• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4065 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۷ فروردين

روزنامه‌هاي ما و تقابل با فضاي مجازي

كوروش احمدي

در مقاله شهرام فرهنگي (اعتماد، 23 فروردين 97) در مورد وضعيت نشريات مكتوب در ايران نا‌اميدي موج مي‌زند. او باخت نشريات مكتوب به فضاي مجازي را به نوعي محتوم مي‌شمارد و «خبر» را «نقطه ضعف بزرگ مطبوعات ايران در بازي مقابل رسانه‌هاي مجازي!» مي‌داند و توضيح مي‌دهد: «هنوز بازي شروع نشده - مثلا حوالي ساعت ١٢ ظهر – رسانه‌هاي مجازي تمام خبرهاي مهم روز را در اختيار مخاطب قرار داده‌اند. تا صبح فردا هم آنقدر خبرهاي جذاب روز گذشته گوشي به گوشي، نگاه به نگاه مي‌گذرند كه وقت رفتن سركار، ديگر كسي به كيوسك حتي نگاه هم نمي‌اندازد.» سپس مي‌پرسد: «با اين درد چه بايد كرد؟!» پاسخي كه او خود به اين سوال مي‌دهد اين است كه روزنامه‌ها از خير خبر بگذرند چون در اين حوزه قادر به رقابت با فضاي مجازي نيستند. اما از آنجا كه عنصر اصلي در روزنامه بايد خبر و تحليل خبر باشد، اين راه‌حل يعني منتفي كردن علت وجودي روزنامه و تسليم شدن در برابر فضاي مجازي بي‌در و پيكر و اغلب بي‌قاعده و بي‌ضابطه. راه‌حل پيشنهادي من اين است كه نگاهي به تجربه غول‌هاي مكتوب مانند نيويورك تايمز، لوموند، گاردين و... بيندازيد. من تخصصي در فن و حرفه روزنامه‌نگاري ندارم، اما به اقتضاي شغل چند ده سال غول‌هاي مكتوب مانند چند مورد فوق را تقريبا همه‌روزه يا ورق زده يا آنها را در نسخه‌هاي ديجيتالي دنبال كرده‌ام. آنها به راحتي خود را با عصر ديجيتال تطبيق داده و حتي از آن بهره برده‌اند. از تجرييات آنها درس بگيريد. آدم‌هاي جدي در امور جدي، فضاي مجازي را، شايد جز براي بازنشر، خيلي جدي نمي‌گيرند. اين آدم‌ها كه در ايران پرشمار هم هستند، آماده‌اند كه براي دريافت خبر و تحليل آن و نيز طرح نظرات خود اولويت را به روزنامه‌ها بدهند، اما به شرطي كه روزنامه‌ها نيز حركتي در جهت تطبيق خود با شرايط دنياي ديجيتال انجام دهند. بي شك، طي سال‌هاي اخير فن‌آوري‌ها در حوزه رسانه به نحو بارزي در حال تغيير بوده و روش رساندن خبر و تحليل به مصرف‌كنندگان متحول و متعدد شده و متناسب با آن، سليقه و خواست «مصرف‌كننده خبر» نيز تغيير كرده است. روزنامه‌هايي كه به اين امر توجه داشته و كوشيده‌اند كه خود را با شرايط جديد تطبيق دهند نه تنها لطمه نخورده‌اند بلكه رشد نيز داشته‌اند. در اين رابطه نمونه‌هاي بسياري را مي‌توان مثال زد. طي سال‌هاي اخير، تيراژ نسخه چاپي نيويورك‌تايمز از حدود يك ميليون و دويست هزار به حدود 570 هزار نسخه در روزهاي هفته كاهش يافته است. در مقابل، اين روزنامه به قول خودش «با جهت‌گيري راهبردي در جهت تقويت بازوهاي ديجيتالي» مجموع مشتركين خود اعم از چاپي، وب و موبايل را به 3 ميليون رسانده است. از سال 2011 كه نيويورك‌تايمز استفاده مستمر از نسخه ديجيتالي را موكول به پرداخت مبلغي كرد، تعداد مشتركين وب‌سايتش به حدود يك و نيم ميليون در 2016، يعني حدود نيم ميليون بيشتر از 2015، رسيد و اين رشد همچنان ادامه دارد. اين نسخه‌هاي ديجيتالي در 2016 در هر ماه 122 ميليون بازديد‌كننده داشته‌اند. طبعا متناسب با رشد نسخه‌هاي ديجيتالي، درآمدهاي روزنامه نيز رشد يافته و در 2016 به بيش از 600 ميليون دلار از تبليغات و بيش از 800 ميليون دلار از اشتراك رسيد. اين استراتژي درست از جمله به نيويورك تايمز امكان داده كه در حدود 150 كشور خبرنگار داشته باشد؛ در حالي كه سياست خارجي تنها يكي از اولويت‌هاي آن است. البته لازم به ذكر است كه اين روزنامه در تمام روزهاي سال بدون حتي يك روز تعطيلي منتشر مي‌شود. تقريبا همه روزنامه‌ها در همه كشورها راهبرد مشابهي را اتخاذ كرده‌اند. از جمله در كشورهاي منطقه مانند پاكستان، تركيه و... هر چند در روش‌ها تفاوت‌هايي ديده مي‌شود. مثلا وب‌سايت گاردين در انگليس مجاني است و در همه صفحات از خوانندگان دعوت مي‌كند كه بطور داوطلبانه كمك مالي كنند. اين در حالي است كه روزنامه‌هاي ايران‌، جز يك مورد، وب‌سايت ندارند و حضور آنها در دنيايي ديجيتالي تنها منحصر به آپ‌لود كردن PDF روزنامه در نيمه‌هاي شب و قطع ارتباط با خواننده براي 24 ساعت است. طبعا در اين فاصله ميدان به شبكه‌هاي اجتماعي واگذاشته مي‌شود و خواننده كه در اين مدت طولاني با سايت‌ها با هر سطحي از كيفيت خو گرفته، ديگر شايد علاقه و انگيزه‌اي نيز براي بازگشت نسخه چاپي يا PDF هم نداشته باشد. چنين وضعيتي عوارض جانبي مهمي نيز داشته است. مثلا موجب شده تا روزنامه‌هاي ايران به علت عقب بود از فضاي مجازي در بخش خبر و تحليل خبر دچار ضعف شديد شوند، يعني بخشي كه قاعدتا بايد مهم‌ترين بخش يك روزنامه باشد. در مقابل، مقاله‌هاي وارده به روزنامه كه حاوي نقطه نظرات مختلف است و در دنياي انگليسي زبان Op-Ed خوانده مي‌شود، بخش عمده‌اي از صفحات روزنامه، ازجمله صفحه اول، را اشغال مي‌كند و روزنامه‌هاي ما به نوعي رقيب مجله‌ها شده‌اند. بي شك، اگر روزنامه‌هاي ما در‌صدد تطبيق خود با تحولات جديد بر‌نيايند موضوعيت خود را بيش از پيش از دست خواهند داد. بر عكس، اگر راهبرد درستي اتخاذ كنند، بي‌ترديد صدها هزار ايراني آماده‌اند كه روزنامه‌ها را به فضاي مجازي بي‌در و پيكر ترجيح داده و از جمله از نظر مالي نيز كمك كنند. ضمن اينكه درآمد حاصل از تبليغات در سايت‌ها مي‌تواند منبع مالي قابل توجهي نيز براي روزنامه‌ها باشد و گشايشي در كار آنها ايجاد كند. وضعيت كنوني از نظر مالي به معني خسران مضاعف است. يعني روزنامه‌ها نه تنها از درآمدهاي حاصل از وب‌سايت‌ها محروم مي‌مانند، بلكه بسياري نيز به مرور به نسخه‌هاي PDF رايگان اكتفا مي‌كنند و اين يعني خسران مالي مضاعف براي روزنامه‌ها. بي‌شك، ظرفيت و توانايي‌هاي خوب موجود در روزنامه‌هاي ما مي‌تواند و بايد مبنايي محكم براي اتخاذ راهبرد درست توسط اين روزنامه‌ها باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون