه استعداد نويسندگي ندارند. تنها گروه قليلي از انديشمندان، نويسندگان به‌راستي توانايي هم هستند. داريوش شايگان جزو آن گروه اندك‌شمار است. او هم بيان روشني دارد كه باعث مي‌شود بتواند پيچيده‌ترين انديشه‌هاي فلسفي و عرفاني را شفاف توضيح دهد و هم ذوق ادبي شايان توجهي دارد كه سبب شده است بتوان او را از موفق‌ترين «جستارنويس» (اسه‌ايست)‌هاي ايران دانست. با هنر آنقدر مانوس هست كه ارزش و معناي «فرم» را به خوبي دريافته باشد و با ادبيات آنقدر آشناست كه رمان نوشته و شعر گفته و ترجمه‌هاي اديبانه كرده باشد (نمونه متاخر اينكه شايگان گزيده‌اي از شعرهاي منقول در «پنج اقليم حضور» را در نسخه فرانسه به صورت شعر به فرانسه برگردانده است). دو كتاب اخير او به فارسي (يعني «جنون هشياري» درباره بودلر و «فانوس جادويي زمان» درباره پروست) گواهي است قاطع بر شناخت عميق او از ادبيات.
در كنار همه اينها داريوش شايگان رفتار و گفتاري هم دارد كه به او وجهه‌اي خاص مي‌دهد. كافي است كسي نگاهي بكند به فهرست متاسفانه بلندبالاي دعواهاي سخيف فضاي روشنفكري ما و بعد دقت كند به اينكه شايگان هيچگاه در اين دعواها وارد نشده است. او هميشه حرفش را زده است و اتفاقا آدم صريحي هم هست اما توهين نكرده است، كينه‌توزانه واكنش نشان نداده است، از سر بغض و غيظ نقد و نفي نكرده است و خلاصه همواره انساني مدني و اجتماعي، خوش‌مشرب و تكثرپذير و آدابدان و بلندنظر باقي مانده است. من هيچ‌وقت نحوه آشنايي‌ام با دكتر شايگان را فراموش نخواهم كرد. در بيست و هشت سالگي كتاب تازه‌اي نوشته بودم كه فصل بلندي از آن به بررسي انديشه‌هاي داريوش شايگان اختصاص داشت و طبعا گاه توام با نقد نيز بود. او تلفن مرا گرفته بود و زنگ زد به كسي كه چهل سال از او كوچك‌تر بود و تشكر كرد بابت نوشته‌ام، به همين سادگي و با متانت و مهرباني ستودني. در طول ده سال اخير كه به بركت بزرگواري‌اش با او ارتباط نزديك داشته‌ام هيچ‌وقت نديدم درباره ديگران از سر خصومت و تنگ‌نظري سخن بگويد و اظهارنظر كند. اصلا نيازي به اين طور واكنش‌هاي منفعلانه و محقر نداشت و ندارد. سرش به زندگي خودش و به كارهاي خودش گرم است و قدر وقت را مي‌شناسد و فرصت را مغتنم مي‌شمرد، زندگي را به خوشي مي‌گذراند و به كارهايي كه دوست دارد مي‌پر‌دازد. در تمام اين ده‌سال هر وقت دكتر شايگان را ديده‌ام در حال خواندن كتاب‌هايي جديد و نوشتن كاري تازه بوده است، با كنجكاوي و خوشحالي و جديت. در اين ميان اگر كاري بخواند كه توجهش را جلب كند بي‌كمترين بخل از آن تعريف مي‌كند، شادمانه دوستانش و كارهاي‌شان را معرفي مي‌كند و از دشمنانش كه گمان نمي‌كنم تعدادشان زياد هم باشد بدگويي نمي‌كند. روح او تركيبي است از كنجكاوي و بازيگوشي كودكانه، راحتي و صميميت جوانانه، و سعه‌صدر و وسعت‌مشرب حكيمانه سالخورده‌اي دنياديده.
تركيب همين سه ويژگي سبب شده است از پنجشنبه عصر اشخاص و افرادي بسيار با علايق و سلايقي مختلف پيگير سلامت داريوش شايگان باشند. او متفكري مهم، نويسنده‌اي برجسته و انساني حقيقتا دوست‌داشتني است. ايران را با تمامي وجودش دوست دارد اما افق نگاهش جهاني است، مي‌داند لازمه دوست داشتن وطن خود، دشمن داشتن ديگران نيست؛ آنكه قدر فرهنگ خود را مي‌شناسد مي‌تواند قدر فرهنگ‌هاي ديگر را هم دريابد و بشناسد. داريوش شايگان به ايران و به ويژه نسل جوان ايران، با وجود همه گرفتاري‌هاي‌شان، ايمان دارد. او نظر مثبت خود را درباره جوانان ايران بارها اعلام كرده است. پس بي‌وجه نيست كه حالا اين جوانان سخت نگران حال او هستند. او براي ديده شدن تلاشي نكرد، به جار و جنجال‌هاي روشنفكرانه/ناروشنفكرانه تن نداد، در كسوت مراد و مرشد هم فرونرفت، با اين‌همه و شايد اصلا به واسطه اينهمه الان ديده مي‌شود، بزرگ داشته مي‌شود و دوست داشته مي‌شود. پس اجازه بدهيد از قول همه كساني كه از پنجشنبه نگران‌ حال اين وجود عزيز هستند بنويسم:
استاد انديشمند بزرگ، آقاي دكتر شايگان عزيز، از پنجشنبه عصر خيلي‌ها نگران حالتان هستند. صميمانه براي‌تان بهترين آرزوها را داريم، از ته دل.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون