• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4157 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۰ مرداد

دنياي رنگارنگ زرنگ‌ها

اسمعيل اميني

زرنگ‌ها، همه جا هستند؛ جور واجور و رنگارنگ. از زرنگ‌هاي ساده مثل مسافركش‌هاي نزديك ترمينال كه از مسافران غريب كرايه‌هاي سنگين مي‌گيرند، تا زرنگ‌هاي پيچيده‌ كه ساعتي پيش از ممنوعيت واردات خودروهاي خارجي، هزاران سفارش خودرو ثبت مي‌كنند و دلار ارزان مي‌گيرند و به ريش اقتصاد مملكت مي‌خندند. زرنگ‌هاي معمولي كه فيش حج مي‌خرند و مي‌فروشند، وام هيات علمي و جانبازي مي‌خرند و مي‌فروشند و كارت بازرگاني مي‌خرند و مي‌فروشند. يك جور زرنگي‌هاي وحشتناك هم داريم؛ آنهايي كه بيمارانِ درمانده را مي‌خرند و مي‌فروشند. پزشك بيمارستان به بيمار مي‌گويد كه حتما بايد به فلان آزمايشگاه يا مركز سي‌تي‌اسكن بروي، با آنكه مي‌داند آنجا بيمه نيست و هزينه‌هايش كمرشكن است، اما به هر حال آن مركز سي‌تي‌اسكن با اين پزشك هماهنگ است.آن مركز حتي با راننده‌هاي مسافركش اطراف بيمارستان هماهنگ است. راننده پيش از حركت برايت تلفني نوبت مي‌گيرد. مي‌روي و حقوق دو،سه ماه را به آن مركز مي‌دهي، بعد كه داري به بيمارستان برمي‌گردي مي‌بيني، يك مركز بزرگ آزمايشگاه و سي‌تي‌اسكن بيمه، در همان نزديكي بيمارستان است.اما چون با پزشكان بيمارستان و راننده‌هاي اطراف بيمارستان هماهنگ نيست، نشاني‌اش زير شيشه ميز هيچ پزشكي نيست. اين زرنگي‌هاي رنگارنگ از كجا آمد؟ اين بازي‌هاي عجيب و ترسناك را در كدام مدرسه و دانشگاه به ما آموختند؟چه كسي به مديران ما آموخت كه قيمت سيم‌كارت تلفن همراه را در دهه هفتاد با ترفندهايي مانند پيش‌ثبت‌نام و قرعه‌كشي و دلالي به يك ميليون تومان برسانند؟چه كسي به مسوولان ما ياد داد كه قراردادهاي كاري را طوري تنظيم كنند كه جوان تازه‌وارد به بازار كار، ناگزير بپذيرد كه توقع بيمه و استخدام و حقوق و مزاياي قانوني نداشته باشد؟كدام استادِ مهندسي و تجارت به پيمانكاران ما تعليم داد كه هنگام ساخت مسكن، به‌ويژه در پروژه‌هاي انبوه‌سازي، تا مي‌توانند از مرغوبيت مصالح و تجهيزات و استانداردها، چشم‌پوشي كنند و سبيل مهندسان ناظر را چرب كنند تا سود بيشتري به جيب بزنند؟كدام دانشكده مهندسي به خودروسازانِ ما گفت كه هر سال از تجهيزات و قابليت‌هاي خودروها كم كنند و در عوض قيمتش را زياد كنند؟ و خيال‌شان راحت باشد كه بازار، انحصاري است و بي‌رقيب.حسابداران ما در كدام كلاس، ياد گرفتند كه پرداخت حقوق و مطالباتِ مردم را تا مي‌توانند با بهانه‌هاي مختلف، به تاخير بيندازند كه مانده‌حساب بانكي اداره‌شان، هميشه پُر و پيمان باشد؟ما چگونه تعليم و تربيتي داشته‌ايم كه حاضريم به خاطر خرسندي حاصل از زرنگي‌هاي شخصي، احساس فريب و اندوه و بي‌پناهي را به جامعه تحميل كنيم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون