آن نيم ستاره را چرا كم كردي؟
رامبد خانلري
رفقا چرا از زندگي لذت نميبريد؟ چرا فيلمتان را تماشا نميكنيد و در حين تماشاي فيلم طوريكه مزاحم ديگران نباشيد پاپكورنتان را نميخوريد؟ چرا همه بعد از ديدن فيلمهاي جشنواره از سينما بيرون ميآمديد و به فيلمها «ستاره» ميداديد؟ چرا علت كم و زياد اين ستارهها را توضيح ميداديد؟ كي ما اين همه از سينما سرمان شد؟ كي ما فهميديم فرق بازي خوب و بد را ميفهميم؟ چرا در هيچ ليستي هيچ فيلمي پنجستاره نبود؟ خانه آخر تمام فيلمها فيلم «هومن سيدي» بود كه سه ستاره و نيم گرفت، آن نيمستاره را براي چي كم كرديد؟ خب شمايي كه كبابي داري، شمايي كه دندانپزشكي، شمايي كه نويسندهاي، شمايي كه تنها شغلت اين است كه در اينستاگرام با همه سلام و عليك داري به قول خودت رفتي بيست و چند فيلمي ديدي كه بيستتايش بيارزش بوده، دو يا سه فيلم دو يا سه ستاره بوده با فيلم «هومن سيدي» كه سه ستاره و نيم بوده، شما چرا بيست و چند مرتبه به خودت عذاب دادهاي و تا سينما رفتهاي و فيلم بد ديدهاي؟ مينشستي گوشه خانه همان «برگمان»ات را ميديدي. رفقا اين جشنواره رفتنها، اين فيلمديدنها براي لذت بردن است. خوب است يك نفر فردا همينطوري و الكي دندانپزشك بشود؟ خوب است آشپز بشود؟ شما چرا بيخود و بيجهت منتقد شدي و ياد گرفتي كه ديگر نبايد از فيلمها لذت ببري؟ منهم پارسال به همين مرض مبتلا شدم اما امسال شبي از شبهاي جشنواره به همراه همسر رفتيم پرديس سينمايي كورش و بياعتنا به صف جشنواره رفتيم طبقه آخر و يك تئاتر شاد و موزيكال ديديم و سه ساعت خنديديم. به خودم گفتم نوبت اكرانشان كه شد ميروم سينما و تماشا ميكنم آنموقع ستارههاي فيلم را دادهاند ديگر هوس ستاره دادن به سرم نميافتد. ديگر به راي داوران معترض نميشوم. ديگر «به خدا شكايت نميبرم». ديگر غصه بيخود و بيجهت نميخورم. حتي ممكن است صبر كنم سيدي فيلمها منتشر شود، بيشتر فيلمها در خانه پنج ستاره هستند.