بشنو ولي باور نكن
سيدعلي ميرفتاح
خيلي جالب است. رسانهها وقتي به «ما» ميرسند، منظورم رسانههاي گردن كلفت و نامدار است. منظورم رسانههايي است كه ملت، ميليوني پايشان مينشينند و حرفشان را به سمع قبول ميشنوند. اين رسانهها وقتي به ما ميرسند هر چه ويراني و مصيبت و گرفتاري را فهرست ميكنند و چنان با تلخي و تندي ميآميزندش كه با صدمن عسل هم از گلو پايين نرود. اما همينها وقتي به عربستان سعودي ميرسند، لابهلاي خروار خروار خبر تلخ و سياه، ماهرانه روي كار آمدن زني را در وزارتخانهاي بولد ميكنند و جار ميزنند و دل سادهانديشان را ميبرند. باور كنيد ميبرند. كشوري كه تازه يك سال است به زنها اجازه رانندگي داده، چنان سبيل رسانههاي معتبر جهاني را چرب كرده كه كارشناسان ريز و درشت آلامد، نودولتان سعودي را به چشم تحسين مينگرند و از راه دور برايشان دست ميزنند. اين همه تصميم خطرناك و بازداشت و شبهكودتا و زير و رو كردن ارتش اگر يك صدمش در ايران اتفاق افتاده بود، دنيا به هم ميريخت و هدلاين همه شبكهها ميشد و فرت و فرت بريكينگنيوز ميرفتند كه «وات ايز گويينگ آن اين ايران؟» اما الان آنقدري كه از ارتقاي سطح مديريتي زنان خرسندند، انگار نه انگار كه در ارتش خبري است و ملك سلمان ژنرالها را زير و رو كرده. قبلش هم خبري نبود. يادتان نيست چند وقت پيش همه شاهزادهها را در هتلي زنداني كردند از تكتكشان به نفع «شاه بعد از اين» بيعت گرفتند؟ اين مس مدياي لعنتي انگار نه انگار. يك سرچ ساده در اينترنت كنيد ببينيد چند عكس از رياض و جده و طائف پيدا ميكنيد؟ طرف مدعي شده كه ميخواهد قطب فشن خاورميانه را به رياض يا يكي از شهرهاي ساحلياش ببرد. اتفاقا چند جوان ساده را ديدم كه تحت تاثير بمباران شبكههاي ماهوارهاي عجب عجب ميگفتند و با چشمهاي گرد شده اخبار سعودي را پي ميگرفتند. ميگفتند طرف دارد ساحل توريستي ميزند، دارد بيابانهايش را تبديل به جنگل ميكند، دارد زنها را از پرده بيرون ميآورد و به مسند وزارت و وكالت مينشاند، دارد عين زمان شاه ميشود... شايد به من اعتراض كنيد كه «چرا يك دفعه قلمت تند و تيز شده و بحث سعوديها كه به ميان آمده تخفيف و تحقير به كلماتت ضميمه شده؟» شايد گمان كنيد من هم از آنهايي هستم كه از سر عرق ملي با حاكمان حجاز خصومت دارم و ترقي و بزرگيشان را نميتوانم ببينم. «اولا ترقي و بزرگي كجا بود؟ ثانيا من اصلا كاري به عربستان سعودي ندارم بلكه دارم بيطرفي حرفهاي و ادا و اطوار شبكههاي خبري دنيا را زير سوال ميبرم. من حرصم از رسانههاي فراگير است وقتي به ما ميرسند شعار «دانستن حق مردم است» سرميدهند و قيافه ميگيرند كه جهان امروز جهان گردش آزاد اطلاعات است اما وقتي به عربستان ميرسند جز فيلمهاي سفارشي و مستندهاي تبليغاتي چيزي نمايش نميدهند. آيا لايفاستايل زنان عربستاني براي خبرنگاران اروپايي جذاب نيست؟ آيا وضع زندگي مهاجران هندي و پاكستاني در امارات و حجاز موضوعيت ندارد؟ آيا مستندسازي از دست قطع كردن و گردن زدن در ملأعام، در كينگدام سعودي جزو دستور كار رسانهها نيست؟ اتفاق بد اينجاست كه كار و كردار رسانهها روي مردم عادي اثر گذاشته آنها هم از شبكههاي انگليسي و فارسي نقش پذيرفتهاند و باورشان شده كه عربستان دارد گل و بلبل ميشود. اتفاق بد در بين فارسيزبانهاست كه وقتي درباره ايران مينويسند فقط تلخيها و ناكاميها و مرگ و ميرها و سوانح مصيبتبار را فهرست ميكنند اما در مواجهه با عربستان براي زني كه معاون وزير شده پپسي باز ميكنند و آن را به عنوان نماد توسعه نمايش ميدهند... من نميگويم ما هيچ عيبي نداريم و وضعمان عالي است. عالي نيست. اما هرطور حساب كنيم و با هر معياري بسنجيم صد سال از عربستان سعودي جلوتريم. نگذاريد رسانهها فريبتان بدهند. باور كنيد جامعه عربستان مطلقا اين تصويري نيست كه رسانههاي نامدار برايمان ساختهاند. تهران و مشهد و اصفهان را سرچ كنيد و عكسهاي مردم عادي را، عكسهايي كه توريستها گرفتهاند را ببينيد، بعد هم ببينيد وقتي تايپ ميكنيد رياض، گوگل چه عكسهايي را به رويتتان ميرساند. بيخبر نيستم كه جوانان عرب تحصيلات عاليه كردهاند و از اروپا برگشتهاند و وضعشان خوب شده و از آن بدويت سي، چهل سال پيش بيرون آمدهاند. عربها هم استخوان تركاندهاند و چيزهايي را به كمك مستشاران اروپايي و امريكايي فهميدهاند. اما اين، همه عربستان نيست. حتي نوك كوه يخي هم نيست. عربستان واقعي در كاتالوگهاي تبليغاتي و تصاوير مديا بازتاب ندارد. بايد از آنها كه كارشان مطالعه در حال و روز سعودي است بپرسيد تا به شما بگويند كه ما هرچقدر هم كه كم و كسري داشته باشيم، از هر حيث از آنها جلوتريم. بلكه اصلا قابل مقايسه نيستيم. حتي در زمينه حجاب هم مسائل ما ربطي به آنها ندارد. اين بازي رياكارانه شبكههاي خبري را باور نكنيد.