• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4028 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۶ بهمن

از امر بديهي تا معرفت حقيقي

سعيده ايجادي

كلمه بديهي يا آكزيوم1 از لغت يوناني آكزيوما2 است. در معناي كلي، بياني، خودبه‌خود روشن و پذيرفته‌شده بدون نياز به اثبات را مي‌رساند كه سرآغاز استدلال قرار مي‌گيرد. امر بديهي، گزاره‌اي است كه به ‌محض فهم آن، خودبه‌خود مشخص و قابل‌قبول خواهد بود. آكزيوم، گاه در رياضيات معنايي كم‌وبيش متفاوت مي‌يابد و چون قياس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي بعدي را تسهيل مي‌كند، اساس يك استدلال رياضي قرار مي‌گيرد. در ميان فلاسفه يونان قديم، درستي و صحت مفهوم بديهي، بدون هيچ دليلي، قابل‌ پذيرش بود. به طور كلي، به چيزهاي كاملا واضح و آشكار، بديهيات مي‌گويند. در اصطلاح منطق صوري، بديهي به مفهومي گفته مي‌شود كه نيازمند تئوري خاصي نيست، بلكه، نيازمند اموري چون حدس و تجربه است. بديهيات، چندگونه‌اند: 1- محسوسات، 2- متواترات، 3- تجربيات، 4- فطريات، 5- وجدانيات و 6- اوّليات.

بديهيات دامنه وسيعي از امور شناختي را شامل مي‌شوند؛ مانند اينكه: «هوا گرم است»، يا «اين پارچه نرم است» كه اين دسته از بديهيات را در علم منطق «محسوسات» مي‌نامند؛ اما وقتي‌كه براثر تصديق پياپي مردم (تواتر جمعي) بر صدق امري همانند نزول قرآن بر رسول اكرم (ص) كه احتمال كذب چنين باوري محال است، درواقع با دسته ديگري از بديهيات تحت عنوان «متواترات» آشنا مي‌شويم؛ اما اذعان به اينكه «آتش‌داغ است» از جمله بديهياتي است كه با عنوان «تجربيات» براي عموم شناخته‌شده است؛ اما قضايايي كه هميشه در ذهن حاضرند و نيازي به انديشه و نظر ندارند، مثل عدد 2، پنج درصد از عدد 10 است، در زمره بديهياتي با نام «فطريات» قرار دارند. لازم به يادآوري است كه قضيه فطري، قضيه‌اي است كه دليلش هميشه همراه آن در ذهن وجود دارد؛ اما وقتي بر مبناي نوعي حس باطني مي‌گوييم «من مي‌ترسم»، گونه‌اي از بديهيات را به كار گرفته‌ايم كه موسوم به «وجدانيات» هستند. ولي هنگامي كه مي‌گوييم عدد يا زوج است يا فرد، يا بيان مي‌كنيم كه كل بزرگ‌تر از جزء است، درواقع داريم از نوع ديگري از بديهيات با نام «اوليات» استفاده مي‌كنيم.

غزالي در تعريف بديهيات گفته بود: «اينها قضايايي هستند كه‌ در عقل‌، از آغاز وجود داشته است‌، چنان كه‌ فرد عاقل‌ گمان‌ مي‌كند كه‌ همواره‌ به‌ آنها آگاه‌ بوده‌ و نمى‌داند كه‌ از كجا براي‌ او حاصل ‌شده‌ است‌.»

برحسب اتفاق، اين تعريف غزالي از بديهيات را به‌وفور و همراه با مصاديق متعدد به طور روزمره در ميان مردم، در هر سطحي از سواد و موقعيت اجتماعي، آشكار و پنهان مي‌توان مشاهده كرد. با اين تفاوت كه افراد تحصيلكرده، در پنهان كردن آنچه به گفته غزالي «گمان مي‌كند همواره به آن آگاه بوده»، مهارت كلامي بيشتري دارند و چون مورد وثوق و اطمينان ديگران هستند، اغلب نه فرصت مي‌يابند و نه حتي تصور مي‌كنند كه بايد روزي انبان ذهني خود را بكاوند تا « دانسته‌هاي حقيقي» را از ميان انبوهي از «دانسته‌هاي بديهي»، جدا كرده و به مهارت كلامي در توجيه ظاهري دانسته‌هاي بديهي، پايان دهند. انجام اين امر ظريف و پيچيده است كه مرز ميان تحصيلكرده و پژوهشگر را مشخص مي‌سازد و تنها با عبور از چنين مرزي است كه مي‌توان گفت: فرد، از مرحله اطلاعات / information به مرحله دانش و معرفت / knowledge ارتقا مي‌يابد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون