• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4049 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۲ اسفند

پرورشگاه « قرباني بودن» كجاست

احمد پورنجاتي

هيچ ويروسي به اندازه احساس قرباني بودن، انسان‌ها را فلج و نوميد و واداده يا خشمگين و انتقامجو و آماده براي به سيم آخر زدن نمي‌كند. جنسيت و موقعيت اجتماعي و نسبت ارتباطي نيز چندان تفاوتي در پيامدهاي اين احساس ندارد. خواه يك زن يا يك مرد در روابط همسري يا يك فرزند در پيوند خانوادگي يا يك كارمند و كارگر در مناسبات سازماني و به ويژه در روابط با رده‌هاي مديريت و از همه مهم‌تر، يك ملت در ارتباط با رهبران و اداره‌كنندگان كشور. انسان‌ها اگر به هر علت يا دليل، احساس«قرباني بودن» داشته باشند، واكنش‌هاي خودآگاه يا ناخودآگاه گوناگون و گاه متضادي خواهند داشت كه دامنه‌اش از يك سو سكوت و كرختي و وادادگي و بي‌اعتنايي به عالم و آدم است و در سوي ديگر، خشم و كنش تهاجمي و به آب و آتش زدن و هرچه بادا باد.

اينكه خاستگاه و پرورشگاه احساس «قرباني بودن» كجاهاست و نخستين نمودهاي آن به چه شكل و در چه زماني رخ مي‌گشايد نياز به بحث و بررسي‌هاي دقيق و كارشناسانه روانشناختي و جامعه‌شناسي رفتار اجتماعي دارد اما درمجال كوتاه اين نوشته و به گمان من، سه عامل مهم در رويش جوانه‌هاي احساس «قرباني بودگي» نقش درجه يك دارد:

۱- بي‌عدالتي نهادينه و سيستماتيك: يعني هنجاري و عادي شدن و خونسردانگي نابرابري حقوقي (به مفهوم عام و فراگير آن) ميان انسان‌ها به اتكاي پيش‌فرض‌ها و فرصت‌هاي نابرابر و از پيش مقدرو مقرر كه نتيجه‌اش استمرار و جان سختي تبعيض و تفاوت غير موجه است.

۲- محروميت از مشاركت در تصميم‌هاي موثر بر سرنوشت مشترك: يعني ناديده‌انگاري نقش فاعلي و مبتكرانه انسان‌ها در ايجاد يا تغيير وضعيت خويش و برخورد قيم‌مابانه با آنان، هرچند اين قيمومت از موضع خيرخواهي و مصلحت انديشي و يكسره سودمند باشد، طعم گس نافاعلي و بي‌اهميتي و دست دومي را در ذهنيت انسان‌ها ته نشين مي‌كند.

۳- تفاوت سطح دسترسي به اطلاعات مشترك: يعني امكان دسترسي بي‌حد و مرزو ريز و درشت يك طرف به همه داده‌ها و اطلاعات مربوط به سپهر سرنوشت و روابط مشترك و امتناع يا حد‌گذاري براي دسترسي طرف ديگر. انگاري يك طرف قضيه محرم‌تر يا بالغ‌تر است.

هيچ دو طرف يك رابطه، اگر به استمرار و پايش آن اهميت مي‌دهند، اگر نگران فرسايش و فروپاشي تدريجي آن رابطه‌اند، نمي‌توانند نسبت به ايجاد و گسترش تدريجي و زير‌پوستي حس «قرباني بودن» در طرف ديگر رابطه دو سويه، بي‌اعتنا و خونسرد باشند.

لازم نمي‌دانم به نمونه‌هاي بسياري از چالش‌ها و آسيب‌هاي اجتماعي در روابط خانوادگي و فعاليت‌هاي شغلي سازماني چه در بخش عمومي يا خصوصي و نيز به برخي واكنش‌هاي اعتراضي درلايه‌هاي اجتماعي با سوژه‌هاي گوناگون اشاره كنم كه خاستگاه عمده آنها، همين احساس «قرباني بودگي» فردي و حتي جمعي (صنفي، جنسيتي، قومي، مذهبي و) بوده است.

بدترين شيوه رويارويي با اين احساس، ناديده گرفتن و انكار كردن آن و بي‌فايده‌ترين و حتي زيانبار‌ترين روش برخورد با آن واكنش معلول‌گرا يا فرافكنانه و تحكم‌آميز است. خردورزي مال‌انديش، نسخه‌اي جز توجه جدي به همان سه عامل اصلي ايجاد‌كننده حس«قرباني بودگي» پيشنهاد نمي‌كند. به گمان من به آزمودن اين نسخه مي‌ارزد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون