• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4181 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۰ شهريور

براي خارجي، براي بمراني

طاها افشين

اصطلاحي در سينما وجود دارد به نام «فيلمِ كالت» و به اثري اطلاق مي‌شود كه عده زيادي تماشاگر را به خود جذب كرده و ما به ازاي اجتماعي ايجاد مي‌كند. ممكن است ديالوگ‌هاي آن سال‌ها دهان به دهان بچرخد. تعريفي از استيو داولينگ وجود دارد كه بيان مي‌كند حتي كمدي سياه نيز مي‌تواند فيلم كالت ايجاد كند. اين گونه فيلم‌ها عموما به ژانر خاصي تعلق ندارند اما با نگاه به فيلم‌هاي شاخص از اين دسته، پي مي‌بريم كه عموما اين فيلم‌ها بيانگر وقايع روز جامعه خود هستند و تماشاي اين فيلم‌ها در سال‌هاي پس از توليدشان نشان از حال و هواي آن زمان دارد. اصطلاحات، نوع پوشش، مناسبات اجتماعي و اقتصاد از جمله مواردي هستند كه مي‌توان از ديدن اين آثار، استخراج كرد. طبيعتا اين دسته از فيلم‌ها، قصه‌اي از زمان حال خود را روايت مي‌كنند، پس فيلم‌هاي تاريخي كه به پيشينيان اشاره دارند و فيلم‌هاي علمي تخيلي كه آيندگان فرضي خود را به تصوير مي‌كشند جدا از اين دسته هستند. با اين مقدمه به پيشواز قطعه «خارجي» از گروه بمراني مي‌روم. «خارجي» يك كمدي سياه است. قطعه‌اي كه به درستي در بزنگاه روزگار ما منتشر شد. «خارجي» همان كالتِ موسيقي ماست. قطعه‌اي كه با نگاه طنزِ تلخ خود وقايع امروز را به تصوير مي‌كشد و بمراني آن رسالت واقعي هنر و هنرمند را در همه فهم‌ترين حالت ممكن به مخاطب ارايه مي‌دهد. توصيف به‌شدت تصويري كلام كه از واقعيت محض به تمثيل‌هاي كاريكاتوري مي‌رود و باز در واقعيت محض فرود مي‌آيد...

«يه خونه‌ست كه صاحبش آمريكاست... يه كارخونه‌ست كه صاحبش كاناداست» يك واقعيت است كه جامعه امروز ما با آن به‌شدت درگير است و بمراني بدون هيچ قضاوتي و مستندگونه اين واقعيت را پيش روي ما مي‌گذارد. يك قطعه موسيقي كه آواز آن معمولي است و كلامش به جز ترجيع‌‌بند ترانه، به شكل دكلمه‌وار خوانده مي‌شود يا شايد بگوييم يك گزارش مستند كه هنرمندانه عرضه مي‌شود.

قطعه با يك پيانوي آرام و محزون و سپس با شروع بيت، كلام آغاز مي‌شود. كلامي مسجع با صدايي كه اعتراض دارد اما داد نمي‌زند، طعنه دارد اما توهين نمي‌كند؛ صدايي كه اعتراض دارد اما التماس بر ماندن مخاطبش دارد. نكته ظريفي كه در ساختار ترانه وجود دارد اين است كه خواننده (گوينده) در تمام طول ترانه از فردي كه در متن، طرف مقابل است مي‌خواهد كه نرود اما به جاي استفاده از فعل نهي (نرو) شرايط آرماني‌اي را ترسيم و رفتن را به پس از تحقق اين شرايط موكول مي‌كند. طنز عجيب و تلخ اين ترانه در كنار ريتم و موتيف محزوني كه دارد به اوج مي‌رسد و دقيقا در نقطه‌اي كه مخاطب احساس مي‌كند شايد اين روايت به نفع گوينده تمام شود ترجيع‌بند «دلم برات تنگ ميشه…» مثل آب سرديست كه بر افكار مخاطب ريخته مي‌شود و مي‌فهمي كه براي اين اعتراض التماس‌گونه قدري دير شده است. بمراني براي پايان ترانه خود كلام را تمام مي‌كند و گيتار الكتريك با حال و هواي راك، گويي «رفتن» را ترسيم ‌مي‌كند.

در دهه پنجاه و در شرايط خاص آن مقطع، اكثر ترانه‌هاي اعتراضي با تشبيه و تمثيل و اشاره‌هاي فراوان همراه بوده تا هنرمند بتواند حرف خود را در پوششي از تشبيه به مخاطب بيان كند. اما امروز بمراني همان اعتراض را از لحظه شروع كلام به شكل كاملا مستقيم به گوش مخاطب مي‌رساند و گاهي حتي با غلو تلاش مي‌كند تا مخاطب را متوجه منظورش كند. همين نكته نيز جاي تعمق دارد و تفاوت مخاطبان دهه پنجاه را با مخاطب امروز به وضوح نشان مي‌دهد؛ مخاطبي كه در دهه پنجاه آنقدر هوشيار بود كه دورترين نشانه‌ها را دريافت مي‌كرد در مقابل مخاطب امروز كه گويي خواب است و چاره‌اي جز بيان مستقيم و تند و تيز واقعيت نيست. «خارجي» بمراني را بايد چهل سال ديگر شنيد تا دريافت كه امروز چه اتفاقي افتاده است. ترانه‌اي كه سياسي نيست و تنها و تنها به يك واقعيت اجتماعي مي‌پردازد؛ ترانه‌اي كه شرايط امروز را ترسيم مي‌كند و...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون