اكران به تفكيك مخاطب
امير پوريا
پيشتر در اين ستون به غلطترين تصور جاري درباره پديده «پسند مخاطب» در سينماي خودمان پرداخته بوديم. چكيدهاش اين بود كه تهيهكننده و پخشكننده نمونهاي سينماي ايران همچنان و مانند سالهاي دهه سي، «مردم» و سليقه آنها را از يك جنس و يكدست ميپندارد. در حالي كه در اين سالها و دههها، طيفها متنوعند و مثلا شايد در مجموع كمتر از پنج درصد از بينندههاي فيلم «جدايي نادر از سيمين» در نوروز سال ٩٠ حاضر باشند پا به سالن سينماي نمايشدهنده هر يك از سه قسمت «اخراجيها» بگذارند. حالا و در آستانه نوروز ٩٧، اشاره به اين تبارهاي متفاوت سليقه نزد مخاطب، باز هم ضروري به چشم ميآيد. ضوابط مطرح شده براي انتخاب فيلمها توسط شوراهاي مرتبط تنها دو دامنه را در بر ميگيرد: تلاش براي اكران فيلم «مناسب» براي اكران نوروزي و رعايت عدالت در اكران فقط يك فيلم از هر دفتر توزيع. اينها قبول و خيلي هم درست. اما بر سر آن تعبير «مناسب» جاي مكث و بحث وجود دارد. در اين زمينه، تناسب، ويژگي مشخص يك فيلم نيست؛ بلكه تناسب را بايد در تركيب فيلمها و گستردگي طيف و قشر و طبقهاي كه هر كدام به عنوان «مخاطب هدف» خود برگزيدهاند، در نظر گرفت. وقتي فيلمي به قصد جذب مخاطب جوان طبقات عام ساخته شده باشد و فيلمي ديگر، بداند كه ميخواهد با روايت و دنيا و حتي تبليغاتش افرادي از طبقه اهل فرهنگ را درگير خود كند، ما به تدريج ميتوانيم با كنار هم چيدن اين دو و انواع فيلمهاي ديگر با مخاطباني ديگر، به تركيب متناسب برسيم. بابت اينكه سينماي ايران عملا تفكيك ژانري مشخص ندارد، ناگزيريم با همين تفكيك طبقات و سليقههاي مخاطب به چيدن سبد متنوع و به درد بخوري از محصولات سينمايي براي تعطيلات عيد برسيم؛ نه با «تقسيم غنائم» به شيوه تلاش براي راضي نگه داشتن همگان.