• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4211 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۶ مهر

كوتاه درباره جهان داستاني گي‌دو موپاسان به بهانه تجديد چاپ آثارش

نويسنده‌اي براي هميشه

امير محنا

 

 

شايد كمتر علاقه‌مند به ادبيات داستاني در ايران پيدا شود كه داستان «گردنبند» نوشته گي‌دو موپاسان، نويسنده مشهور فرانسوي را نخوانده باشد. موپاسان نويسنده لحظه‌هاي ناب زندگي‌است؛ لحظه‌هايي كه هركس توانايي ديدن‌شان را ندارد. نكته جالب توجه درباره اين نويسنده اين است كه مي‌تواند از موضوعي كاملا پيش‌پا افتاده، داستاني در سطح استانداردهاي جهاني بنويسد.

 

در محضر فلوبر

بارها درباره زندگي‌ اين نويسنده خوانده‌ايم كه در همان اوايل زندگي ادبي‌اش با نويسنده بزرگ فرانسوي هم‌عصرش يعني گوستاو فلوبر، خالق شاهكاري چون مادام‌بواري آشنا مي‌شود و اين آشنايي به دوستي منتهي مي‌شود و پس از آن فلوبر مصرانه موپاسان را متوجه الزام‌هاي زيباشناسي واقع‌گرايانه مي‌كند. موپاسان در سال 1880 داستاني كوتاه به نام تپلي منتشر مي‌كند و همين داستان، نامش را درمحافل ادبي بر سر زبان‌ها مي‌اندازد. موپاسان در اغلب داستان‌هايش تلاش مي‌كند كه فاصله طبقه اشراف را با قشر فرودست جامعه به تصوير بكشد. از ديدگاه اين نويسنده، طبقه اشراف فرانسه در رديف آدم‌هايي قرار مي‌گيرند كه خالي از هرگونه خصايل انساني هستند و هرچه دارند فقط به پول و سرمايه ختم مي‌شود. موپاسان كه از همان دوران جواني به نويسنده‌اي براي مردم فرودست شناخته مي‌شد، آرام‌آرام گام در مسيري گذاشت كه منتهي به نوعي سبك منحصر به فرد خودش درآمد؛ سبكي كه ريشه در حال و هواي نويسندگاني چون هوئيسمنس، آلفونس دوده و اميل زولا داشت. تيزهوشي موپاسان در فراگيري نكات ريز و درشت در عالم نويسندگي داستان كوتاه باعث شد كه بسيار سريع در ميان نويسندگان هم‌عصر خودش به عنوان نويسنده‌اي جست‌وجوگر به رسميت شناخته شود و استادش يعني فلوبر، به آينده نويسندگي او ايمان بيشتري پيدا كند.

 

درك صحيح مكتب رئاليسم

بسياري از منتقدان ادبيات داستاني، آثار موپاسان را در رديف بهترين داستان‌هاي رئاليستي قرار مي‌دهند زيرا نگاه او به كنه مناسبات انساني و باورپذيري موقعيت‌ها به قدري است كه مخاطب را خيلي سريع با ديواره داستاني يكي مي‌كند و تاثير مستقيم اثر را در ذهنيت او ماندگار مي‌سازد. گرچه او در تعدادي از آثار كوتاهش سعي مي‌كند نوعي نگاه ديگرگون را در داستان ‌كوتاه آزمايش كند اما هرگز موفق نمي‌شود پا را از دايره همان نگاه رئاليستي فراتر بگذارد و هرچه پيش‌تر مي‌رود، زمينه‌هاي اشراف‌ستيزي و توجه به كف اجتماع بي‌پناه، بيشتر و بيشتر در نگاهش نهادينه مي‌شود؛ به تعبيري ديگر مي‌توان گفت موپاسان، يكي از پرخواننده‌ترين نويسندگان جهان تاكنون است. نويسنده‌اي كه آثارش به بيشتر زبان‌هاي دنيا ترجمه شده و مي‌شوند. همان‌گونه كه يك مترجم در بخشي از پيشگفتار داستان‌هاي كوتاه. اين نويسنده در كتاب باباي سيمون گفته، اشتهار و غناي آثار موپاسان نيازي به اثبات ندارد. تنوع زمينه‌هاي الهامي، تناوب لحن روايت كه غالبا در آنها طنز بر ديگر مايه‌ها برتري دارد، انطباق سطوح مختلف ‌اثر، ظرافت و دقت نظر در توصيف‌هاي اجتماعي، طبيعي، ريزه‌كاري‌ها، شفافيت، مهارت و درستي و سنديت و اصالت‌ها، با تاكيد بر احساس‌ها و تاثرهاي دروني، فرآيند روز به روز رواني و عقده‌هاي پرپيچ‌و خم روح و بسياري نكات ارزنده ديگر، قلم موپاسان را به اعجاب و معجزه نزديك مي‌كند. او در كالبد شكافي احساس و غوغاي دروني و پيچيدگي‌هاي روان، استاد به تمام معني‌است. روايت‌هايش از ترس از تنهايي، خيانت‌ها، دروغ، كمرويي، درشتي، خباثت، فداكاري و هزاران پيچ‌و خم‌هاي روحي، بيش از هرچيز شاهدي گويا بر نگاه انسان‌گرايانه او هستند كه آميخته با روان‌شناسي و غالبا سرشار از طنزهايي گاه گزنده است. نثر موپاسان زيبا و موجز است و هرگز خالي و سخيف و بي‌محتوا نيست.

 

حال و هوايي از جنس اعتراض

داستان‌هاي موپاسان همگي در رديف همان نگاه هميشگي نويسنده قرار دارند و اغلب حاوي حال و هوايي از جنس اعتراض به وضعيت‌هاي نابسامان بشري هستند. او در داستان‌هايي درخشان چون «محفل خانوادگي، گردشي در خارج از شهر، داستان يك سگ، و مادموازل في‌في» كه در دوران همراهي و هم‌كلامي با نويسندگان بزرگ هم عصر خودش خلق مي‌كند، به چنان تبحري از جنس روايت مي‌رسد كه كه تحسين بيشتر نويسندگان و اهالي قلم كشورش يعني فرانسه را به سوي خود سرازير مي‌كند. سكوي پرش اصلي موپاسان از مجموعه داستاني به نام «شب‌ها درمدان» آغاز شد؛ مجموعه‌اي كه به پيشنهاد اميل زولا، يكي از پايه‌گذاران مكتب ناتوراليسم در قرن نوزدهم منتشر شد و نويسنده جوان در آن مجموعه، داستاني به نام «بولي دوسويف» منتشر كرد كه مترجم آن» يعني محمد قاضي نام «تپلي» را برايش انتخاب كرد. اين داستان كوتاه تجربه‌اي شگرف از حضور درجنگ است؛ حضوري كه به خواسته زولا ‌بايد در قالب داستان‌هاي كوتاه نمايان مي‌شد و جرقه‌هايي از ادبيات ضد جنگ را ايجاد مي‌كرد. نكته جالب توجه در اين ميان، درخشش فوق‌العاده موپاسان و داستانش، نسبت به نويسندگاني بزرگ چون او ئيسمان و خود زولا بود؛ به گونه‌اي كه كتاب فوق بيشتر به دليل داستان اين نويسنده به فروش مي‌رسيد و نه حضور نويسندگان ديگر. موپاسان با تكيه بر داشته‌هاي خودآموخته‌اش از دوران نه‌چندان شاد كودكي و نوجواني و حضور درجنگ، به نوشتن ادامه داد و آثاري پديد آورد كه براي هميشه ماندگار شده‌اند.

 

زندگي پس ازجنگ

موپاسان خسته از همه‌چيز و نااميد از وضعيت خوشايند زندگي، پس از فارغ‌شدن از حضور در جنگ، به عنوان يك كارمند ساده در نيروي دريايي مشغول به كار شد و در همين زمان براي گريز از ملالت‌هاي كار كارمندي به فلوبر پناه برد و زيرنظر او به نوشتن ادامه داد. خستگي و رخوتي كه در اغلب كارهاي اين نويسنده هويداست، حكايت از روحي خستگي ناپذير و جست‌وجوگر دارد كه مي‌خواهد در نشان دادن رنج‌هاي بشر هميشه درگير نابساماني‌هاي ريز و درشت، نهايت تلاشش را به كار گيرد. او در داستان درخشان و جهاني گردنبند به وجهي نمادين از زندگي بشر گرفتار در تجملات اشاره دارد. حكايت‌ آدم‌هايي كه درگير مناسباتي جعلي و بدلي هستند و حاضرند كل زندگي خود را فداي همين بدليات كنند. اين داستان شايد به دليل استفاده از عناصر ساده در خلق روايت و شخصيت‌ها، در جهان داستاني امروز چندان مورد توجه قرار نگيرد اما آثار موپاسان در دوران زندگي‌اش، سال‌ها از حدود انديشه خود فراتر بوده‌اند كه توجه ويژه‌ نويسندگان بزرگ هم عصرش به آثار او، مويد همين نكته است.

 

اوج‌گيري نويسنده با يك رمان

به تعبيري ساده‌ مي‌توان گي‌دو موپاسان را نويسنده‌اي براي هميشه به رسميت شناخت زيرا آثارش در واحدهاي درسي بسياري از دانشگاه‌هاي جهان، به عنوان الگو مورد استفاده قرار مي‌گيرند. موپاسان استاد ايجاد تعليق و گره‌افكني در داستان كوتاه است؛ موردي كه هنوز هم در فضاي داستان‌نويسي مدرن جايگاه ويژه‌اي دارد. ايجاد حس انتظار، ساخت شخصيت‌هاي قابل باور و ارايه تصويري جاندار از وضعيت مردم‌شناسي فرانسه قرن نوزدهم، از مشخصات بارز اين نويسنده هستند كه در رماني به نام«بل‌آمي» به اوج مي‌رسد. بل‌آمي از يك سو اعتراضي شديد كه رشد طبقه اشراف است و از سويي ديگر نبود سازوكارهاي قانون‌گرايانه را مورد هجوم قرار مي‌دهد. در بل‌آمي همه‌چيز در اختيار گروهي خاص است كه هيچ هدفي به جز پر كردن كيسه خود ندارند. گروهي از اين افراد كه بيشتر پست‌هاي كليدي فرانسه آن دوران را در اختيار دارند، با ايجاد شبكه‌هايي مافيايي دست به چپاول سازمان‌يافته مي‌زنند و در اين ميان شخصيتي چون«ژرژدوروا» كه نه سواد كافي دارد و نه از جايگاه اجتماعي بالايي برخوردار است، به عنوان چهره‌اي موثر در مناسبات اجتماعي مبدل مي‌شود. نگاه اعتراضي به مناسباتي از اين دست در جامعه‌اي در حال گذار بعد از آرامش جنگ، بيشتر دلمشغولي موپاسان است. او تلاش مي‌كند كه روح اجتماع را به سمت نوعي آشنايي با خويشتن خويش دعوت كند و به عنوان يك نويسنده مصلح در بر طرف كردن ابتذال روزافزون سهيم باشد. يعني همان نگاهي كه رگه‌هاي موثرش را مي‌توان در آثاري عالي مانند «قصه‌هاي شب و روز، ميس هريت و هورلا» درك و دريافت كرد.

 

شناختي دقيق از ادبيات گذشته

آنچه آثار موپاسان را از آثار ديگر نويسندگان هم‌عصر خودش متمايز مي‌كند، بلندنظري و سير در وضعيت آينده انساني است. با خواندن آثار اين نويسنده پي مي‌بريم كه نگاه او مربوط به زمان و مكاني خاص نيست و شخصيت‌هايش در همه دوران‌ها نمودي قابل تامل دارند. آنچه از خلال نوشته‌هاي اين نويسنده برداشت مي‌شود اين است كه او ادبيات پيش از دوران خود را به خوبي مورد مطالعه قرار داده و كاملا هضم كرده است. موجي از ادبيات رئاليستي و ناتوراليستي كه كارهايش مشاهده مي‌شود ريشه در درك عميق اشعار و داستان‌هاي ويكتور هوگو دارد؛ نويسنده‌اي كه موپاسان از او به عنوان قله‌اي دست‌نيافتني در ادبيات ياد مي‌كند و در دوران جواني همه تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا شعرهايي به سبك او بنويسد. نويسنده ديگري كه موپاسان را به‌شدت تحت‌تاثير قرار داده، اونوره دو بالزاك است. نويسنده‌اي كه توسط فلوبر به او معرفي مي‌شود. نويسنده‌ بزرگ ديگري كه حق استادي بر گردن موپاسان دارد، «لوئي بويه» است. نويسنده‌اي كه موپاسان جوان را با رموز نوشتن به سبك بالزاك آشنا مي‌كند. دانش‌پذيري و علاقه بي‌حد و حصر موپاسان به نوشتن و گذشته ادبي كشورش باعث مي‌شود كه بسياري از منتقدان از او به عنوان عصاره‌اي از گذشته و حال آن روزهاي فرانسه ياد كنند. نويسنده‌اي كه شخصيت‌پردازي را از هوگو، عصيان و اعتراض اجتماعي را از بالزاك، طمانينه در كلام را از زولا و انتقال دانش را از بويه به ارث برده است. گي‌دو موپاسان فقط چهل و سه سال زندگي كرد و در همين زمان اندك هم به مدد استعداد خارق‌العاده‌اش توانست جايگاه خود را به عنوان نويسنده‌اي دردمند و از جنس مردم به اثبات برساند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون