• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4020 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۶ بهمن

نقد درون سيستمي

احمدصالح صفار

مزيت نقد درون سيستمي اصلاحات در اين است كه فرصت ايجاد تنش سياسي را از اپوزيسيون گرفته و ضمن سلب بهانه از برخي تندروهاي محافظه‌كار، چارچوب و محتواي ساختار داخلي را نيز به نفع كنشگران سيستم تنظيم و اصلاح مي‌كند. اين البته تا زماني مشروعيت خواهد داشت كه منتقد سياسي، فاصله خويش را با گفتمان مسلط قدرت حفظ كند. در واقع درست آنجا كه منتقد جذب سوژه نقد مي‌شود، ديگر قابليت كنشگري اثربخش خويش را از دست مي‌دهد. مساله مهم‌تر سرمايه اجتماعي است كه در اين ميان ريزش كرده و ممكن است تاحدود زيادي از دست برود! در اين رابطه نبايد سوژه‌هاي جذب شده را با صفاتي نظير خيانت يا عناويني از اين دست تعريف و تبيين كرد. چراكه اساسا موضوع قدرت، نسيان‌آور و ملهم از نوعي محافظه‌كاري است و ممكن است سبب ايجاد پيوندي جدي ميان منتقد و موضوع نقد شود. گفتمان اصلاحات نيز اكنون در چهل سالگي حاكميت نظام جمهوري اسلامي، بايد خود را بيش از هر زمان ديگري نيازمند نقد راهبردي (چه محتوايي و چه ساختاري) بداند. اكنون در ميان اصلاح‌طلبان، طيف ليست اميد به دليل حضور در برخي از مراتب قدرت، بيش از همه نيازمند نقد سياسي هستند. به زعم برخي از فعالان سياسي، نقد ايشان همان نقد تكنوكراسي محافظه‌كار در جريان چپ است كه بيش از آنكه به دموكراسي تمايل داشته باشند، در جست‌وجوي بروكراسي متعالي و اصلاح‌گر هستند. از اين رو مي‌توان امثال ايشان را بيش از آنكه يك كنشگر فعال سياسي به شمار آورد، يك متخصص حرفه‌اي در نظر گرفت كه گرايشاتي اصلاح‌طلبانه دارند. از سوي ديگر آنچه ايشان را از ديگر اصلاح‌طلبان متمايز مي‌كند، قابليت و آمادگي تعامل سريع ايشان با جناح اصولگراي حاكم است.

 

اما بايد به خاطر داشت كه ايشان به واسطه شرايط خاص دوره‌هاي سياسي قبل، با پشتوانه سرمايه اجتماعي اصلاحات (كه محصول حمايت كامل رييس دولت اصلاحات بود) توانستند گوي سبقت را از ساير رقباي سياسي درون و برون اصلاحات ربوده و وارد نهادهاي انتخاباتي حاكميت شوند. اكنون اما مصلحت ايجاب مي‌كند كه عملكرد سياسي اعضاي محترم ليست اميد در مجلس و شوراي شهر مورد نقد و ارزيابي اصولي قرار گيرد. جداي از برخي رفتارها و اقدامات سياسي مطلوب، اما آنچه هويداست، تقليل مشاركت سياسي برخي از ايشان در امور مربوط به قدرت (ذيل فضاي راست و با هويتي خنثي) است. هرچند همان‌گونه كه گفته شد گهگاه اقدامات مثبتي نيز مشاهده مي‌شود اما در يك جمع‌بندي كلي، برخي از اعضاي ليست اميد بسيار اندك به تحقق خواست اصلاح‌طلبي جامعه مبادرت كرده‌اند. البته اين به معناي قصور و كم‌گذاري از سوي ايشان نيست اما مي‌تواند نشان‌دهنده دو پيام سياسي باشد. پيام اول مي‌تواند تبيين گر اين باشد كه ديگر نمي‌توان از برخي اعضاي ليست اميد انتظار مشاركت موثر در مراتبي بالاتر از اين را داشت. اين به معناي عدم درك صحيح ايشان از فضاي سياسي نيست بلكه نشان از فقدان توانايي كنشگري سياسي برخي از اعضاي ليست اميد است. اما پيام ديگر به هشدار وضعيت فعلي مربوط مي‌شود. اينكه تنها راهبرد اجرايي اصلاح‌طلبان در مواجهه با نظارت استصوابي، حمايت و اتحاد با محافظه‌كاران درجه دو و حتي درجه سه باشد، قبل از آنكه نشانه تواضع و آينده‌نگري و دلسوزي جناح چپ باشد، در ميان مدت مي‌تواند به اضمحلال هويت سياسي چپ و از خودبيگانه‌سازي نسل جديد اصلاحات منجر شود. امروز عملكرد ضعيف برخي از چهره‌ها در ايجاد برخي تغيير و تحولات فني و محتوايي، اين گزاره را به مخاطب القا مي‌كند كه ضروريست تا براي بقاي سياسي همواره به بسيج نيرو پشت چهره‌هاي راست (هرچند با سابقه نه چندان رضايت بخش) اقدام كرد. تثبيت اين گزاره در اذهان نسل جديد دقيقا به معناي نوعي از خودكشي سياسي است چراكه روح نوآوري، رشد و بقاي سياسي را از همان ابتدا در نسل جديد نابود مي‌سازد. از اين‌رو بايد همواره اين نكته را تبليغ كرد كه در برخي گذرگاه‌هاي سياسي سابق بر اين، اصلاحات با تقليل خواست خود به كف مطالبات سياسي جامعه (صرفا به اميد بقاي اصلاحات در سيستم)، ناگزير به اتحاد با نزديك‌ترين ديدگاه‌هاي اصولگرايان به گفتمان اصلاحات شد. بايد در اين خصوص تاكيد شود كه اتحاد صورت گرفته به معناي ضعف گفتمان عملياتي چپ نبود بلكه دقيقا به اهميت همان مصالحي بود كه بقاي كل سيستم را در نظر مي‌گرفت. به بيان ديگر، برخي از فعالان چپ در آن برهه‌هاي حساس، در جايگاه عضوي از مجموعه راهبري قطار نظام به منظور مديريت صحيح اوضاع، مورد حمايت كل اصلاح‌طلبان قرار گرفتند تا آن دوره گذار به خوبي طي شود. هرچند برخي از اصلاح‌طلبان ليست اميد نتوانستند به كف مطالبات سياسي اصلاح‌طلبان و مردم به طور كامل جامه عمل بپوشانند اما مي‌توانند از هم‌اكنون زمينه لازم براي جذب سرمايه‌هاي اجتماعي فعال را در فضاي كنوني سياست فراهم كنند. ليست اميد حاصل مشاركت جمعي كل اصلاح‌طلبان و تكنوكرات‌ها در انتخابات مجلس و شوراهاي شهر بود، بنابراين آنچه امروز بيش از همه در كانون توجه است، ترسيم افقي روشن از سياست‌هاي راهبردي اصلاحات در همه حوزه‌ها است كه به واسطه آن، پيگيري جدي نقد درون گفتماني از سوي سياسيون را بيش از گذشته ايجاب مي‌كند. برخي از سياسيوني كه امروز با تكيه بر حمايت جامعه اصلاحات، آزمون خويش را پس داده‌اند، خوب است تا با ايجاد بسترهاي نقد عملكردي، زمينه لازم براي حضور و نقش آفريني ديگر اعضاي اصلاح‌طلب و به ويژه زنان و جوانان را در انتخابات‌هاي بعدي فراهم كنند. بدون شك، اين يك اقدام دمكراتيك خواهد بود كه از ايشان انتظاري جز اين نيست. در پايان اين نوشتار تاكيد بر اين سوال كه چه زمان مي‌توان نسل جديد اصلاح‌طلبان را جايگزين اصولگرايان درجه دو كرد، اولويت شماره يك براي آغاز يك نقد درون گفتماني راهبردي خواهد بود.
تحليلگر سياسي و اجتماعي

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون