• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4064 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۶ فروردين

درباره تئاتر عكس سفيد

حال اين روزها چند؟

ساره بهروزي

 

 

نمايش «عكس سفيد» كه اين روزها در تماشاخانه پاليز اجرا مي‌شود، گذري كرده بر زندگي مدرن جوان‌هاي امروزي. در اين نمايش اجتماعي، تغييرات فرهنگي و نقش باورهاي فردي در جامعه‌ كنوني كاركرد ويژه‌اي دارد. ويتريني كه از بيرون ديده مي‌شود در تقابل با دروني كه واقعيت است. باورها و خرده‌فرهنگ‌هاي قرضي از جوامع ديگر را شايد بتوان بر فرهنگي ديگر استوار كرد، اما گويا نه تنها استحكامي ندارند، بلكه آسيب‌زا نيز هستند.

ساده و صميمي وارد زندگي مشترك دونفر مي‌شويم. ديالوگ‌ها و رفتار و منش هر دو شخصيت برخاسته از زندگي واقعي، باورپذير و منطبق با افراد است. افراد هم‌نسل شايد هريك به نوعي اشتراكات خود را با نمايش بيابند، يكي دردوري‌گزيني و ديگري در صميميت و آن ديگري در كار و تلاشش؛ اما در اين ميان واقعيتي كه وجود دارد نوع انتخاب زندگي و تغيير در رفتارهاي گروهي نسل‌هاست. نمايش مخاطب را درگير جست‌وجويي مي‌كند كه ريشه در فرهنگ جامعه و پرورش افراد دارد. اين نمايش به واقع برشي از زندگي و تفكرات اشخاصي است كه زندگي امروز خود را نزديك به جوامع صنعتي انتخاب كرده‌اند؛ اما فقط انتخاب كرده‌اند. واضح‌تر اينكه واقعيت هميشه خود را به‌گونه‌اي نشان مي‌دهد كه انتظارش را نداريم. غافل از اينكه به‌غير از قوانين، فرهنگ خانواده‌، فرهنگ غالب جامعه‌اي كه در آن پرورش يافته‌ايم نيز نقش مهمي در زندگي دارند. اينكه افرادي فكر مي‌كنند چون طلاق ركورددارتر از ازدواج است يا مسووليت‌هاي زندگي مشترك تنها با ثبت رسمي خود را نشان مي‌دهد، تنها دليل كافي براي اين نوع انتخاب‌ها و هم‌خانگي‌ها نمي‌تواند باشد. خانواده از ديرباز و درتمامي جوامع چه پيشرفته چه درحال توسعه نهادي سنتي است كه داراي قوانين مربوطه است. نمايش گويا گوشزد مي‌كند كه اين نهاد سنتي اگر بخواهد دوام و استقرار لازم را داشته باشد ناچار بايد تابع قوانينش شد. با بيان دو نكته به شرحي دراين‌ گوشزد مي‌پردازم.

نمايش دوبار مخاطب را ميخكوب مي‌كند. اول جايي كه زن خسته از مسووليت‌ها در حسرتي كه حق و حقوق يك زن سالم در زندگي واقعي هست دنبال يك گوش شنواست، اما با پيشنهادي شوكه مي‌شود. دوم لحظه‌هاي نزاع زن و مرد است. لحظه كلافگي مرد و اتهامش به زن. در اين موقعيت‌هاست كه رويكرد به سبك زندگي جديد با فرهنگ پايه خودنمايي مي‌كند. جالب توجه است كه تنها صحنه‌اي كه اين دو نفر را با‌هم در خانه مي‌بينيم، همين نزاع وكشمكش لفظي است. تا قبل از اين صحنه مخاطب از طريق گفت‌وگوهايي وارد جزييات مي‌شود كه امروزه دور از ذهن نيست. همين فاصله‌ها و درگيري‌هاي روزانه و پيگيري‌هاي مجازي، به خوبي نشانه‌هايي از تغيير زندگي سنتي جامعه به مدرن است كه گريز‌ناپذيرند.

درست دراين دو زمان كوتاه اما عميق مخاطب نگاهش را به جامعه و فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهايي كه در آن هست، مي‌اندازد. همچنين به واقعيت‌ها و مسووليت‌هايي مانند كار و تامين هزينه‌هاي زندگي كه زمان‌بر هستند و بيشتر نياز به برنامه‌ريزي دارند تا تصميم‌گيري‌هاي عجولانه معطوف مي‌كند. اما نكته قابل تامل اينجاست كه؛ گويي نيازهاي افراد بايد به نحوي ارضاء شود كه از نظر فرهنگي و ارزشي مورد قبول و پذيرش ديگر افراد جامعه هم قرار بگيرد تا بتوانند از آسيب‌ها دور باشند. يا اگر هم آسيبي رسيد، به راحتي فرو نريزند و نابود نشوند. اين رفتار مرد و اتهامش، همچنين شوكه شدن زن پس از سال‌ها وجود يك اشتراكي در تفكر پنهاني هر دو نفر يا بهتر بگويم هر سه شخصيت است. اينگونه به نظر مي‌رسد هم‌خانگي در هنجارهاي اجتماعي در كاركرد پنهاني هر سه نفر فاقد ارزشي است كه بخواهند پذيراي آن باشند. نشانه‌هايش همان چند صحنه كوتاه و تامل‌برانگيزي است كه بيان شد. جمله تكان‌دهنده «تو مگه چه كاره من هستي؟» مخاطب را به ريشه‌هاي پرورش افراد نزديك‌تر مي‌كند تا گفته‌ها و عملكردشان. شنيده‌ها حاكي از آن است كه دربيشتر مواقع حال وهواي اين آسيب‌هاي رواني در خود شخصيت‌ها و بازتاب آن در بين دوستان سبب بدبيني‌هايي مي‌شود كه زمان زيادي براي جبرانش لازم است. اين نمايش به خوبي ويژگي‌هاي پنهاني در دگرگوني ساخت خانواده و نزديك شدن به جوامع صنعتي را در حالي نشان مي‌دهد كه نظام بخشيدن به رفتارها و كاركردهاي خانواده در فرهنگ جامعه ما و همچنين لايه‌هاي باور اشخاص، همچنان ارزش محسوب مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون