• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4045 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۷ اسفند

از مشغولي‌ها به خدمت نمي‌توانم رسيدن

اهورا جهانيان

 

 

در نوبه‌هاي پيشين، مقالات اول و دوم فيه ما فيه را واكاويديم و اينك نوبت به مقاله سوم رسيده كه سهل‌تر از مقالات قبل است چراكه آميخته به نكته‌هاي باريك‌تر از مو نيست و بيشتر شبيه گفتاري روزمره است. مولوي در آغاز مقاله سوم فيه ما فيه مي‌گويد: «گفت كه شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است و از مشغولي‌ها و كارهاي مغول به خدمت نمي‌توانم رسيدن. فرمود كه آن كارها هم كار حق است زيرا سبب امن و امان مسلماني است. خود را فدا كرده‌ايد به مال و تن تا دل ايشان را به جاي آريد، تا مسلماني چند در امن به طاعت حق‌تعالي مشغول باشند. پس اين نيز كار خير باشد... »

استاد محمدعلي موحد در پاورقي اين مقاله، آورده است كه «اين سخن از قول معين‌الدين پروانه است كه در دوازده سال از دوران حكومت غياث‌الدين كيخسرو سوم (663-638 ق) سمت نيابت سلطان را داشت و... از ارادتمندان مولانا بود و در محضر درس شيخ صدرالدين قونوي نيز حاضر مي‌شد.» يعني در آغاز مقاله، آنكه گفت «شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است»، كسي نيست جز همين جناب معين‌الدين پروانه. ولي معلوم نيست آنكه فرمود «آن كارها هم كار حق است زيرا سبب امن و امان مسلماني است»، دقيقا كيست. قاعدتا مولانا در توصيف كلام خودش از عبارت «فرمود» استفاده نمي‌كند. اگر قطعي باشد كه گوينده جمله اول اين مقاله، معين‌الدين پروانه بوده، از آنجا كه وي جزو شاگردان صدرالدين قونوي بود و به مولانا نيز ارادت داشت و صدرالدين هم مثل مولانا ساكن قونيه بود، بعيد نيست كه مولوي در اين مقاله مشغول روايت گفت‌وگوي پروانه و صدرالدين قونوي باشد. شيخ صدرالدين سه سال از مولانا كوچك‌تر بود و يك سال پس از مولوي ‌دار فاني را وداع كرد. در 607 هجري قمري به دنيا آمد و در 673 از دنيا رفت. يعني 66 سال عمر كرد. دو سال كمتر از مولانا. صدرالدين بزرگ‌ترين شاگرد محي‌الدين عربي و ممتازترين شارح نظريه وحدت وجود است. در پاره‌اي متون مربوط به زندگي و احوال وي، آورده‌اند كه با مولانا روابط خوبي داشت؛ اما از حد حشر و نشر صدرالدين قونوي و مولانا، ظاهرا اطلاع دقيقي در دست نيست. نكته مسلم اين است كه اين دو بزرگ يكديگر را احترام مي‌كردند. چنان كه گفته‌اند استثنايي كه مولانا در مثنوي در نقد استدلاليون قائل شده، ناظر به شيخ صدرالدين قونوي بوده: پاي استدلاليون چوبين بود/ پاي چوبين سخت بي‌تمكين بود/ غير آن قطب زمان ديده‌ور/ كز ثباتش كوه گردد خيره‌سر. در اثبات مقام شامخ قونوي در عرفان نظري، جدا از اينكه اول‌شارح آثار محي‌الدين عربي بوده، برخي از محققان گفته‌اند «تاليفات قونوي حاكي از اين حقيقت است كه در پاره‌اي موارد بر ابن عربي نيز برتري داشته و لغزش‌هاي محي‌الدين در آثارش و به خصوص در فتوحات مكيه، در آثار قونوي كمتر ديده مي‌شود.» و نيز آورده‌اند كه «روزي مولانا جلال‌الدين محمد به مجلس شيخ صدرالدين درآمد و شيخ در صدر صفه بالاي سجاده نشسته بود و اكابر علما و اعاظم عرفا حاضر بودند. شيخ سجاده خود را به مولوي باز گذاشت كه بنشيند، مولوي براي حرمت وي بر سجاده او ننشست و فرمود: به قيامت چه بگويم كه چنين بي‌ادبي كنم. شيخ گفت: سجاده‌اي كه تو را نشايد مرا نيز نشايد. سجاده را برداشت و كنار نهاد. » بنابراين محتمل است لفظ «فرمود» در نقل پاسخ صدرالدين قونوي به معين‌الدين پروانه به كار رفته باشد. اينكه مولانا در آن مجلس حاضر بوده يا معين‌الدين، كه با هر دوي اين بزرگان رابطه داشته، گفت‌وگويش با صدرالدين را براي جلال‌الدين بازگو كرده، سوالي است بي‌جواب.

اما احتمال ديگر اين است كه معين‌الدين پروانه، خطاب به خود مولانا گفته باشد «شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است. » واژه «خداوندگار»، حداقل از زمان رودكي در ادبيات فارسي كاربرد داشته و در شاهنامه فردوسي نيز به چشم مي‌خورد؛ اما از قرن هفتم به بعد، اين واژه يكي از القاب مولانا شد. يعني وقتي كه مي‌گفتند حضرت خداوندگار چنين گفته، مراد گوينده معمولا كسي نبود جز مولانا. بنابراين اگر از كلمه «فرمود» در آغاز جمله دوم با غمض عين بگذريم، مي‌توان گفت احتمال غالب اين است كه مولانا در اين مقاله، مشغول روايت گفت‌وگوي خودش با معين‌الدين پروانه است. يعني پروانه در توضيح و توجيه ديدار دير به ديرش با مولانا، از مشغوليتش به رتق و فتق امور حكام مغول در آسياي صغير، سخن گفته و مولانا هم، اگرچه از كلامش پيداست كار او را كار گِل مي‌دانسته، ولي چون آن كار را مقدمه پرداختن ديگران به كار دل قلمداد مي‌كرده، نهايتا مشغوليت پروانه را مصداق «كار حق» و «كار خير» شمرده است. در نوبت آتي، به تجليل عرفاني اين مقاله فيه ما فيه از امر مهم مملكت‌داري مي‌پردازيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون