• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4028 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۶ بهمن

گاهي به آسمان نگاه كن

سيدعلي ميرفتاح

ديروز از قول سخنگوي نيروي انتظامي، خبرگزاري‌ها نقل كردند كه پليس در روز ولنتاين مطابق قانون به وظايفش اقدام و «برخورد» مي‌كند، اداره اماكن هم دستورات لازم را از بالادست گرفته و مي‌داند و آماده است تا جلوي اجلاف بعضي مغازه‌داران را بگيرد. بازار آكساسوارهاي عاشقانه رونقي باورنكردني دارد و عده‌اي را گمان بر اين است كه اگر اقدامات به موقع پليس نباشد همانا ايمان و امان مردم در داغي بازار ولنتاين مي‌سوزد و دود مي‌شود و به هوا مي‌رود. لذا نه فقط امسال كه سال قبل هم پليس به موقع وارد عمل شد و مقابل اين قرتي‌بازي‌ها را گرفت. بگرديد پيرارسال و پس‌پيرارسال و قبل‌ترش هم مي‌توانيد خبرهايي پيدا كنيد كه حكايت از اقدام و برخورد نيروي انتظامي مي‌كند؛ برخوردهايي كه مع‌الاسف، دست بر قضا، نتيجه عكس دادند و منجر به ترويج و تبليغ ولنتاين شدند. از قضا سركنگبين صفرا فزود/ روغن بادام خشكي مي‌نمود. اگر قبلا هزار نفر دنبال شكلات قلبي و پانداي باطري‌دار بودند از صدقه سر همين اقدامات و برخوردها حالا ضربدر هزار شده‌اند و افزايش باورنكردني يافته‌اند. اگر مي‌شد عدد رقم‌هاي بيزينس ولنتاين را احصا كرد آن‌وقت بهتر و عيني‌تر و مستدل‌تر خدمت‌تان عرض مي‌كردم كه از كجا به كجا رسيده‌ايم. مخ ناظر بي‌طرف سوت مي‌كشد وقتي مي‌بيند كه در عين بحران دلار و بي‌پولي و مشكلات فراگير معيشتي، چنين مشتاقانه دختر پسرها به خنزر پنزر فروشي‌ها هجوم مي‌برند و اين سنت جديدالعهد را گرامي مي‌دارند. فقط دلار پنج هزار تومني نيست كه ملت در خريدنش از هم سبقت مي‌گيرند و در پس‌اندازش روي دست هم بلند مي‌شوند بلكه براي خريدن شكلات تلخ و عروسك‌هاي اسمورف و تخم‌مرغ شانسي و فندك و قهوه‌جوش نيز از سر و كول هم بالا مي‌روند، بدجور هم بالا مي‌روند. مغازه‌هايي در همين تهران هست كه جلوي صندوق‌شان ملت صف بسته‌اند براي پول دادن. باورش براي اينها كه در خارج نشسته‌اند و راهي جز اعتماد به ماهواره و اينترنت ندارند سخت است، زير بار هم نخواهند رفت كه تهراني‌ها، بلكه مشهدي‌ها و شيرازي‌ها و اصفهاني‌ها، حتي نراقي‌ها و فسايي‌ها و قهدريجاني‌ها در سايه تحريم و در بحران ركود و در سيطره بيكاري و در حين ستيز با نظام سلطه، در گرامي‌داشت «ولنتاينز دي» گوي سبقت را از پاريس و لندن ربوده‌اند. شب كريسمس، در تهران گوزن و پاپانوئل و درختچه‌هايي آكنده از جوراب قرمز چنان فراگير بود كه نظيرش را در مادريد و رم و برلين نمي‌ديديد. نه اينكه من چشم ديدن اينها را نداشته باشم و بخواهم از اين طريق به اماكن راپورت بدهم و اعتراض كنم كه چرا نمي‌گيريد و نمي‌بنديد و اقدام و برخورد نمي‌كنيد. برعكس. اتفاقا اعتراض من متوجه نيروي انتظامي است كه به خاطر همين اقدام و برخورد عليحده، كاري كرده‌ كه عوام‌الناس فكر كنند سن‌والنتينو هم رگ و ريشه ايراني داشته و رفيق اورود اول و بر و بچه‌هاي نهضت شعوبيه بوده. شايد كه چه عرض كنم، شواهد و قرايني اظهر من‌الشمس پيش چشم‌مان قرار دارد كه معلوم مي‌كند از مقابله نه چندان ضروري ماموران بچه‌هاي مردم سر لج افتاده‌اند و ولنتاين را در عداد چهارشنبه‌سوري و شب يلدا نشانده‌اند. اصلا نيازي به دليل و اقامه برهان نيست. همين‌كه سال‌هاست داريم برخورد و اقدام مي‌كنيم، هزينه سنگين مي‌پردازيم، بدنامي براي خود مي‌خريم، ماجرا درست مي‌كنيم، خود و ديگران را به زحمت بسيار مي‌اندازيم و دست آخر نتيجه عكس مي‌گيريم بهترين حجت موجه است كه يك‌جاي كار مي‌لنگد. همين كراوات ساده را اول انقلاب مردم خودشان داوطلبانه كنار گذاشتند و طرفش نرفتند. اما همين‌كه اماكن به مغازه‌ها گير داد و اقدام و برخورد قانوني كرد، رونق كراوات هم برگشت و تبديل به يك نماد سياسي شد... بي‌انصافي نبايد بكنيم. ما بيش از آنچه به گفت آيد ممنون و وامدار نيروي انتظامي هستيم. شك نيست كه در سايه زحمت و تلاش و فداكاري پليس خدوم و زحمتكش ايران است كه شب‌ها سر راحت بر بالين مي‌گذاريم. انصاف حكم مي‌كند قدر پليس را بدانيم. اما از اين‌طرف هم برادري حكم مي‌كند كه انتقاد كنيم و بگوييم كه اقدام و برخورد در چنين عرصه‌اي كه آميخته با دلدادگي و تبليغات و غربزدگي و بامزگي و مهم‌تر از همه اينها بازاري با گردش ميلياردي است، راه به جايي نمي‌برد و يك اقدام مبتذل ساده و دم‌دستي را تا حد يك نماد سياسي/ اجتماعي ارتقا مي‌دهد. در اين ميان سود اصلي به جيب سرمايه‌داراني مي‌رسد كه براي مصرف زده كردن جوانان اين سرزمين از هيچ تلاشي فروگذار نيستند. اينكه پسري به دختري گيفت بدهد و با يك حركت جهاني، كارش را پيش ببرد، خوب يا بد، در حكم نوك كوه يخي است كه از آب بيرون زده. زير آب چيزي كه عظمتش چشم را گرد مي‌كند مصرف‌زدگي روزافزون ماست. مصرف‌زدگي روزافزوني كه بالا تا پايين‌مان را آلوده كرده است... انقلاب به بالا و انقلاب به پايين هم ندارد. بلاي مصرف‌زدگي بر سرمان نازل شده و كوچك و بزرگ‌مان را گرفتار كرده. مقابله با اين بلا كار اداره اماكن نيست. لااقل تجربه نشان داده كه نه‌تنها توفيقي حاصل نمي‌شود بلكه نتيجه عكس مي‌دهد و بلا را بزرگ‌تر و مقاوم‌تر مي‌كند. اتفاقا شايد در چنين مناسبت‌هايي بهتر آن باشد كه پليس يك طرف ديگر را نگاه كند و عجالتا كار به كار بچه‌ها نداشته باشد. لااقل در اين روزها گير ندهد و كار را بر خودش و بقيه سخت نكند. در عوض بزرگ‌ترها را خبر كند كه بنشينند و فكري جدي براي جامعه مصرف‌زده‌مان كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون