كار را به روزنامهها بسپاريد
در آنجا در خصوص راهحلهاي برون رفت از اين بحران بحث و تبادل نظر شود تا به راهكاري معقول دست پيدا كنند چرا كه آنها خود در خط مقدم اين جبهه قرار دارند و بهتر از هر كسي ميتوانند وضعيت كنوني را تحليل و نتيجهگيري كنند. ثانيا، ميتوان «ارز» دولتي تعيين شده را در اختيار برخي روزنامههاي بزرگ گذاشت تا آنها خود راسا اقدام به وارد كردن كاغذ كنند.
در مورد روزنامههاي كوچك نيز اين روزنامهها ميتوانند گروههايي را تشكيل دهند و هر چند روزنامه، با هم «ارز» را دريافت كنند و كاغذ وارد كنند. بدينترتيب، هم خود روزنامهها ميتوانند بر چگونگي واردات كاغذ نظارت داشته باشند و هم سودي كه قرار است نصيب تاجر شود به خود رسانهها ميرسد و صرف تقويت آنها ميشود. حتي اگر نخواهيم چنين كنيم، ميتوان «ارز» دولتي را در اختيار تشكلهاي صنفي معتبر و فعال رسانهاي گذاشت تا آنها كاغذ را وارد و توزيع كنند. البته شايد بد نباشد كه بدانيد قبل از اين هم، اين تجربه اجرا شده است.
يعني در برههاي اعتبارات ارزي در اختيار تشكلهاي صنفي مرتبط با حوزه نشر قرار ميگرفت و آنها كاغذ وارد و توزيع ميكردند. البته در ابتداي اجراي اين طرح نگرانيهايي وجود داشت ولي در نهايت اين طرح به نحو قابل قبولي اجرا شد. گرچه ايرادهايي نيز داشت ولي در نهايت موفقيتآميز بود. در مورد راهكار دوم يا همان راهكار كوتاهمدت نيز ميتوان گفت، با توجه به جايگاه و نقش مطبوعات در كشور ما، دولت و بخشهاي مختلف بايد به هر طريق ممكن مشكل كنوني كاغذ را در اين برهه حل كنند.
به خصوص در اين زمان كه كشور به دليل مشكلات اقتصادي با شرايط خاصي روبرو است و مطبوعات ميتوانند نقش موثري در روشنگري و اطلاعرساني به شهروندان داشته باشند. اينها مواردي است كه شايد بتواند به كابوس اتمام كاغذ رسانههاي ما پايان دهد و مجلات و مطبوعاتي كه در چند هفته گذشته به دليل معضل كاغذ انتشارشان متوقف شده بود، مجددا فعاليتشان را از سربگيرند و با خون تازهاي كه در رگهاي آنها جريان پيدا خواهد كرد، بتوانيم دوباره شاهد رونق انتشار و تنوع مطبوعات روي كيوسكهاي مطبوعاتي باشيم. اميدوارم با تدابيري كه متوليان ميانديشند، به زودي شاهد تحقق اين موضوع و جان گرفتن دوباره مطبوعات باشيم چرا كه در غير اينصورت ديگر چيزي از بدن نحيف مطبوعات كشور باقي نخواهد ماند و بايد منتظر رقم خوردن سرنوشتي تلخ براي مطبوعات كشورمان باشيم.