روزنامهها به جز نياز به خلاقيت و نوآوري، بيشتر با گراني كاغذ و موانعي پيش روي بازار خود مواجهند
سال سخت مطبوعات و نياز به كار بيشتر
سينا قنبرپور
وقتي سخن از تعطيلات ميشود بحث برسر اينكه در ايران تعطيلات زياد است يا كم نيز داغ ميشود. به جز آنكه طرفداران اين تعطيليها و روزهايي كه به تبع آن نيمهتعطيل و تعطيل ميشوند روزنامهها بيشترين تاثير را از اين تعطيليها ميپذيرند. اما پيش از آنكه بحث تعطيلات طولاني را مرور كنيم اين پرسش مطرح است كه آيا قبول داريم كه در كشور با كاستيها و عقبماندگيهاي بسياري مواجهيم؟ اگر قبول نداشتهباشيد كه به عبارتي اساس اين نوشته را نيز قبول نخواهيد داشت. اما با فرض اينكه ميدانيم كاستيها و عقبماندگيهاي بسياري داريم. اين كاستيها متوجه همه بخشهاي فعال كشور محسوب ميشود. مثلا ما از تصادفات جادهاي بسيار نگرانيم و سرمايههاي انساني بسياري را در اين معضل از دست ميدهيم. راهكارهاي مختلف كاهش اين تلفات را هم ميدانيم. اما به جز محدوديتهاي سرعت و تاكيد بر رعايت تمام و كمال قانون ضعفهاي ساختاري در صنعت خودرو، راهها و نبود ناوگان حمل و نقل عمومي نظير قطار چگونه قابل رفع است؟ به نظرتان چگونه ميشود اين ضعفها را برطرف كرد؟ وقتي تاريخ ايران به ما ميگويد در فاصله سالهاي ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۶ راهآهن شمال - جنوب كشور احداث و به بهرهبرداري رسيده است، آن هم با تكنولوژي بسيار سادهتر و ابتدايي آن دوره، چرا ما در عصر حاضر نميتوانيم ظرف ۵ سال شرق به غرب كشور را به راهآهن مجهز كنيم؟ سالهاست بر كريدور شرق كشور به عنوان محور توسعه تاكيد ميشود. مسيري كه از بندرچابهار آغاز و به سرخس ختم ميشود. اما قرار است چند برنامه پنجساله را پشت سربگذاريم؟ اينك كه برخلاف دهه اول اين سده، تكنولوژي و ابزارهاي مختلفي داريم كه سرعتبخش كارمان ميشوند چرا سالها پروژههايمان به طول ميانجامد؟ پاسخش را ميتوان ساده يافت و اصلا پيچيده نيست؛ كار نميكنيم.
به سادگي ميتوان با تعريف سه شيفت كاري و به كارگيري گروهها و ساير ترفندهاي مديريتي، يك پروژه را در حداقل زمان ممكن پياده و به اجرا درآورد و از محل صرفهجويي در زمان اجرا، سود بيشتري نيز عايد مردم و مملكت كرد. حال بماند كه بيماريهاي ديگري نيز به كارنكردنهاي ما اضافه شده و به بخشهاي مختلف سرايت كرده است و همهچيز خود راپشت اعتبارات ريالي و ارزي پنهان ميكند.
واقعيت اين است كه ما كار نميكنيم و همه براين گفته صحه ميگذارند؛ اين كار است كه ثروت ايجاد ميكند. بيراه نبوده كه گفتهاند «كار نيكو كردن از پر كردن است.»
حال به كار و حرفه خودمان بازگرديم. مدتهاست همه مطبوعاتيها به ويژه مديران مطبوعاتي ميدانند كه بازار كالايشان به كسادي گراييده است. ورود شبكههاي اجتماعي و اينترنتي را همه به خوبي لمس كرده و اهالي رسانه بيشتر و شفافتر اين ورود را حس كردهاند. فضاي مجازي به نوبه خود باعث كسادي بازار مطبوعات كاغذي شده است و امنيت حرفهاي روزنامهگاران و روزنامهها را به خطر انداخته است. اما نه مطبوعاتيها و نه مديران مطبوعات تكاپو براي نجات حرفه و راه درآمد خود در پيش نگرفتهاند. همه موضوع را سادهجلوه ميدهند كه ديگر عمر روزنامه تمام شده و وقتي تلگرام و توييتر به سرعت ميتواند اطلاعرساني كند، كسي منتظر روزنامهنميماند. سالها قبل كتابي در بازار ايران فروش خوبي داشت؛ «چه كسي پنير مرا دزديد؟» نوشته «اسپنسر جانسون» روايتي داشت كه چگونه اسير روزمرگي شدن ميتواند ما را در برابر پاياني قرار دهد كه پيشتر ميتوانستيم مانع از فرارسيدن آن شويم.
حرفه روزنامهنگاري را به پيشقراولي تعبير كنيم يا به آنهايي كه چراغ به دست دارند و پيش ميروند تا مسير و راه را براي ديگران روشن كنند آن وقت بيشتر به اين ويژگي مورد نياز در اين حرفه پي ميبريم كه روزنامهنگاري نيازمند خلاقيت است. شايد تلگرام و توييتر سرعت انتقال پيام را سرعت بخشيدهاند اما خلاقيت ما روزنامهنگاران چه شده است كه در اين زورآزمايي، بازي را وادادهايم؟ اينجاست كه ضربالمثل «كار نيكو كردن از پركردن است» در حرفه ما كمرنگ و كمرنگتر شده است.
حال اگر ساير مولفههاي اثرگذار بر حرفه مطبوعاتيها را هم در اين رقابت نفسگير داخل كرده و محاسبه كنيم وضعيت پيچيدهتري را پيش رو خواهيم داشت. افزايش قيمت دلار يا واقعيتر شدن ارزش ريال خود ميتواند بر كار در همين ابتداي سال تاثيرگذار باشد زيرا كاغذ به عنوان گرانترين مواداوليه توليد محصول مطبوعاتي با افزايش نرخ دلار گرانتر شده و كار ما را سختتر و گرانتر ميكند. اين به جز تنشهاي سياسي خارج و داخل ايران است. بنابراين به نظرميرسد ما بيش از هر زمان ديگري روزهايي سخت و طاقتفرسا پيش رو داريم و نيازمند خلاقيت و هوشياري بيشتر هستيم كه محقق نميشود مگر با تعطيلي كمتر و كار بيشتر.