• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4133 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۳ تير

بلاتكليفي مرمت «تئاتر نصر» در گفت‌وگو با بهروز غريب‌پور و محمود عزيزي

موزه‌هاي معلق پايتخت

بابك احمدي

 

 

سالواتوره پسر بچه‌ سبزه لاغراندام و بازيگوش، از پله‌هاي راهروي تنگ و ترش آپاراتخانه تنها سينماي شهر بالا مي‌رود. ورود سالواتوره به آپاراتخانه و آشنايي‌اش با آلفردوي پير، جهاني شبيه به آنچه از ماجراي «آليس در سرزمين عجايب» به ياد داريم پيش روي او و همه ما مي‌گشايد. كنار رفتن اين پرده سرآغاز ماجرايي جذاب و ديدني است كه براي بسياري از سينمادوستان فقط با يك نام پيوند خورده است؛ «سينما پاراديزو».

جوزپه تورناتوره، كارگردان فيلم «سينما پاراديزو» زماني گفته بود اين فيلم مرثيه‌اي است براي سالن‌هاي سينما، اما اشاره به سالن سينما در ابتداي گزارش پيشِ رو تنها بهانه‌اي است از سر ناچاري، چراكه حداقل اگر يك فيلم سينمايي (ايراني) چنين اشاره‌اي به سالن تئاتر داشت قطعا در مقدمه به همان ارجاع مي‌شد. همان سالن‌هاي تئاتري كه برپايي‌شان در نمونه‌اي مانند «تكيه دولت» به عهد ناصري بازمي‌گردد و برخلاف تاريخ ورود سينما به ايران حتي قدمتي بيش از عهد قاجار دارند.

به همين بهانه اشاره‌اي گذرا خواهيم داشت به سرانجام مجهول و نگران‌كننده ساختمان «تئاتر نصر» يكي از قديمي‌ترين سالن‌هاي تئاتري پايتخت كه از سال‌هاي پاياني قاجار تا پيش از انقلاب اسلامي جز چند مورد آتش‌سوزي منجر به تعطيلي، فعال بود اما بعد از انقلاب به‌كل تعطيل و به مخروبه‌اي بدل شد. حدود 12 سال قبل به پيشنهاد چهره‌هاي شناخته‌ شده‌ از جمله عزت‌الله انتظامي بحث تبديل اين بنا به «موزه تئاتر» مطرح شد.

سالن تئاتري كه نشستن روي صندلي‌هايش براي بسياري حكم همنشيني با همان تلالو نوري را داشت كه در «سينما پاراديزو» ‌از دستگاه آپارات و سپس دهان مجسمه شير! بيرون مي‌زد و روي پرده نقره‌اي مي‌افتاد تا براي تماشاگران رويا بسازد. «تئاتر نصر» اواخر قاجار به كوشش سيدعلي نصر، معاون وقت «وزارت پيشه و هنر» در بخشي از ساختمان گراندهتل واقع در خيابان لاله‌زار ساخته شد. مجموعه‌اي كه بعدها نام تئاتر دايمي تهران را به خود ديد و پس از وقوع انقلاب اسلامي مانند بعضي سينماها و تئاترهاي قديمي طعم تعطيلي را چشيد. چندي بعد مالكيت بنا به «كميته امداد امام خميني» و سرقفلي به جهاد دانشگاهي رسيد تا 7 مهر سال 1381 كه نام «تئاتر نصر» در فهرست آثار ملي ثبت شد.

صحنه يك؛ سارقان در عمارت

سال 86 در تمام ادوار حيات «تئاتر نصر» سال ديگري است. سالي كه بي‌توجهي‌ مسوولان به اوج رسيد تا آنجا كه انتشار خبر سرقت سه رديف از صندلي‌هاي سالن (حدود 180 صندلي) همراه با بخشي از سقف كاذب (حدود 100 متر از سقف) در رسانه‌ها فرياد اعتراض هنرمندان تئاتر را به آسمان برد. از اين مقطع به بعد تلاش براي تبديل اين بناي ماندگار و مهم به عنوان «موزه ملي تئاتر» به همت احمد مسجد جامعي از اعضاي فعلي شوراي شهر تهران در كنار هنرمندان آغاز شد. انتظامي همان سال‌ها درباره تبديل «تئاتر نصر» به موزه گفت: «اين تئاتر شاهد فعاليت هنرمندان بسياري بوده و جاي تاسف دارد كه به يك ويرانه تبديل شود چراكه مي‌تواند به عنوان موزه تئاتر، يادگارهاي گذشته هنرمندان اين رشته را در خود جاي دهد. » بازيگر پيشكسوت تئاتر و سينما ابراز اميدواري كرد با راه‌اندازي موزه، «خيابان لاله‌زار بخشي از گذشته فرهنگي خود را به دست آورد.» در نتيجه گروهي متشكل از كيومرث مرادي، محمود عزيزي، حسين رحماني و مجيد جعفري مسووليت پيگيري مرمت و بازسازي بنا را برعهده گرفتند.

محمود عزيزي: اعتماد ندارم

محمود عزيزي، هنرمند شناخته شده تئاتر و تلويزيون در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره سرانجام و اوضاع امروز «تئاتر نصر» كه همچنان از شرايط نامناسب در رنج است، مي‌گويد: «در سال‌هاي اخير ‌اطلاع چنداني نداشتم ولي گويا شهرداري بنا را خريداري كرده و گروهي مسوول مرمت و بازسازي آن شده‌اند. ولي مساله اينجا است كه هميشه وقتي بحث انتخاب افراد براي بازسازي بناهاي تاريخي تئاتري مطرح مي‌شود شك مي‌كنم، چون تجربه نشان داده افرادي ناآشنا به معماري و هويت سالن‌هاي تئاتر و فاقد صلاحيت دست به كار مي‌شوند. متاسفانه تجربه ما در نمونه‌هاي متعدد منفي بوده است.»

در مقطعي كه هنرمنداني مثل محمود عزيزي مسووليت پيگيري بازسازي ساختمان «تئاتر نصر» را برعهده داشتند همواره يك درخواست به صورت جدي مطرح مي‌شد. اينكه بايد ساختمان قديمي «گراندهتل» نيز به ظرفيت‌ موجود افزوده شود تا از گزند حوادث طبيعي و غيرطبيعي مصون بماند. عزيزي در اين‌باره مي‌گويد: «آرزوي ما هميشه اين بود كه آنچه از ساختمان قديمي گراند هتل باقي‌ مانده نيز به تئاتر نصر اضافه شود تا فضاي بيشتري در اختيار موزه تئاتر باشد. اگر شهرداري قصد بازسازي دارد بايد اين دو مجموعه شناسنامه‌دار و قديمي را كنار يكديگر قرار دهد. »

هنرمندان تئاتر همان سال‌ها به شهرداري تهران پيشنهاد دادند شرايطي فراهم كند كه لاله‌زار حداقل بخش كوچكي از هويت گذشته‌اش را بازيابد. بر اين اساس بود كه طراحي «راسته يا گذر فرهنگ» در اين خيابان كه حالا بيشتر به انبار سيم و كابل و لوستر شباهت دارد، پيشنهاد شد. عزيزي با اشاره به طرح مورد نظر ادامه مي‌دهد: «پيشنهاد اين بود كه ابتداي كوچه‌ها را مسدود كنند تا به گذر فرهنگ تبديل شود. آن زمان هنوز «تئاتر دهقان» را داشتيم يا نشانه‌هايي از «جامعه باربد» وجود داشت. هنوز «افق طلايي» و بخشي از «تئاتر سعدي» فعاليت مي‌كرد. به اين ترتيب با شناسنامه فرهنگي ايران مواجه بوديم ولي از آنجا كه حافظه تاريخي ضعيفي داريم اميدي نيست افراد تازه از راه رسيده كار مثبتي انجام دهند.»

او مي‌افزايد: «لاله‌زار از دهه 30 مهم‌ترين راسته فرهنگي كشور بود اما بعد از كودتاي 28 مرداد هنرمندان تئاتر و سالن‌دارها از سر ناچاري به اجراي آتراكسيون روي آوردند و سپس به مشاغل ديگر كوچ كردند. گرچه در اين سال‌ها ماهيت فرهنگي مجموعه تغيير كرد اما همچنان امكان نجات بخشي از هويت وجود دارد ولي در صورت بي‌توجهي، مثل نمونه‌هاي ساخته شده توسط شهرداري تهران يعني‌ مجموعه‌هاي «صبا» و «تئاتر تهران» در خاوران سالن‌هايي ساخته مي‌شود كه به درد هيچ‌كس نمي‌خورد.»

عزيزي با گلايه از فقدان كارشناسي دقيق در امور مربوط به بازسازي و مرمت سالن‌هاي تاريخي تئاتر مي‌گويد: «وقتي چنين افرادي وارد مي‌شوند اولين كاري كه مي‌كنند هزينه تراشي است. به همين دليل افراد حرفه‌اي معمولا به اينگونه پروژه‌ها راه پيدا نمي‌كنند و همه‌چيز در حد تبليغات باقي مي‌ماند. اما با اين حال همچنان اميدوارم كاري صورت بگيرد و طوري نباشد كه يك دهه‌ منتظر بمانيم تا مرمت به نتيجه برسد. »

صحنه دوم؛ جدال با فراموشي

تمام سروصداها براي جلوگيري از تبديل تئاتر نصر به پاساژ ظرف مدت كوتاهي فروكش كرد و رسم مالوف فراموشي تاريخي به سراغ مسوولان شهري آمد. به همين دليل مديركل هنرهاي نمايشي و معاون هنري آستين بالا زدند تا براي حفظ و حراست از ميراث معاصر تئاتر ايران موزه‌اي تاسيس كنند. مهدي شفيعي 19 آبان 95 در گفت‌وگو با وب‌سايت خبري «ايران تئاتر» به اين موضوع اشاره كرد: «موزه تئاتر مطالبه قديمي هنرمندان از مسوولان اين حوزه است. تمام تلاش‌مان بر اين است كه از مسيرهاي مختلفي به اين اتفاق، شكل اجرايي بدهيم. فضاي مناسبي براي راه‌اندازي موزه پيدا كرده‌ايم و ساختمان آن روزهاي آتي تامين اعتبار و خريداري مي‌شود. اساسنامه آن هم نهايي شده و مراحل ثبت را طي مي‌كند. ان‌شاء‌الله به زودي شاهد تاسيس موزه تئاتر خواهيم بود. » به اين ترتيب، ساختماني 7 طبقه به منظور راه‌اندازي «موزه تئاتر ايران» در حد فاصل مجموعه تئاترشهر و تالار وحدت توسط معاونت امور هنري خريداري شد و بهروز غريب‌پور طراحي آن را برعهده گرفت. در همين حال شفيعي چندي بعد در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر درباره استفاده از ساختمان‌هاي قديمي تئاتر براي راه‌اندازي موزه يادآور شد: «براي راه‌اندازي موزه تئاتر در مكان‌هاي قديمي تئاتر يا مكان‌هاي قديمي در اختيار شهرداري تهران پيگيري‌هايي را انجام داده‌ايم. اين مكان‌ها نياز به تعمير و بازسازي دارند و تا آن زمان ساختماني را خريداري مي‌كنيم تا موزه تئاتر در آن راه‌اندازي شود. » گرچه او حدود 7 ماه بعد بار ديگر نسبت به استفاده از آنچه «ظرفيت‌هاي موجود در اختيار شهرداري تهران» خواند، ابراز اميدواري كرد.

مديركل سابق هنرهاي نمايشي 9 آبان 96 و همزمان با تكرار تقاضايش خبر ناخوشايندي هم داشت: «متاسفانه امسال با كمبود تخصيص اعتبار مواجه بوده‌ايم. امسال از آن سال‌هايي بود كه به واسطه اتفاقات مختلف شامل تغيير دولت و مباحثي كه در حوزه اعتباري دولت وجود داشت، تخصيص بودجه بسيار اندكي داشتيم اما به اميد خدا اگر گشايشي در حوزه اعتباري صورت گيرد، بلافاصله اين طرح را اجرايي خواهيم كرد و افتتاح موزه را در دستور كار قرار مي‌دهيم.»

صحنه سوم؛ حفظ ميراث ريچارد سوم!

۲۶ تير ۱۳۹۶ علي مرادخاني، معاون سابق امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از «انتقال اقلام نمايشگاه داود رشيدي به موزه تئاتر» سخن گفت. دو ماه بعد يعني در تاريخ 4 شهريور 96 اولين دوره اهداي نشان «داود رشيدي» كارگردان نمايش‌هايي همچون «در انتظار گودو»، «ريچارد سوم» و «ديكته و زاويه» شامگاه ۴ شهريورماه در سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر برگزار شد. در همين مراسم بود كه احمد مسجدجامعي اين‌بار در جمع هنرمندان درباره «تئاتر نصر» صحبت كرد. او كه براي اهداي نشان زنده‌ياد رشيدي به محسن ميرزايي روي صحنه رفته بود در اين‌باره گفت: «توفيق اين را داشتم كه با خانواده رشيدي از نزديك رفت و آمد داشته باشم. يكي از ويژگي‌هاي اين خانواده اين است كه همه آنها اهل فرهنگ و هنر هستند. زماني كه آقاي رشيدي در قيد حيات بود به ايشان قول داده بودم كه موزه تئاتر در «تئاتر نصر» راه‌اندازي و افتتاح شود. با خريداري محل اين موزه، قرار است موزه تئاتر در «تئاتر نصر» افتتاح شود.»

صحنه چهارم؛ همسُرايان! (شهرداري و ميراث)

اظهارات سه هفته قبل برزين ضرغامي نشان داد كه انتقاد و بي‌اعتمادي محمود عزيزي نسبت به بازسازي مجموعه‌هاي تئاتري توسط سازمان زيباسازي شهرداري تهران چندان هم بيراه نيست. مديرعامل سازمان زيباسازي در گفت‌وگويي با هنرآنلاين به طور ناگهاني و برخلاف مشاهدات سابق و انتظار هنرمندان از «تخريب 60 درصدي ساختمان تئاتر نصر» خبر داد؛ اظهارنظري كه بعدا از سوي سپيده سيروس‌نيا، معاون ميراث فرهنگي اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان تهران رد شد. سيروس‌نيا تلويحا اين اظهارات را ناشي از عدم آگاهي نسبت به گذشته و حال بناي قديمي «تئاتر نصر» دانست: «آخرين باري كه يكي از همكاران ميراث فرهنگي بازديدي از بنا داشت، شرايط آن با دو سال قبل تفاوتي نكرده بود. تئاتر نصر در هر صورت از همان زمان ثبت تا امروز يك بناي متروكه است؛ سالني كاملا تاريك و بدون برق كه بيشتر صندلي‌هايش شكسته و به حال خود رها شده‌ است. احتمالا رييس سازمان زيباسازي چون آن شرايط را ديده، فكر كرده كه ۶۰ درصد بنا قابل بازگرداندن نيست. مطمئنا امكان بازسازي درصد بالايي از اين مجموعه تاريخي وجود دارد.»

صحنه پنجم؛ موزه‌هاي معلق پايتخت

موتيفِ نگران‌كننده گزارش از مقطعي به بعد جاي خود را با اندوه عوض مي‌كند. آنجا كه نه تنها از بازسازي و مرمت اصولي «تئاتر نصر» خبري نيست، بلكه بهروز غريب‌پور در گفت‌وگو با «اعتماد» براي اولين‌بار از بلاتكليفي طراحي ساختمان جديد خبر مي‌دهد. اين هنرمند درباره آخرين وضعيت طراحي اين ساختمان مي‌گويد: «بخشي از كارهاي طراحي انجام شد و دفترچه‌هايي شامل تمامي آنچه تا امروز صورت گرفته به مديركل جديد هنرهاي نمايشي ارايه شده است، ولي وقتي فهميدم به دليل كمبود بودجه و امكانات اين ساختمان به دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر اختصاص داده شده است به نظرم رسيد درباره اينكه «سالن نصر» موزه تئاتر باشد يا ساختمان جديد اختلاف نظر وجود دارد.»

سرپرست گروه نمايشي «آران» در اين‌باره مي‌افزايد: «ما بايد ساختمان جديد را براي موزه تئاتر آماده كنيم چون در بهترين نقطه قرار دارد. در حالي كه تئاتر نصر به عنوان فضاي قديمي تئاتر بايد حفظ شود. اگر قرار باشد نصر موزه شود از حالت تماشاخانه‌اي خارج شده و قابليت گذشته‌اش را از دست مي‌دهد.»

غريب‌پور در ادامه از نگارش نامه‌اي خطاب به مديركل هنرهاي نمايشي براي روشن شدن تكليف تزريق بودجه و ادامه طراحي موزه جديد خبر مي‌دهد: «با وضعيت موجود امكان ادامه كار وجود ندارد چون هزينه‌ها بالا است و ظاهرا اداره كل، بودجه‌اي براي پرداخت هزينه‌هاي طراحي و ساخت در اختيار ندارد. بنابراين لازم است با نيروي انساني كه تا امروز فعاليت كرده تسويه‌حساب كنيم تا ببينيم كار چه سرانجامي پيدا مي‌كند.»

او در پاسخ به اين پرسش كه اگر سالن تئاتر نصر مطابق آنچه شهرداري تهران مد نظر دارد براي اجراي آثار نمايشي آماده شود، آيا امكان جذب مخاطب خواهد داشت يا خير، بيان كرد: «اگر برنامه‌ريزي جدي و دقيق وجود داشته باشد قطعا امكان پذير است. براي نمونه مي‌توان اين سالن را به محل تخصصي مرور نمايشنامه‌هاي دوران قاجار اختصاص داد. اين روش به شأن و منزلت سالن هم كمك زيادي مي‌كند. در هر صورت اگر اصول رعايت شود و سالن تابع استراتژي روشن باشد حتما به نتيجه مي‌رسد.»

پرده آخر

سالن‌هاي قديمي سينما و تئاتر سرمايه‌هاي ملي، فرهنگي و اجتماعي هر كشوري هستند؛ سرمايه‌هايي كه فقط از خاطره جمعي جامعه حراست نمي‌كنند، بلكه شناخت بهتر از نسل‌هاي پيشين و ارتقاي سطح فرهنگ عمومي نسل آينده را در خود مستتر دارند. داشتن «موزه تئاتر» حق مسلم هنرمندان نمايش و مرمت و بازسازي «تئاتر نصر» ديني است كه چندين دهه است بر شانه‌ مديران پايتخت سنگيني مي‌كند. متاسفانه روند امور حداقل در 16 سال اخير نشان مي‌دهد سخت ‌مي‌توان به پروژه‌هاي ساخت، مرمت و بازسازي اماكن هنري اعتماد كرد و همان‌گونه كه بهروز غريب‌پور گفت، اميد مي‌رود در بحث بازسازي «تئاتر نصر» و «راه‌اندازي موزه جديد تئاتر» همه‌چيز با رعايت اصول پيش برود. بلكه نسل‌هاي آينده مانند سالواتوره زيرنقش داستان «سينما پاراديزو» محلي براي ساختن جهان رويايي خود داشته باشند كه ملت بي‌رويا مرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون