سه نكته محرز در مورد برجام
كوروش احمدي
به گزارش «اعتماد» روزنامههاي اصولگرا بعد از خروج امريكا از برجام، به طور متوسط روزانه 19 تيتر عليه دولت روحاني زدهاند. امابا وجود افزايش دشمني مخالفان داخلي برجام و صرفنظر از اينكه سرنوشت مذاكرات با 1+4 براي حفظ برجام چه خواهد شد، سه نكته در مورد برجام محرز است:
1- به رغم انتقادات غيركارشناسانه و غيرمنصفانه جاري از برجام، هيچ شكي در مورد درستي مسيري كه طي چهار، پنج سال گذشته در رابطه با برجام پيمودهايم، نبايد داشت. برجام در دقيقه نود و با بهرهگيري شايسته از گشوده شدن پنجرهاي بيسابقه در امريكا امكان توقف اجراي تحريمهاي ظالمانه را داد. از آن پنجره هر چند با تاخير و ناقص، اما سرانجام قبل از فوت كامل وقت استفاده شد. بر اثر اين توافق تحريمهاي ظالمانه كه حلقه آنها بر گردن اقتصاد كشور در حال فشردهتر شدن بود، متوقف و گشايشي در روابط اقتصادي و سياسي ايران با كشورهاي جهان حاصل شد. اما اين گشايش نتوانست جامع و فراگير باشد، چرا كه تنها به يك حوزه، يعني حوزه هستهاي، محدود ماند و گشايشي در روابط اقتصادي ايران و امريكا نيز حاصل نشد؛ لذا، تنش در ديگر حوزهها تداوم يافت. با اين حال، اگر همين توافق محدود حاصل نميشد، مطابق سير امور، صدور نفت ايران كه به يك ميليون بشكه كاهش يافته بود، ميتوانست ظرف دو، سه سال به صفر برسد؛ در حالي كه طبق آخرين آمار، در آوريل گذشته صادرات نفت خام و ميعانات گازي ما به رقم 87/2 ميليون بشكه در روز رسيد. برجام موجب آزادي سپردهها و دسترسي به درآمدهاي حاصل از صادرات ايران نزد بانكهاي خارجي شد. رفع تحريمهاي بخشي در حوزههاي كشتيراني، بيمه، فلزات و... و آغاز روند عاديسازي روابط ايران با جهان وزنههايي را كه تحريمهاي هستهاي به پاي اقتصاد ايران بسته بود، باز كرد.
2- برخورد آنان كه شرايط امروز را به مبنايي براي انتقاد از اصل برجام تبديل كردهاند، كاملا غيركارشناسانه و غيرمنصفانه است. فراز و نشيب در سياست داخلي امريكا هرگز بر كسي پوشيده نبوده است. همگي نامه 47 سناتور امريكايي به رهبري و تهديد به اينكه رييسجمهور آتي با «يك چرخش قلم» برجام را لغو خواهد كرد، را به ياد داريم. اكنون آيا انتقاد مخالفان داخلي برجام به ظريف اين است كه چرا مانع روي كار آمدن ترامپ نشده است!؟ به ياد ندارند كه برخي از بين خودشان مشتاق پيروزي ترامپِ به اصطلاح «اهل معامله» بر كلينتون بودند؟ اگر چه دشمني دولت ترامپ روند عاديسازي روابط اقتصادي ايران با جهان را كند كرد؛ اما هر تلاشي براي تسري دادن اين دشمني و اختلالات ناشي از آن به اصل برجام يا از سر ناآگاهي است يا ناشي از اغراض خاص. به ويژه در شرايطي كه ميدانيم منشأ دشمنيهاي اين رييسجمهور پوپوليست چيست. البته تبليغات مخالفان داخلي برجام قبل از ترامپ نيز به دور از منطق و انصاف بود. هر مشكل اقتصادي با منشأ داخلي را به علمي براي ناكارآمد نماياندن برجام تبديل كردند و در شرايطي كه لازمه مسلم هر انتقاد سياستي، ارايه بديل سياستي است، آنها هيچگاه نگفتند كه اگر خود سكاندار بودند، چگونه براي رفع همين حد از تحريمها و حركت در جهت عاديسازي روابط اقتصادي با جهان عمل ميكردند. آنها تنها به كمينگذاري بر سر راه ظريف و اعضاي تيم او براي مچگيري و تيتر كردن مچگيريها و اخبار بياعتبار در رسانههاي متعدد و فراگير خود بسنده كردند. يك بار با شعف بسيار «تقريبا هيچ»، را براي هفتهها و ماهها تيتر اول كردند، بار ديگر عباراتي را از متن سخنرانيها و مصاحبهها بيرون كشيدند و قطع نظر از شرايط و مخاطب خاص و ملاحظات زماني و مكاني ويژه، آنها را به وسيلهاي براي حمله به دولت و وزارت خارجه تبديل كردند. آنها سواي اينكه چرا تيم مذاكرهكننده امريكا را به تسليم كامل وادار نكرده، هيچ نقد مشخصي كه مبتني بر متن برجام باشد، ارايه ندادند و حتي به اين واقعيت محرز هم اعتنا نداشتند كه دولت روحاني تنها ادامهدهنده روندي بود كه اساسا قبل از آن آغاز شده بود و بيترديد اگر تجربه و دانش گسترده دكتر ظريف نبود، مشكل ميشد تصور كرد كه سرنوشت اين روند به كجا ميانجاميد. آنچه ايران در ازاي برجام داد يا محدوديتهايي را كه پذيرفت نان شب هر خانواده ايراني يا لازمه فوري توسعه جامعه نبود. اساسا وقتي عزم ايران بر مبناي فتواي رهبري و تاكيد مستمر مسوولان به خودداري از ساخت بمب بود و غربيها هم از توقف برنامه ادعايي در 2003 سخن ميگفتند و نيروگاهي هم نداشتيم كه معطل سوخت داخلي باشد، ما چه نياز فوري به 10 تن اورانيوم يا چرخيدن آن تعداد سانتريفيوژ داشتيم كه لازم باشد به قول آن مقام پاكستاني علف بخوريم و ادامه دهيم و چه تضميني وجود داشت كه اين محموله مانند موارد ديگر در معرض حادثه يا خرابكاري قرار نگيرد و موجب آلودگي بخشي از كشور نشود. بهعلاوه، دوستان بايد نگاهي نيز به ژئوپولتيك منطقه خاص و تصورات بيپايهاي كه از ما ايجاد كردهاند، داشته باشند. ما نه پاكستان بوديم كه همه پذيرفته باشند كه تنها در پي ايجاد توازن با هند هستيم و نه كره شمالي كه هدفش تنها بقاي خويش است.
3- به رغم خروج ترامپ از برجام، اكنون موقعيت بينالمللي ايران به لطف برجام بسيار بهتر از دوره منتهي به اين توافق است. ترامپ به هيچ روي در موقعيتي نيست كه بتواند موفقيت اوباما در منزوي كردن ايران نزد دولتهاي اروپا و آسيا را تجديد كند. آنها اكنون همگي منتقد رويكرد ترامپ هستند. به علاوه، قطعنامههاي شوراي امنيت لغو و مساله PMD و مشكل با آژانس حل شده است. حتي در امريكا نه تنها 4 سناتور دمكراتي كه در سپتامبر 2015 عليه برجام راي دادند، امروز طرفدار برجامند، بلكه شمار فزايندهاي از سناتورهاي جمهوريخواه هم به آنها پيوستهاند. طرفه آنكه طبق نظرسنجيها نيز اكنون 56 درصد از مردم امريكا حامي برجام هستند. تكليف افكار عمومي بينالمللي نيز كه از ابتدا روشن بود. لذا، اينبار برعكس دور قبل ايران در خطر انزوا بين دولتها نيست، بلكه تيم ترامپ در معرض انزوا است. اينكه اروپا و ديگران چه خواهند كرد، البته مهم است. اما مهمتر اين است كه آيا ما در داخل خواهيم توانست، وراي جدالهاي بيارزش جناحي و شخصي، به حداقلي از انسجام و وفاق ملي كه لازمه عبور از اين گردنه بسيار دشوار است، دست يابيم؟