هاشمي به روايت هاشمي(22)
روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيتالله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. آيتالله هاشميرفسنجاني در ادامه اين مصاحبه به مسائلي درمورد اصلاحات سفيد شاه و اهداف آمريكاييها از حمايت از اين برنامههاي رژيم پهلوي پرداخته است. وي در بخش ديگري از اين مصاحبه همچنين درباره علت مخالفت روحانيت با اين اصلاحات توضيحاتي ارائه كرده و در پاسخ به اين سوال كه آيا انگيزه امام و ديگر روحانيون از اين مبارزه در حقيقت مبارزه با خود شاه بود؟ نكاتي را تشريح ميكند كه در شماره امروز ميخوانيد.
آيا شما فكر ميكنيد انگيزه امام و ديگر روحانيون از اين مبارزه در حقيقت مبارزه با خود شاه بود؟
تحقيقا اين بود. شما ببينيد تا وسيلهاي پيدا ميشود امام استفاده ميكنند. حالا همه روحانيت را من نميگويم همه اين طور نبودند اما امام ذهنيتشان كاملا اين بود. وقتي كه براي اولينبار خب، قبلا كه يكي، دو بار مثلا به علم و اينها حمله ميشد، به شاه ميگفتند شما خودت را داخل اين مسائل نكن. آن اوايل كار اين طوري بود براي اينكه ميدانستند مبارزه با شاه يك مقدار چيز زيادتري ميبرد و مردم همه ميترسيدند. بله به خودش كه ميرسيد هر طور جلادي ميكرد. اين بايستي پلهپله ميشد اما خيلي طول نكشيد از همان دوران آن تصويبنامه تا اين مرحله جديد شروع شد دو، سه ماه بود داغ شدنش. ببينيد وقتي كه شاه آمد قم...
خود شاه آمد قم؟
آره، وقتي كه دو روز، سه روز پيش از رفراندم وارد قم شد كه بترساند، خوب امام و ديگران كاري كردند كه مردم قم همه رفتند داخل خانهها، هيچ كس نيامد بيرون. اگر با شاه مخالف نبودند چه اشكالي داشت بيايند بيرون. همان موقع اينقدر فشار آوردند از همه طرف كه روحانيون با شاه ملاقات كنند و آن شبي كه فرداي آن بنا بود قم بيايد با آنكه بد كرده بود، اذيت كرده بود، اهانت كرده بود، خيلي فشار آوردند كه با او ملاقات كنند مسائل حل شود. امام مخالفت كرد و ديگران مخالفت كردند، حسابي ايستادند در جلسه ايستادند كه ما نه ملاقات نميكنيم با اين آقا، با اين كارهايي كه كرده اگر ميخواهد اول بايد برود اصلاح بكند بعد بيايد ملاقات بكنيم.
بهانه بود، معلوم بود كه او اصلاح نميكند آن هم وقتي آمد بيعقلي كرد. در سخنراني خودش خيلي اهانت كرد، «مغزشان تكان نخورده ارتجاع سياه». مثلا اهانتهاي زيادي كرد. امام بلافاصله در حرفهايي كه بعد زدند، حرفهاي او را حسابي هتكش ميكردند و ردش ميكردند. باز خورد به قضيه مدرسه فيضيه. آن غارتگري. اعلاميه شاهپرستي يعني غارتگري. شاهپرستي فلان حادثه آنقدر نبود كه اما يك دفعه پله را بردند بالا. معلوم بود كه امام منتظر يك فرصتي بودند و قضيه را هم حسابي گنده كردند و مبارزه را از همه جا كشاندند به شخص
خود شاه.
روحانيوني كه در آن روز در صحنه وارد شدند چه انگيزهاي داشتند؟
اين را آدم بايد زياد به حافظهاش فشار بياورد. افراد را يكي يكي به ذهنش بياورد. افكارشان و اينها را، بعد رويشان قضاوت كند. به طور كلي من ميخواهم بگويم كه اصيلترين پايگاه مبارزه امام بودند. تحقيقا ايشان از همان اول از كتاب كشفالاسرار و زندگيشان ميتوانيد بفهميد. از اين مراحلي كه من اشاره كردم آدم ميتواند بفهمد ايشان اصولا با اين نظام مخالف بودند. با خانواده پهلوي بهشدت مخالف بودند. دنبال وسيلهاي بودند كه منتها- امام اولا واقعا ديدشان هميشه اين بوده؛ هميشه هم روي اين خط ايستادند تا همين حالا هم ايستادند- ايشان به عنوان اسلام ميخواستند كار كنند يعني از ديدگاه اسلامي، هم مبارزه ميكردند و هم مبارزه را اسلامي حفظ ميكردند. خيلي مايل نبودند نقش سياسي، رنگ سياسي به مبارزه بدهند. هر وقت كه يك چيز روشني پيدا ميشد كه استفاده كنند در شرايط، فوري استفاده ميكردند. مثلا قضيه فلسطين را من يادم است اوايل كه ايشان ميخواستند مطرح كنند آقايان علما مخالف بودند. ايشان اصرار داشت كه مساله فلسطين را بياوريم جزو مبارزه خودمان. اسراييل و فلسطين و اينها. آنها ميگفتند به ما چه كه مطرح كنيم، مساله سياسي ميشود. ايشان ميگفت من اين را درجه يك ميدانم حالا شما درجه يك قبول نداريد درجه پنجم قبول كنيد مثلا هفتم، هشتم بالاخره بياوريد. شما ببينيد ايشان تنزل كرد در اعلاميهها از درجه بالايي كه براي اين قائل بود آورد آن را پايين. اين پيداست كه جهاني كردن و منطقهاي كردن مساله مبارزه، به طرف امريكا حمله بردن و كارهاي اين طوري، در ذهنش بود، ايشان محور اصلي مبارزه بود و انگيزهشان اين بود كه نظام پهلوي را تضعيف بكنند و اسلام را اجرا كنند. اجراي اسلام با آنها است. اين قطعا براي من روشن است و بقيه آقايان هم، اكثريتي از علما، از معمرين و روحانيون اينكه اسلام نقض بشود خب، بالاخره ناراضي بودند از حكومت به خاطر نقض اسلام. مظاهر ضد اسلامي در جامعه خيلي بود به علاوه مسائلي كه اين طوري مطرح ميشد ضد اسلام حساب ميكردند هر كسي يك
حساسيتي داشت.