• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4045 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۷ اسفند

نگاهي به كتاب گفت‌وگوي چهار نفره

هميشه حق با من نيست

محسن آزموده

 

 

گفت‌وگو يكي از جذاب‌ترين كارهاي آدم‌هاست. بي‌دليل نيست كه در آثار ادبي و هنري هميشه گفت‌وگوها يكي از پر مخاطب‌ترين قسمت‌ها بوده است. مثلا رمان‌هاي داستايوفسكي را به خاطر آوريد. گفت‌وگوهاي چالشي ميان آليوشا و برادرش وانيا در برادران كارامازوف يكي از نفس‌گيرترين لحظه‌هاي تاريخ ادبيات است. در آثار سينمايي نيز سكانس‌هاي مربوط به گفت‌وشنودهاي داغ ميان شخصيت‌ها از ديدني‌ترين بخش‌هاي فيلم است. البته آشكار است كه گفت‌وگو را به شيوه‌هاي متفاوتي مي‌توان تعريف كرد و براي آن شرايط مختلفي را مي‌توان لحاظ كرد و بر اساس آن ميان مكالمه و مناظره و مباحثه و مجادله و منازعه و... تفاوت گذاشت. اما در هر صورت، داد و ستد كلامي ميان انسان‌ها ضمن آنكه فعاليتي رايج و شايع است، كار جالب و جذابي نيز هست. فرآيند انديشيدن را هم مي‌توان گونه‌اي گفت‌وگو ميان باورها و انديشه‌هاي متفاوت تلقي كرد. يعني به سادگي مي‌توان صحنه‎اي ترسيم كرد از آدم‌هاي مختلف با شكل و شمايل متفاوت و هر كدام را نماينده يك فكر و انديشه متفاوت دانست. افلاطون، بزرگ‌ترين فيلسوف تاريخ نخستين فردي است كه حدود 2500 سال پيش از اين صحنه‌آرايي جذاب و خواندني، براي بيان مباحث دشوار و پيچيده فلسفي بهره گرفته است. آشنايان با تاريخ فلسفه مي‌دانند كه عموم كتاب‌هاي اين متفكر يوناني همچون نمايشنامه‌هايي است كه در آنها چند شخصيت (حقيقي يا مجازي) در يك موقعيت فرضي گردهم مي‌آيند و درباره يك موضوع مشخص و چه‌بسا پيش‌پا افتاده بحث مي‌كنند، اما به تدريج كه هر نفر موضع و ديدگاهش را بيان مي‌كند، بحث جدي و جدي‌تر مي‌شود و به لايه‌هاي عميق‌تر و پيچيده‌تر كشيده مي‌شود و پاي استدلال و دليل نيز به ميان مي‌آيد و... الخ. باز آشنايان با اين آثار مي‌دانند كه در مجالس بحث و گفت‌وگوي افلاطون، استادش سقراط جايگاه ويژه‌اي دارد و در بيشتر آنها اوست كه حرف آخر را مي‌زند يا بيش از بقيه مجال سخن گفتن دارد يا در مقام پرسشگر ظاهر مي‌شود و در نتيجه شايد شرايط آرماني گفت‌وگو رعايت نشده باشد. «گفت‌وگوي چهار‌نفره» نوشته تيموتي ويليامسن، فيلسوف معاصر بريتانيايي و استاد دانشگاه آكسفورد نيز به سياق آثار افلاطون نوشته شده است. با اين تفاوت جدي كه در آن خبري از سقراطي نيست كه- معمولا- در جايگاه دانايي برتر از بقيه بنشيند و اين حق را براي خودش قائل باشد كه از ديگران استنطاق كند. در اين كتاب گفت‌وگوهايي زنده و خواندني ميان چهار نفر را مي‌خوانيم كه از قضاي روزگار در قطار با يكديگر هم‌مسير شده‌اند و براي گذران وقت يا بهره‌بيشتر بردن از آن، با يكديگر همكلام مي‌شوند: باب، سارا، زك و ركسانا كه به نوشته مترجمان كتاب، كامران شهبازي و سعيده بيات، هر كدام نماينده يك گونه فكري هستند: «باب نماد انسان‌هاي خرافاتي است. او كسي است كه به جادوگري اعتقاد راسخ دارد و سرنوشت خود را متاثر از آن مي‌داند. سارا فرزند وفادار روشنگري است. او نماد كساني است كه به همه‌چيز از منظر علمي نگاه مي‌كنند و به‌شدت معتقدند علم (science) برترين دانش‌هاست. زك نماينده نسبي‌گرايان است و از ديدگاه‌هاي مطلق‌گرايانه متنفر است. از نظر او، «هيچ امكاني براي شناخت حقيقت وجود ندارد» و اما ركسانا مدافع تمام‌عيار عقلانيت منطقي است. او سعي مي‌كند، با محوريت دادن به منطق و استدلال، تعارض‌ها و محدوديت‌هاي جهان‌بيني ديگر افراد را نشان بدهد. اين دقيقا كاري است كه فيلسوفان به‌ويژه فلاسفه تحليلي معاصر انجام مي‌دهند و به همين خاطر است كه مترجمان نوشته‌اند «ركسانا، شايد نزديك‌ترين فرد به شخصيت فكري خود ويليامسن باشد». اين احتمال اما به هيچ عنوان به اين معنا نيست كه در اين گفت‌وگوها شاهد سوگيري خاصي باشيم يا نويسنده تلاش كرده باشد به يكي از اين مواضع چهارگانه بها و فضاي بيشتري بدهد يا ديگران را به صورت مضحك و «كاريكاتور»گونه نمايش بدهد. بر‌عكس، يكي از نقاط قوت كتاب كه آن را خواندني‌تر مي‌كند، بي‌طرفي نويسنده تا سر حد امكان است يعني ويليامسن كوشيده تا جايي كه يك آدم خودآگاه و انديشمند مي‌تواند، ديدگاه‌هاي متفاوت و متعارض را در قوي‌ترين شكل‌شان عرضه كند. همين بي‌طرفي است كه موجب شده گفت‌وگوها از حالت خطابه‌هاي مصنوعي يك عقل كل با سخنان بي‌مبناي شماري جاهل كم‌خرد، به مباحثه‌هايي داغ و بي‌پايان ميان چهار آدم باهوش و انديشمند بدل شود كه هر كدام معتقد است ديگري اشتباه مي‌كند و حق در اختيار اوست. ماهيت سيال و زنده گفت‌‎وگو اما نشان مي‌دهد كه هر يك از اين مواضع، نوري بر واقعيت مي‌تابند و وجهي از آن را آشكار مي‌كنند، حقيقتي كه تنها از خلال گفت‌وگو و در بحبوحه آن‌زاده مي‌شود و به محض بر هم خوردن ميدان گفت‌وگو در محاق تاريكي و تنگنا فرو مي‌رود و از منظر و مرآي آدميان گرفتار در تصلب و جزم‌انديشي پنهان مي‌ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون