به کلّهپاچه، پیتزا گفت با ناز:
منم نسبت به تو بسیار ممتاز
مد روزم؛ سفارش میدهندم
خوراک ایرلند و ایسلندم
تو امّا آب زیپویی هشلهف
ابوالچربی، مگسپهلو، مزخرف
جماعت رو به موت از هضمِ کُندت
تو آلِ بویهای از بوی تندت
طرفدار تو بی هوش و حواس است
تیلیت پرملاطت بیکلاس است
خلاصه مال عهد بوق هستی
الهی وربیفتی، بس که پستی!
به او فرمود کلهپاچه داغ:
عزیزم! نیستی انگار در باغ
ابوالخوشمزّگی! made in italy
تو از کی آمدی در این حوالی؟
تو ای حمّالهالامراضِ ناجور
نگیر اینقدر در انظار، فیگور
زلمزیمبو! ژیگولو! مجمع القاچ!
نده اینقدر به ویروسها ماچ!
مسیر هضم تو صعبالعبور است
تو را هرکس که خورد اهل قبور است
شمای استریلِ وارداتی!
نمیدانم چه هستی، قاتیپاتی!
گمان کردم مقواییست جنست
ولی مانند دمپاییست جنست
تو که جر خوردهای از پشت و از رو
خودت را کردهای در جعبهای تو
به جای ظاهرآراییِ خود، داش!
برو قدری به فکر باطنت باش
شما وضعی بلاتکلیف داری
و بی اصل و نسب تشریف داری
ولی من ساختِ این سرزمینم
اگر خوبم بدم، کلاً همینم
برو سوسول! کمتر ادّعا کن
مقادیری اصالت دست و پا کن
من و دیزی بههم سازیم فردا
که بنیانت براندازیم درجا!