با نيكي كريمي به بهانه روز زن و درباره تاثير سينما در مسائل و دغدغههاي زنان
نسخه نميپيچيم، روايت ميكنيم
صدف فاطمي
نيكي كريمي با «عروس» به سينماي حرفهاي آمد و بعدتر با بازي فيلمهاي «سارا»، «پري»، «دو زن»، «نيمهپنهان» و... ساخت فيلمهاي «يكشب»، «شيفت شب» و تازهترين فيلمش «آذر» نشان داد فقط دغدغه حضور در سينما و ديده شدن را ندارد و ميخواهد نقشي فراتر از يك بازيگر را براي جامعه زنان ايراني بازي كند. به مناسبت روز زن، سراغ اين بازيگر رفتيم و از او درباره نقش سينما در نمايش مسائل و دغدغههاي زنان و تاثيري كه ميتواند در حل مشكلات اجتماعي داشته باشد، پرسيديم.
فيلمهاي ثبت شده در كارنامه حرفهاي شما نشانهاي از احساس مسووليت نسبت به جامعه زنان ايراني دارد. دليل اهميت موضوع «زنان» براي شما چيست؟
اين احساس مسووليت از همان ابتدا و در فيلمهايي كه بازي كردم در من شكل گرفت. با بازي در آن فيلمها متوجه شدم سينما تا چه اندازه ميتواند در مسير بيان تواناييهاي زنان راهگشا باشد و در كنار آن به ما كمك ميكند و قصههايي تازه را در ذهن ما توليد كند. طبيعتا هميشه درد و رنج و مشكلات هم سوژههاي دراماتيكي هستند كه قصههاي مختلفي در دنياي سينما ميسازند، اما من از اولين فيلم حرفهاي كه بازي كردم، فيلم «عروس»، به نوعي با اين داستان درگير شدم؛ در فيلم «عروس» شخصيت زن فيلم زير بار ظلم نميرود، راه خودش را عوض ميكند و از آن زندگي بيرون ميآيد. اين دقيقا همان چيزي بود كه من هميشه و از همان سن و سال 19 يا 20 سالگي به آن فكر ميكردم. از همان روزها ذهنم درگير زناني شد كه زير بار تصويري كه جامعه ميخواهد به آنها بقبولاند نميروند و تن نميدهند.
اينكه سينماگران در آثار خود به دغدغههاي زنان جامعه ميپردازند، آيا تاثيري هم در بهبود شرايط آنها دارد؟
واقعيت اين است كه ما در سينما براي جامعه نسخه نميپيچيم يا نميگوييم كه چه كسي بايد چه كاري انجام دهد. سينما در واقع همان ادبيات است و به هر موضوعي كه قابل اعتنا باشد، مخاطب را احساساتي كند يا حس شاعرانه را در او برانگيزد، ارتباط پيدا ميكند. تمام اين اتفاقات ميتواند در نقش يك مرد تعريف شود همانطور كه ما هيچگاه فيلم «شب يلدا» ساخته كيومرث پوراحمد و طغيان احساسي يك مرد را فراموش نميكنيم. اين اتفاق در مورد زنان هم مشابه است. ما ميتوانيم در سينما چهرهها و شخصيتهاي زناني را تعريف كنيم كه در جامعه امروز مقابل فشارهاي موجود ميايستند. با توجه به اينكه در جامعه ايراني نقش سنت بسيار قوي است، هم در اجتماع و هم در خانواده فشارهاي زيادي درست و غلط به ما وارد ميشود. اين چيزي است كه ما يا زير بار آن ميرويم يا در نهايت چيزي را كه باور داريم، انجام ميدهيم. به اعتقاد من، ماجرا و نگاه يكي از مسائلي است كه فشار آن روي زنان بيشتر مشخص ميشود چون معمولا به آقايان پروبال بيشتري داده شده و آنها ميتوانند آزادانه راه خودشان را بروند. اما براي زنان انجام اين كار به مراتب سختتر است. به اين علت ترسيم زناني كه خودشان راهشان را انتخاب ميكنند خيلي مهم است چرا كه اين موضوع ميتواند براي جوانها كه بيننده فيلم هستند، كارساز باشد. بههرحال، سينما هنر بسيار پيچيدهاي است و ما فقط براي شعار دادن نيامدهايم.
با توجه به اين نكات، فكر ميكنيد زنان در جامعه امروز چقدر در مقايسه با گذشته افراد موفقتري هستند؟
پاييز امسال نشستي داشتيم با حضور كامپوزيا پرتوي و چند روانشناس و جامعهشناس درباره اينكه چرا در چند سال اخير بيشتر نقشهايي كه از خانمها روي پرده سينما رفته، زنان ضعيف بوده. انگار اين چيزي است كه از ناخودآگاه جمعي ميآيد. حالا ديگر مثل آن زماني كه فيلمهاي «هامون»، «سارا» يا ديگر فيلمهاي آقاي مهرجويي به نمايش درميآمدند يا مثلا فيلم «باشو غريبهاي كوچك» آقاي بيضايي و... كه ساخته ميشدند و شخصيتهاي زن قوي داشتند، نداريم و رفتهرفته اين تصوير زن قوي كمرنگ و كمرنگتر شده است. اين يك موضوع جامعهشناسي است و نياز به بررسي دارد. اما به نظر من زنان ايراني هميشه قوي بودند. اكثريت زنهاي امروزي سالهاي سال درس خواندهاند و زحمت كشيدهاند؛ هرچند اين موضوع نسبي است و در مورد نسلهاي مختلف متفاوت. اما در نهايت ما امروز با زنان قويتري روبهرو هستيم؛ زناني كه حضورشان در جامعه پررنگتر شده. اين حضور پررنگ و اين حقيقت هم به اين دليل است كه در جامعه ايراني، هميشه تعداد زيادي از زنان هميشه فعال بودهاند و حالا بستر بهتري براي بروز تواناييهاي خود دارند.
نزديك به 26 سال است كه در اين حوزه فعال هستيد، از نتيجه اين همه سال فعاليت راضي هستيد؟
يكي از جملاتي كه گاهي به آن فكر ميكنم «بهدنبال معنا گشتن» است يعني اينكه هر كسي در زندگي چه ماموريتي دارد و زندگي را چطور معنا ميكند. من با فيلمهايي كه بازي ميكنم يا ميسازم، دوست دارم چنين تصويري از معناي زندگي خودم ارايه دهم. با توجه به اينكه كار ما در سينما آگاهي دادن به مردم است، ميتوان با استفاده از قصه فيلمها و شخصيتپردازيها تا حد زيادي اين آگاهي را ايجاد كرد؛ براي من اين دقيقا همان ماموريت و تعريف معناي زندگي است كه در تمام اين سالها به آن
فكر كردهام.