گروه جهان| نشست سران كشورهاي عضو اتحاديه عرب، پس از كش و قوسهاي فراوان، عاقبت روز گذشته بدون حضور امير قطر برگزار شد. درست يك روز بعد از حمله امريكا، بريتانيا و فرانسه به خاك سوريه، كه پيش از اين توسط عربستان از اتحاديه عرب اخراج شده است، مقامهاي عربستان ترجيح دادند تمركز اين اجلاس را نفوذ ايران در منطقه عنوان كنند. احمد دستمالچيان، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در لبنان و اردن و كاردار پيشين در عربستان سعودي، معتقد است كه با استمرار شرايط موجود در منطقه، عربستان سعودي روز به روز حمايت تعداد بيشتري از كشورهاي عربي را از دست خواهد داد و برگزاري چنين اجلاسهايي نميتواند اين كشور را از شكستهاي مستمر نجات دهد. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» با احمد دستمالچيان را مطالعه ميكنيد.
امير قطر با وجود دعوتي كه از سوي رياض براي شركت در اجلاس سران اتحاديه عرب در ظهران عربستان دريافت كرده بود در اين نشست شركت نكرد، فكر ميكنيد دليل استمرار تنش ميان عربستان و قطر چه باشد و آيا دورنمايي براي حل اين اختلافات وجود دارد؟
قطر و عربستان از ديرباز اختلافهاي سنتي با هم داشتند و اختلافات آنها محدود به اتفاقات ده ماه پيش كه منجر به تحريم و محاصره قطر توسط چهار كشور عربي به رهبري عربستان سعودي شد، نيست. اين دو كشور با هم همسايه هستند و هر دو از مذهب وهابيت پيروي ميكنند، اما هر يك از اين دو مسير متفاوتي را چه به لحاظ مذهبي و چه به لحاظ سياسي انتخاب كردهاند. اما برخلاف گذشته، اينبار يك بحث بسيار جدي و تند ميان دو كشور جنوب خليج فارس اتفاق افتاده است. عربستان در راستاي جاهطلبيها و بلندپروازيهاي وليعهد جوان و حاكم بالفعل اين كشور، محمد بن سلمان، خرداد سال گذشته خيز برداشت تا قطر را نيز مانند بحرين ببلعد و زير تيول خود قرار دهد. اما جايگاه قطر با بحرين متفاوت بود و با توجه به پشتيبانيهاي بينالمللي كه طي سالهاي گذشته به دست آورده است، به خصوص با سرمايههاي بسيار هنگفتي كه اين كشور در كشورهاي غربي ذخيره كرده است و موقعيت ژئواستراتژيك اين كشور و قرار گرفتن پايگاه هوايي امريكا در خاك آن، توانست در مقابل فشار عربستان ايستادگي كند. تركيه هم از اين فرصت استفاده كرد تا با حمايت از قطر به نوعي وزن قطر را در اين دعوا افزايش داد و مساله تا حدي پيچيده شد كه باز كردن گره آن از عهده وليعهد عربستان خارج شد. در همين موقعيت هم جمهوري اسلامي ايران تصميم گرفت كه از قطر حمايت كند تا اين كشور مستقل بتواند در شرايط سخت محاصره اقتصادي و مرزي، ادامه حيات دهد. شروطي كه چهار كشور عربستان سعودي، امارات متحده عربي، بحرين و مصر براي ازسرگيري روابط با قطر و پايان اين محاصره قرار دادهاند، به شكلي است كه قطر عملا نميتواند بدون چشمپوشي از حاكميت ملي و استقلال خود به آنها جواب مثبت بدهد. دوحه بيميل نيست كه به اين تنشها پايان دهد و برخي از شروط را بپذيرد، اما در عين حال قبول كردن همه شروط به معناي زير سوال رفتن سيادت و حاكميت ملي قطر خواهد بود. ضمن اينكه الان قطر در سياستهاي بينالمللي نقش ايفا ميكند و در تحولات خاورميانه نقش موثري داشته و نميتواند از نقش خود چشمپوشي كند چراكه هزينههاي زيادي تاكنون براي به دست آوردن جايگاه قدرتمند و يك سياست خارجه مستقل انجام داده است.
دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا طي يك ماه گذشته ديدارهايي با وليعهد عربستان و امير قطر داشت و گفته ميشد كه تلاش كرد تا با ايجاد آشتي ميان اين دو كشور عربي، آنها را عليه ايران متحد كند، فكر ميكنيد اين تلاشها با شكست مواجه شده است؟
ترامپ سعي ميكند كه بين قطر و عربستان به نحوي بازي كند كه از هر دو طرف به يك اندازه بدوشد. رييسجمهور امريكا ديدگاه تجاري به روابط بينالمللي دارد و برايش تفاوتي نميكند كه قطر و عربستان دوست باشند يا دشمن، هر اندازه كه بيشتر براي خريد از امريكا هزينه كنند، ترامپ راضيتر است. براي تشكيل يك جبهه مشترك ضد ايراني، ترامپ تاكنون موفقيتي نداشته و به نظر نميرسد كه در اين مسير به سادگي موفق شود. اگر قرار باشد مصالحهاي ميان عربستان و قطر انجام شود، فقط دعوت براي شركت در يك جلسه سران كافي نيست و لازم است كه عربستان سعودي و متحدانش، شروطي را كه براي دوحه تعيين كردهاند، تعديل كنند.
يكي از موضوعهاي اصلي نشست سران اتحاديه عرب در ظهران، مساله ايران عنوان شد. فكر ميكنيد عربستان چرا تا اين اندازه در ايجاد اختلاف ميان كشورهاي عربي و ايران تلاش ميكند؟
نبايد تصور كرد كه سياستهاي عربستان در برابر ايران منحصر به سه سال اخير است، دشمني عربستان سعودي با جمهوري اسلامي ايران درست از روز پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شروع شد. از همان زمان عربستان همكاري مستمر و مستقيمي با رژيم صهيونيستي و منافقين آغاز كرد تا جمهوري اسلامي ايران را بيثبات كند. اغلب جنايات منافقين با حمايت مستقيم اطلاعاتي و سرمايهگذاري رژيم سعودي انجام شده است. فقط در مورد ترور عماد مغنيه همكاري بسيار گستردهاي بين نيروهاي اطلاعاتي عربستان و موساد براي اجراي اين عمليات انجام شد.
بعد از مرگ عبدالله بن عبدالعزيز و نشستن سلمان بن عبدالعزيز بر تخت سلطنت، پسر جوان، خام و بيتجربه او بود كه زمام امور را عملا در عربستان در دست گرفت. محمد بن سلمان بسياري طرحهاي جاهطلبانه را به تصور پشتيباني امريكا آغاز كرد. تلاشهاي عربستان براي سرنگوني نظام قانوني حاكم بر اين كشور چند برابر شد، حمايت بيحد و حصر از گروههاي افراطي، تكفيري و تروريستي براي بر هم زدن نظم منطقه و ايجاد يك محيط امن در اطراف رژيم صهيونيستي، استمرار اشغال نظامي بحرين و وعده دو هفتهاي براي اشغال يمن، همه با صرف هزينه بسيار يا كاملا با شكست مواجه شدهاند يا رفته رفته با گذر زمان، بدون هيچ دستاورد سياسي يا نظامي براي رياض، به چاهي براي هدر رفتن پولهاي عربستان تبديل شده است. عربستان تحت حاكميت سلمان و محمد بن سلمان به يك كشور معلق و پادرهوا تبديل شده كه طي سه سال گذشته به هيچ يك از اهداف بلندپروازانهاش حتي نزديك هم نشده است. امروز هم با برگزاري همه نشستها و اجلاسهاي سياسي و عربستان سعودي، اين كشور موفق نشده است جايگاه ايران را زير سوال ببرد و در واقع پادشاهي كوچكتر و حقيرتر از آن است كه بتواند به ايران ضربهاي بزند. با تمام ادعاها، هزينهها، تمام خريدهاي تسليحاتي و تمام نشستهاي سياسي، عربستان حتي در رويارويي با مردم پابرهنه فقيرترين كشور عربي هم ناتوان بود، چه برسد به اينكه بخواهد در مقابل يك قدرت منطقهاي مانند ايران قرار بگيرد. عربستان امروز در باتلاقي قرار گرفته كه هر اندازه بيشتر دست و پا بزند، بيشتر و بيشتر فرو ميرود.
اجلاس سران كشورهاي عضو اتحاديه عرب، يك روز بعد از حمله امريكا و متحدانش به خاك سوريه اتفاق ميافتد. به نظر ميرسد كه به جز عربستان، امارات، بحرين و قطر، ديگر كشورهاي عربي از جمله كويت، اردن، مصر و عراق، نسبت به اين اقدام امريكا موضع منفي دارند. آيا ميتوان گفت كه در اتحاديه عرب در مورد حمله امريكا به خاك يك كشور عربي اختلاف نظر و شكاف وجود دارد؟
بگذاريد من يك قدم جلوتر بروم؛ نه تنها در ميان كشورهاي عربي، بلكه در سطح بينالمللي هم اقدام امريكا يك شكست مفتضحانه محسوب ميشد. به جز فرانسه و بريتانيا، هيچ يك از ديگر متحدان امريكايي حاضر به مشاركت در اين تجاوز نشدند، كشورهايي مانند چين و آلمان با اين اقدام مخالفت كردند. در واقع نهتنها يك ائتلاف بينالمللي عليه مقاومت تشكيل نشد، بلكه عملياتي كه انجام شد را ميتوان يك موشك بازي ناميد. در كنار ناتواني امريكا در تشكيل يك ائتلاف بينالمللي، شاهد شكاف در بين اعراب در مورد چنين اقداماتي هم هستيم. كشورهاي مهم عربي و همسايگان سوريه حاضر به حمايت از اين اقدام نشدند. عملا ميتوان گفت كه اقدام امريكا هيچ دستاوردي نداشت، بلكه باعث عيانتر شدن شكاف با امريكا شد. امروز به اين دليل كه توازن صحنه در اختيار محور مقاومت است و قدرت و ابتكار سياسي و نظامي در اختيار محور مقاومت است، هر اندازه كه امريكا و متحدانش بيشتر تلاش كنند كه اين بازي شكست خورده را باز زخمي كنند، بيش از پيش دچار رسوايي و شكست خواهند شد. قطعا در آينده با ادامه اين روند، تعداد كشورهاي عربي بيشتري دست از حمايت از جبهه عربستان ميشويند.
عربستان تحت حاكميت سلمان و محمد بن سلمان به يك كشور معلق و پادرهوا تبديل شده كه طي سه سال گذشته به هيچ يك از اهداف بلندپروازانهاش حتي نزديك هم نشده است. امروز هم با برگزاري همه نشستها و اجلاسهاي سياسي، عربستان سعودي، اين كشور موفق نشده است جايگاه ايران را زير سوال ببرد و در واقع پادشاهي كوچكتر و حقيرتر از آن است كه بتواند به ايران ضربهاي بزند.