اين آب از آسياب نميافتد
فاروق مظلومي
حادثه، زمان و مكان نميشناسد؛ درياي آزاد يا بالاي كوه ندارد. سال گذشته هنوز سانچي را از دلها و درياها بيرون نكشيده بوديم كه قله سفيد دنا سياه شد و اندوه پرواز ياسوج غرقمان كرد. دو حادثه در دو نقطه كه نزديك چهارهزار متر اختلاف ارتفاع دارند. جغرافيا را كه مرور ميكنيم كمتر كشوري را ميبينيم كه كنار كوههاي بلند با قلههاي بالاي چهارهزار متر، دشتهايي وسيع با ارتفاع كمتر از دويست متر داشته باشد. ايران زيباست و زيبايي هزينه دارد و از هزينههايش همين گسلهاي طويل هستند كه مرموز و آرام خوابيدهاند و بيوقت بيدار ميشوند يا همين كوههاي زيبا اما سخت و مصعب براي عبور كه به وقت حادثه عُسر و حرج هر بيابانگرد و كوهنوردي هستند. خاورميانه حادثهخيز است و دنيا هم خيز بزرگي برداشته است براي حادثهسازي در خاورميانه. خزيدن دنيا به سمت خاورميانه حس مالوف ما شده است و باكي نيست. اما براي اتفاقات طبيعت يا اشتباهات طبيعي چقدر آمادهايم. يكي از كارهاي خوب سازمان مديريت بحران شهرداري تهران تشكيل گروههاي «دوام» است. دوام خلاصه «داوطلبان واكنش اضطراري محلات تهران» است. من دواميها را ديدهام. آدمهاي خوبي هستند كه وقت و نيرويشان را بيدريغ در اختيار انسانهاي ديگر گذاشتهاند تا به وقت حادثه كمكشان كنند. آنها آموزشهاي تقريبا مكفي را براي اين امر مهم ديدهاند. منظور از واكنش اضطراري را نميفهمم چون مثل باقي امور جهان در مورد مديريت بحران هم چيزي نميدانم ولي به ذهن كوچكم ميرسد حتما واكنش اضطراري قرار گرفتن در جريان احساسات عمومي نيست. همهمان شنيدهايم كه حفظ خونسردي اولين گام در مديريت حادثه است. بيدليل نبود كه شبكههاي تلويزيوني خارجي از نوع زرنگ، ويديوي گروه محليهاي دناكوه را كه با چوبه دستي و سربند پارچهاي قصد صعود به قله چهار هزارمتري را داشتند بارها پخش كرد. فارغ از نيت بزرگ و احترامبرانگيز اين هموطنان عزيز، آيا صعودي با مشخصات ذكر شده، شروع حادثهاي جديد نبود؟ قطعا از بنده و بسياري ديگر از هموطنان جانم انتظاري نيست كه در مواقع بحراني، دچار احساسات نشويم و كارهاي عجيب نكنيم و حتما بايد براي رويارويي با چنين لحظات، آموزشهاي لازم را ببينيم. اما اين انتظار از وزير محترم راه و شهرسازي حداقل طلبِ يك ملت مطالبهگر است. سئوال اول اين است وزير محترم در كدام قسمت تشكيلات مديريت بحران قرار ميگيرد؟ شايد بهتر بود ايشان در استانداري يا حداكثر در پايگاه مديريت بحران منطقهاي حضور ميداشتند تا در اخذ تصميمات كلان موثر باشند. مثلا رييس محترم مديريت بحران كشور بايد بعد از زلزله در آواربرداري منازل شركت كند؟ و حتما با سر و صورت خاكآلود جلوي دوربين برود؟ ويديوي نظارت دقيق، جدي و احساساتي جناب وزير از داخل هليكوپتر براي كشف محل سقوط هواپيما بارها و بارها از شبكههاي داخلي و خارجي پخش شد. شبكههاي داخلي نميدانستند كه پخش اين ويديو تحسين آقاي وزير نيست اگر هم ميدانستند شايد چارهاي نداشتند ولي شبكههاي خارجي خوب ميدانستند چه ميكردند. اين نظارت هوايي براي بخشي از بازديد يك مقام عاليرتبه از مناطق زلزله زده، پذيرفتني و احترامبرانگيز بود ولي براي جستوجوي شيار به شيار محل سقوط يك هواپيما كمي مشكوك، مقداري عجيب و اندكي دور از ذهن جهان به نظر ميرسيد. مصاحبه ايشان در محل حادثه با كت و شلوار مناسب جلسه هيات دولت و لباس رسمي خبرنگار صدا و سيما از ديگر نكات ظريف اين ويديوها بود. در سال 97 اگر در زمستان سرد در منطقه كوهستاني براي همراهي حضور پيدا كرديد لطفا وضعيت همراهي و آمادگي داشته باشيد باور بفرماييد شلوار ششجيب جنگي، اصلا لباس مذمومي نيست و آمادهتر نشانتان ميدهد. هميشه آماده واكنش اضطراري باشيم نه اضطرابي. كه آب حادثه هرگز از آسياب نميافتد حتي سال 1397 هجري شمسي.