• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4020 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۶ بهمن

دزدان از آسمان آمده‌اند

ثمينا رستگاري

روزنامه كيهان در يكي از صفحاتش ستوني دارد با عنوان ديروزنامه‌هاي زنجيره‌اي، همان‌طور كه مي‌بينيد با يك تيتر دو نشان زده و دو صفت موردعلاقه‌اش را به روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب چسبانده است. در اين ستون هرروز به نقد و بررسي نوشته‌هاي روزنامه‌هاي اصلاح‌طلبي مثل «شرق»، «اعتماد» و «آرمان» مي‌پردازد. سرمقاله روزنامه اعتماد با «عنوان دولتمردان آفلاين؛ مردمان آنلاين» هم از نگاه نويسندگان اين ستون پنهان نماند و ايراداتي به آن گرفتند. اما ازآنجاكه انتقادشان خود مصداق و مثالي عيان براي مدعاي آن نوشته محسوب مي‌شد حيف‌مان آمد به ديده اغماض به آن بنگريم و از آن رد شويم و به سياق هرروزه با لبخندي تلخ آن صفحه را ورق بزنيم و بگذريم. در روزنامه اعتماد نوشته بوديم سياستمداران در 4 دهه گذشته بي‌تغيير مانده‌اند و در حال باز كردن گره‌هايي هستند كه حتي اگر باز شوند هم اهميتي براي جامعه ندارند. جامعه جلو رفته و آنها عقب‌مانده‌اند. روزنامه كيهان اما هنوز به سياق سال‌هاي اول انقلاب كه براي تحقير گروه‌ها و افكار از كلماتي مثل نهضت «موسوم» به آزادي، گروهك فلان و باند بهمان استفاده مي‌كرد الان هم از عبارات جناح «به‌اصطلاح» اصلاح‌طلب و روزنامه « غرب‌زده» شرق حرف مي‌زند و هرروز يك صفت زنجيره‌اي به ما مي‌بندد و بعد تازه وارد نقد آنچه مي‌شود كه گفته‌ايم. مدعاي نويسنده كيهان اين است كه ما مساله‌اي پيچيده را ساده كرده‌ايم و فرو كاسته‌ايم و «عدم‌تغيير سياستمداران ايراني در چند دهه گذشته را عامل شكاف» عنوان كرده‌ايم. در آن مقاله با توصيف جامعه امروز و سياستمداران بي‌تغيير در پي آن بوديم كه نشان دهيم براي حل بحران‌هاي دهه 90، نمي‌توان با مغز دهه شصت انديشيد.

اينكه سياستمداران فكر كنند با همان ابزار و انديشه‌هاي قبل مي‌توانند سوال‌هاي امروز را جواب بدهند اشتباه است. نسل فعلي برايش دعواها و تسويه‌حساب‌هاي قديم بي‌معنا است و دنبال مفري براي زيستن است، در خيابان اگر محدود شود، در فضاي مجازي آزادي را خلق مي‌كند. آن ذهني كه ويديو را ممنوع كرده بود و حمل يك فيلم وي اچ اس را مثل جابه‌جايي هرويين ترسناك و رعب‌آور، نمي‌تواند براي جامعه امروز نسخه بپيچد؛ جامعه‌اي كه در آن ويديو داشتن يا نداشتن علي‌السويه است.
به اعتقاد كيهان ما «به سهم زياد طيف‌هاي نزديك به همين روزنامه اعتماد توجهي نكرده‌ايم» اگر منظور از طيف‌هاي نزديك به روزنامه اعتماد اصلاح‌طلبي باشد نقش آن در ايجاد اين شكاف و بيگانگي نسلي چقدر است؟
سال 76 كه اصلاحات پيروز شد عبارت «بياييد جوانان‌مان را باور كنيم» خاتمي ماندگارترين جمله‌اي بود كه در دانشگاه‌ها نقش بست. آن زمان اصلاحات مثل آفتابي كه برف‌ها را آب مي‌كرد در دل جوان‌ها شور ايجاد كرد، شور تغيير، شور شنيده شدن، شور بيرون آمدن از زير بار قصه‌هاي كهنه و نقش‌آفريني در دنياي نو. اما چه شد؟ اصلاحات را چه كساني زمين‌گير كردند؟ چه كساني هر 9 روز يك بحران آفريدند؟ سينما آتش زدند؟ سخنراني به هم ريختند؟ وزير و وكيل را كتك زدند؟ از ساكت شدن آن صداها چه چيزي عايد چه كسي شد؟ آن همه خشم از كجا آمده بود و اصلا در آن فضاي ملتهب مگر فرصتي براي تامل و درنگ باقي مانده بود؟
خيلي‌ها گفتند اصلاحات شكست خورد و ميخ بر تابوتش زدند؛ اما اصلاحات اميد ما بود. اينكه چه كساني ما را نااميد كردند حرفي است علي‌حده. داريم درباره نتيجه‌‌اي كه حاصل شد حرف مي‌زنيم. درباره كساني كه بعد از ما آمدند و ديگر آن نشست‌ها و شورها و حرف‌ها، نوري در دلش ايجاد نكرد. در مورد كساني كه گوش‌شان با هدفوني پر است و آهنگ‌هاي زيرميني را دوست دارند كه همه‌اش از خيانت و شكست و رودست خوردن مي‌گويند و چه كسي مي‌داند جواني كه هنوز اول راه است چه خيانتي ديده و چه شكستي تجربه كرده كه چنين كامش تلخ است.
اين سوال ما كه «مراجع فكري اين نسل چه كساني هستند، آيا براي آنها شريعتي و سروش و اصلاحات و جدال سنت و مدرنيته معنايي دارد؟ براي كيهان به اين معنا بوده كه همه‌چيز را در حيطه خودشان و حزب‌شان مي‌بينند و اين شكاف ميان نسل‌ها را به اين واسطه تشريح مي‌كنند كه نسل جديد، اصلاحات (به عبارتي همان جناح اصلاح‌طلب) و جدال و سنت و مدرنيته برايش معنايي ندارد! گويا ميزان براي سنجش، اين جناح است و اصول فكري آن!»
واقعا مابه‌ازاي شريعتي و سروش در جناح فكري مقابل چه كساني هستند؟ آيا حسن عباسي و رحيم‌پور ازغدي براي جوانان اين جناح تئوريسين فكري‌اند، براي‌شان چه و از كه مي‌گويند. در تمام اين سال‌ها جناح مورد علاقه كيهان با در دست داشتن تمام امكانات در حوزه نشر و فرهنگ چه حرف تازه‌اي زده‌ و چه اصول فكري را مطرح كرده‌. اين ندانستن دليل نفي نيست اما اگر فكري توليدشده، اگر گفتماني خلق‌شده و روش زيستني حاصل‌شده نسبت به آن در ناآگاهي محض به سر مي‌بريم.  نويسنده كيهان هم در ستونش آگاهي در اين زمينه براي ما ايجاد نكرده است اما درنهايت با ما همدل است كه «متاسفانه در امور فرهنگي و حفظ و صيانت از آن، ‌همه جناح‌هاي كشور كم‌كاري‌هايي را داشته‌اند» همدلي همين‌جا تمام مي‌شود و كيهان باز دوباره تير طعن خود را به سمت اصلاح‌طلبان نشانه مي‌گيرد.
«به‌واقع برخي افراد در طيف موسوم به اصلاح‌طلب در دهه هفتاد زماني كه موضوع تهاجم فرهنگي مطرح شد، اصلا به آن اعتقاد نداشتند و اين سخن مضحك را مطرح مي‌كردند كه مگر مي‌شود تهاجم با فرهنگ صورت گيرد؟! كساني در اين طيف بودند و هستند كه سرسپردگي‌شان به فرهنگ بيگانه زبانزد بود و هست. اين جماعت چگونه مي‌توانند فرهنگ ايران و ايراني را حفظ كنند؟ برخي از همين‌ها در ادواري در مناصب اجرايي بوده‌اند. نتيجه چه بايد باشد؟ از همين دست، هم‌اكنون موضوع رهاشدگي فضاي مجازي توسط دولت است كه تبعاتش در سال‌هاي بعد آشكار خواهد شد و احتمالا در آن ايام همين اعتماد در سرمقاله‌اي نفهميدن نسل جوان را دليل آن معرفي خواهد كرد!»
اين جملات دو اشاره مهم دارد؛ يكي بحث تهاجم فرهنگي و ديگري نسخه معمول اين گروه براي مقابله با فرهنگ ديگري.  خيلي خوب است اگر نويسنده كيهان روزگاري پرونده تهاجم فرهنگي و كارنامه گروه‌هاي مختلف در اين زمينه را بگشايد و بگويد براي مقابله با سيل فرهنگ غرب، چه مسيلي ساخته شد؟ و جز بستن و شكستن چه راهي به ذهن‌ها رسيد. سهم اصلاح‌طلبان به‌جاي خود محفوظ، كمي براي‌مان از سهم صداوسيما بگويد كه جز سوق دادن مردم به برنامه‌هاي پيش‌پاافتاده ماهواره‌اي نقشي نداشته. صداوسيمايي كه حاضر نيست يك برنامه از هزاران هزار ساعتش را به دست اصلاح‌طلبان بدهد و اگر روشنفكري پا به آن گذاشته براي انكار خودش بوده نه اثبات خويش. خوب است بگويد در تمام اين سال‌ها مميزي كتاب به دست كدام جناح بوده؟ چند بار روزنامه‌هايي مثل اعتماد بسته شده، آنقدر كه الان طعنه زنجيره‌اي بودن به نامش الصاق شده، بر سر تيراژ خود روزنامه كيهان چه آمده؟ موسساتي با بودجه‌هاي غيرقابل‌شمارش كجا دست اصلاح‌طلبان بوده؟ آنها كه آن روزهايي كه در قدرت هم بودند از نصب يك تابلو بر سر در حزب‌شان هم محروم بودند. مرحوم آويني در همان سال‌هاي مورد اشاره نويسنده كيهان درباره تهاجم فرهنگي گفته بود وقتي دزد از آسمان مي‌آيد بلند كردن ديوار كارساز نيست. كاش مجالي فراهم شود تا بدون طعنه و كنايه و القاب‌گذاري بيلان كاري سياستگذاران براي مقابله با تهاجم فرهنگي را بسنجيم و ببينيم جز بلند كردن ديوارها چه كرده‌اند؟ چند دهه قبل، غرب حرف داشت ما هم داشتيم، حرف خودمان را داشتيم اما الان چه؟
دزدان اين روزها از آسمان آمده‌اند ولي باز نسخه مورد علاقه نويسنده كيهان براي مقابله با فضاي مجازي مسدود و محدود كردن آن يعني همان بلند كردن ديوار است. نمي‌دانيم چه اتفاقي بيفتد اين نظر عوض مي‌شود اما نكته مهمي كه نبايد از آن غافل بود اين است كه براي مواجهه با نسل جديد ما مدافع شبيه آنها شدن نيستيم، آنهايي كه تتلو را به ستاد كانديداي اصولگرا مي‌برند چنين مي‌انديشند. راه‌حل ما باز كردن چتر گفتماني است كه ايران را براي همه ايرانيان مي‌خواهد و از غرب نمي‌ترسد، بلكه در مقابلش حرف دارد؛ از حرف زدن نمي‌گريزد، فقط فرصت و مجال   مي‌خواهد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون