ادامه از صفحه اول
«اعتماد» و دوستانش
تا دسترسي مردم به روزنامه – چه در داخل و چه در خارج- آسانتر شود. به خصوص وقتي تعدادي از روشنفكران و بزرگان و فرهيختگان، حضوري و مكتوب و به پيغام، خواسته و در مواردي اعتراضشان را به اطلاع من رساندند و من راي و نظر ايشان را به مديرمسوول منتقل كردم، ايشان پذيرفت كه اين مانع را – يعني مانع پول را كه انصافا بد مانعي است و ما هر جا برويم به ديوار سفت و محكم آن برميخوريم - از سر راه بردارد و ورود و خروج مخاطبان را به سايت روزنامه آسانتر كند. از آنجايي كه از اوضاع اقتصادي روزنامه خبر دارم و سختيهاي تداوم يك كار 17 ساله را واقفم، و از نزديك دستي بر آتش گراني كاغذ و سختي تكفروشي و كسادي بازار آگهي دارم، اين بزرگواري آقاي حضرتي را قدر ميدانم و ارج مينهم و از طرف تحريريه و خوانندگان «اعتماد» از ايشان تشكر ميكنم و از خداوند ميخواهم كه از سر عنايت اين كسر بودجه تمامنشدني را «من غير لايحتسب» جبران كند. اميدوارم اين تصميم پيوند روزنامه را با مخاطبانش استحكام بيشتر ببخشد. انشاءالله. دو. اداره روزنامه در اين روزگار سخت است و جفت و جور كردن هزينهها سختتر. به خصوص حالا كه به هزار دليل بازار مطبوعات كساد شده و درآمد رسانههاي مكتوب پايين آمده، نبايد جلوي توسعه منابع درآمدي را گرفت. خداوند اموات مشتريهاي سنتي روزنامه را بيامرزد و در دنيا و آخرت خير كثيرشان دهد كه كماكان سنت روزنامه خريدن را ترك نكردهاند و مقهور كامپيوتر و گوشي موبايل و تبلت نشدهاند. اينها گروه قليلي هستند كه كاغذ دست گرفتن را خوشتر ميدارند تا خيره شدن به صفر و يكهاي مجازي. شخصا بر اين باورم كه پايان شب سيه سپيد است و خيلي زود بازار مطبوعات كاغذي از نو داغ ميشود و عادت روزنامه خريدن و روزنامه خواندن مجددا فراگير ميشود. هپروتي نميانديشم خيال خام هم نميبافم. بعدا سر فرصت به تفصيل در اين باره بحث خواهم كرد و دلايلم را به عرض خواهم رساند عجالتا همين قدر از من بشنويد كه هيچ گوشي و تبلت و لپتاپي نميتواند جاي كاغذ را بگيرد. هم در كتاب و هم در مجله روزنامه، كاغذ و جوهر و رنگ و بويي كه از چاپخانه به كاغذ ميپيوندد در فرآيند مطالعه مدخليت دارند. كسي كه پاي دكه روزنامهفروشي پا شل ميكند، تيترها را سرپايي ميخواند، اعتمادي، شرقي، كيهاني، آرماني چيزي برميدارد و پولش را به روزنامهفروش ميدهد، در اصل، بداند يا نداند، وارد حلقهاي ميشود و به عضويت جماعتي درميآيد كه به آن «روزنامهخوان» ميگويند؛ همان كه قبلا ميگفتند اهل كتاب. جماعت روزنامهخوان به عادات پسنديدهاي خو ميكنند كه سخت بتوانند تركش كنند. ترك عادت موجب مرض است. ممكن است چند صباحي سرگرم ابزار و ادوات تكنولوژيك شويم و امكانات عجيب و غريبي كه در گوشيهايمان تعبيه شده، سرگرممان كنند. انصافا بعضيهايشان هم جذابند و ما را با خود ميبرند به جايي كه نميدانيم كجاست... اما نكته قابل تامل اين است كه هيچكدام از اين نرمافزارها و اپليكيشنها و امكانات متحيركننده قادر نيستند جاي خالي روزنامه كاغذي را پر كنند. دير نخواهد بود كه در اتوبوس و مترو و خيابان و پارك، انشاءالله به زودي، مثل سابق مردان و زناني ببينيم كه روزنامه و مجله دست گرفتهاند و غرق خواندنند. «خواندن» حق مطلب را ادا نميكند. بهتر است بگويم كه غرق فكر كردنند و ذهن خود را روشن ميكنند و از اين طريق وارد دنياي روشنفكري ميشوند. اين بحث مفصل است و اين رشته سر دراز دارد. فعلا به اين مختصر بسنده ميكنم كه اولا از روزنامهخوانهاي حرفهاي و از مشتريان پر و پا قرص و قديمي «اعتماد» تشكر كنم ثانيا ديگران را – خصوصا جوانان را- دعوت كنم كه ذوق كاغذ دست گرفتن و روزنامه خواندن را تجربه كنند و از اين طريق به دنياي روشنفكري وارد شوند. با گوشي موبايل كه نميشود روشنفكر شد. از اينها گذشته، روزنامه خواندن را لذتشناسان خبره جزو لذتهاي دنياي مدرن فهرست كردهاند. موقع صبحانه خوردن، پاي پيشخوان كافه ايستادن و چاي و قهوه و شيريني خوردن اگر با خواندن و ورق زدن روزنامه همراه شود، لذتي دارد كه در عالم مجو. قبول نداريد امتحان كنيد. سه. براي اينكه نهاد روزنامه بتواند به حيات خود ادامه دهد، لازم است نويسندگان و مخاطبان دست به دست هم بدهند و مشتركا اين نهاد را پيش ببرند. احيانا اگر ايدهاي به ذهنتان ميرسد كه ميتواند منابع درآمدي روزنامه را افزايش دهد يا جايگزين درآمد سايت باشد، دريغ نفرماييد و مرا و صاحبان روزنامه را در جريان بگذاريد. اين روزهاي سخت را جز با مواسات و همدلي و همياري نميتوانيم طي كنيم. كمترين كمكي كه ميكنيد اين است كه اگر احيانا مطلبي قابل اعتنا در روزنامه يافتيد لينكش را براي دوستانتان بفرستيد و ديگران را دعوت كنيد تا در روزنامهخواني با شما شريك شوند. حتي ميتوان جمعهاي دوستانه روزنامهخواني و كتابخواني راه انداخت و مطالب دندانگير را جمعي و باهم خواند. از اين گذشته روزنامهها ميتوانند جلوي رشد و گسترش دروغ و شايعه را بگيرند و اخبار جعلي و بعضا احمقانه را - كه عين پشه و مگس اسباب زحمتند - از جلوي چشمها دور كنند. از اين حيث ترويج فرهنگ روزنامهخواني، حالا چه مجازي و چه حقيقي ميتواند به پالايش فضاي رسانهاي كمك كند و جلوي انتشار دروغ و اخبار مسموم و تفرقهافكن را بگيرد. چهار- دوستاني كه براي ورود به سايت هزينه كردهاند و هنوز حسابشان صاف نشده نگران نباشند. باقيمانده پول به آنها بازگردانده خواهد شد. در واقع سايت تا امروز پولي بوده اما از امروز رايگان ميشود. لذا جاي نگراني نيست. از طرف سايت با كاربراني كه طلبكارند تماس گرفته خواهد شد.
استقلال بانك مركزي
علاوه بر آن باعث تشديد ناترازي بانكها نيز ميشود. در اين چند سال بر استقلال بانك مركزي بسيار تاكيد شده است. استقلال بانك مركزي يعني اين نهاد مهم بتواند بيطرفانه و به صورت مستقل براي حفاظت نظام بانكي كشور اقدامات لازم را اتخاذ كند و تصميمات شايستهاي به دور از فشارهاي دولتها بگيرد. عدم حضور بانك مركزي در تصميمات كلان باعث تضعيف اين نهاد مالي در هدايت نظام بانكي ميشود. وظيفه بانك مركزي راهبري و نظارت بر نظام بانكي كشور است و بايد هر كاري كه ميتواند، انجام دهد.