• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4021 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۷ بهمن

رئاليسم در علم

مصطفي اعتزالي| اينكه نظريات علمي تا چه حد بر واقعياتي در جهان خارج دلالت دارند، مساله‌اي اساسي در حوزه فلسفه علم است كه از آن در ذيل مبحث «رئاليسم در علم» بحث مي‌شود. در حوزه علم، رئاليسم عمدتا در برابر اينسترومنتاليسم (ابزارانگاري) قرار مي‌گيرد. دغدغه رئاليست‌ها در يك كلام، صادق بودن نظريات علمي است و مساله ابزارانگاران، مفيد بودن نظريات علمي. مراد از صادق بودن نظريات علمي، منطبق بودن آنها با واقع (عالم خارج) است. جان كلام‌شان اين است كه علم بايد تصويري درست (منطبق با واقع) از ساختار جهان ترسيم كند. ضد رئاليست‌ها اما حساب صدق و موفقيت را از هم جدا كرده و بر اين نكته تاكيد مي‌كنند كه نظريات علمي «مفيد»، لزوما درست نيستند. مثال مشهور آنها در اين زمينه، نادرستي نظريه بطلميوس در عين موفقيت‌آميز بودن پيش‌بيني‌هاي مبتني بر اين نظريه است. به عبارت ديگر، ابزارانگاران مي‌گويند موفقيت مدل‌هاي بهبوديافته نظريه بطلميوس در پيش‌بيني‌ حركات سيارات، ناشي از اين نبوده است كه نظريه بطلميوس تصوير درست و صادقي از منظومه سيارات ارايه كرده است. نكته ديگر اينكه، شواهد و قرائن يك نظريه علمي، هر اندازه هم كه زياد باشد، نمي‌تواند ثابت كند كه مصاديق تجربه نشده آن نظريه، مشابه موارد تجربه شده آن هستند. اين استدلالي بود كه هيوم عليه استقرا اقامه كرد و بعدها در ميدان بحث رئاليست‌ها و آنتي‌رئاليست‌ها به نحو موثري عليه «صدق نظريه‌هاي علمي» به كار گرفته شد.
مساله ديگري كه مايه اختلاف رئاليست‌ها و آنتي‌رئاليست‌ها در حوزه علم بوده، اين سوال اساسي است كه اصلا چطور مي‌توان «پيشرفت علم» را توضيح داد؟ رئاليست‌ها معتقدند كه جهان هستي ساختاري دارد مستقل از نظريه‌پردازي ما انسان‌ها؛ و موفقيت روزافزون علم در پيش‌بيني امور، نشانه پيشرفت علم است؛ و پيشرفت علم هم معنايي جز اين ندارد كه نظريات دانشمندان از ساختار جهان، روز به روز علم دقيق‌تر شده است. برخي از رئاليست‌ها اين مدعا را مطرح كرده‌اند كه اگر تفسير رئاليستي از علم پذيرفته نشود، موفقيت‌هاي روزافزون علم در پيش‌بيني امور در طول تاريخ علم، فرقي با معجزه نخواهد داشت. چرا ما به اصلاحات ژنتيك در حوزه‌هاي كشاورزي و پزشكي اعتماد داريم و بر روي اين امور سرمايه‌گذاري‌هاي كلان مي‌كنيم؟ چون معتقديم چيزي به نام «ژن» در اين جهان (در عالم واقع) وجود دارد. اگر چيزي به نام ژن وجود نداشته باشد ولي مهندسي ژنتيك روز به روز موفقيت بيشتري به دست آورد و دانشمندان با موفقيت بتوانند پيش‌بيني كنند كه نتيجه فلان اصلاح ژنتيك، فلان وضعيت خاص است، گويي در علم ژنتيك چيزي شبيه معجزه همواره تكرار مي‌شود. و اين يعني تبديل شدن معجزه به قاعده! امري كه با عقل سليم جور درنمي‌آيد. بنابراين رئاليست‌ها، علاوه بر تاكيد بر صدق نظريات علمي، اين نكته را هم مطرح مي‌كنند كه «هويات نظري» واقعا وجود دارند. مثلا «الكترون‌ها» و «ميدان‌هاي جاذبه‌» (همانند ژن‌ها‌) واقعا در عالم خارج وجود دارند. اگرچه مثال مربوط به كارآمدي نظريه بطلميوس در عين بطلان آشكار آن و به ويژه آن استدلال هيوم درباره عقيم بودن استقرا، ضربه سنگيني بر پيكر رئاليسم علمي بود و موجب شد برخي از رئاليست‌ها از ادعاي صادق بودن نظريات علمي (و نه صرفا مفيد بودن اين نظريات) عقب‌نشيني كنند، اما دفاع از واقعيت وجودي «هويات نظري» (يعني اموري مثل ژن و الكترون و جاذبه)، همچنان محكم و مستحكم به نظر مي‌رسد. رئاليست‌هاي قائل به وجود هويات نظري، اين هويات (يا اشيا) را به سه دسته «قابل مشاهده»، «فعلا غيرقابل مشاهده» و «همواره غيرقابل مشاهده» تقسيم مي‌كنند. چيزهايي مثل كره ماه و اقيانوس آرام، هويات قابل مشاهده‌اند. هوياتي كه فعلا قابل مشاهده نيستند در چارچوب «نظريه‌هاي شمايلي» مطرح مي‌شوند. نظريه‌هاي شمايلي وجود هوياتي را مفروض مي‌گيرند (يا مدعي مي‌شوند) كه اگر واقعيت داشته باشند، مي‌توان آنها را با كمك ابزاري كه حواس انسان را تقويت مي‌كند، مشاهده كرد. مثلا ويليام هاروي در قرن هفدهم، هنگام طرح نظريه گردش خون، ادعا كرد مجاري مرتبط‌كننده‌اي مابين سرخرگ‌ها و سياهرگ‌ها وجود دارد. اين مجاري در زمان هاروي قابل مشاهده نبودند ولي در اواخر قرن هفدهم، مارچلو مالپيگي موفق شد آنها را در بدن انسان مشاهده كند. اما هويات نظري «همواره غيرقابل مشاهده»، فارغ از اينكه دقت و كارايي ابزار مشاهده ما چقدر است، اساسا قابل رويت نيستند. دانشمندان ذرات نوترينو و كوارك‌ها را از اين قبيل مي‌دانند. وجود اين اشيا (يا هويات علمي) را شايد بتوان با استفاده از آثارشان تاييد كرد ولي مشاهده آنها با هيچ ابزاري امكان‌پذير نيست. ايان هكينگ، فيلسوف علم كانادايي، درباره اين هويات يا اشياي ناديدني، نوشته است: «هوياتي كه علي‌الاصول قابل مشاهده نيستند به نحو مستمر در توليد پديدارهاي جديد و در كاوش از ديگر جنبه‌هاي طبيعت به كار گرفته مي‌شوند.» هكينگ مي‌گويد بهترين نشانه براي وجود الكترون‌ها، كاوش‌هاي تجربي‌اي است كه در آنها از الكترون‌ها براي كسب اطلاعات درباره ديگر هويات استفاده مي‌شود. مثلا دانشمندان از ميكروسكوپ الكتروني براي توليد تصاوير غشاي حاوي مايع دروني پروتيين‌ها استفاده مي‌كنند و اين كار با ميكروسكوپ نوري امكان‌پذير نيست. بنابراين اطمينان ما به اينكه الكترون‌ها وجود دارند، موجه است چراكه دانشمندان توانسته‌اند از الكترون‌ها براي بررسي «بخش‌هاي فرضي‌تر طبيعت» استفاده كنند. بنابراين رئاليست‌ها اگرچه نمي‌توانند از «صدق نظريه‌هاي علمي» (يعني مطابقت قطعي آنها با ساختار جهان هستي) دفاع كنند، اما مي‌توانند از موجوديت اشيا و هوياتي كه نظريات علمي مدعي وجود آنها مي‌شوند (اشيايي كه در معرض شناخت ما قرار مي‌گيرند و ابژه‌هاي معرفتي نام دارند)، منطقا دفاع كنند. به عبارت ديگر رئاليسم در علم امروز، به گونه‌اي حداقلي قابل دفاع است. يعني از «رئاليسم مربوط به صدق نظريه‌ها» نمي‌توان دفاع موجه و قدرتمندي به عمل آورد اما از «رئاليسم مربوط به هويات نظري» مي‌توان محكم و موجه دفاع كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون