• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4406 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۵ تير

انساني بسيار انساني

محسن آزموده

تلويزيون تصاويري نشان مي‎دهد از مردماني در آفريقا كه در حال كندن پوست يك مار هستند. قرار است با پوست جانور بي‌نوا، براي پولدارها و ثروتمنداني هزاران كيلومتر دورتر، كيف ‌و‌ كفش‎هاي چند هزار دلاري ساخته شود. غرض از نمايش اين قساوت آشكار، انذار به آدمياني است كه براي حفظ و نمايش تمايز خودشان و اثبات برتري‎شان بر ديگران پول‌هاي كلان خرج مي‌كنند، ماشين‌هاي گرانقيمت و مجلل سوار مي‌شوند، در كاخ‌‎ها و ويلاهاي باشكوه زندگي مي‌كنند، لباس‌هاي «برند» مي‎پوشند و يك رقم كوچك و ناچيز از خرج و مخارج زندگي‎هاي پرهزينه‎شان، به ‌قيمت سلاخي وحشيانه جانوراني بي‎گناه تمام مي‎شود. مجري با سختي به صحنه فرو كردن سيخ در بيني مار بدبخت و سپس پوست‎ كندن او نگاه مي‎كند و مي‎گويد: «واقعا غيرانساني است.»

يكي از آموزه‎هاي اصلي فلسفه اين است كه در به‌كار بردن كلمات و مهم‎تر از آن مفاهيم، دقت كنيم و اصطلاحات و واژگان را در جاي خود و به‌صورت معنادار به‌كار ببريم. به ‌عبارت‌ روشن‎تر، فلسفه به ما مي‎گويد كه به هر كلمه‎ و جمله‎اي كه مي‎شنويم يا مي‎گوييم يا مي‎خوانيم، با دقت فكر كنيم و توجه كنيم كه منظور از اين اصطلاح يا عبارت چيست. اگر بخواهيم اين توصيه عقلاني و اخلاقي را درخصوص عبارت آقاي مجري به‌كار بنديم، به نتايج جالب‌توجهي خواهيم رسيد. او در مواجهه با وضعيتي به‌واقع غيراخلاقي و شنيع كه همراه است با وارد كردن درد و رنج ناضرور به موجودي حياتمند، آن را «غيرانساني» مي‏نامد. معناي سخن او چيست؟ آيا بدين معناست كه انسان به‌ماهو انسان، چنين كاري نمي‌كند، يا مراد او اين است كه انسان به‌ماهو انسان، نبايد چنين كار زشت و ناپسندي بكند؟

اين دو جمله با يكديگر متفاوتند؛ اولي به ‌تعبير ديويد هيوم، فيلسوف شهير اسكاتلندي، واجد گزاره ناظربه «هست» است؛ يعني واقعيت را توصيف مي‎كند، اما دومي واجد گزاره ناظربه «بايد»؛ يعني هنجاري را بيان مي‎كند، مبني ‌بر اينكه آدم، از آنجا كه آدم است، نبايد چنين كاري بكند. هيوم مي‎گفت ميان اين دو نوع گزاره، يعني گزاره‌هاي توصيفي (ناظربه هست) و ‎هنجاري (ناظربه بايد) ربط و نسبتي برقرار نيست، اما فعلا به ارتباط اين دو نوع گزاره كاري نداريم. به ‌باور نگارنده نكته مهم‎تر آن است كه هر دو معناي عبارت فوق غلط است؛ يعني هم اين جمله كه «انسان از آنجا كه انسان است، مرتكب كار زشت سلاخي حيوانات براي امري تزييني نمي‌شود» و هم اين جمله كه «انسان از آنجا كه انسان است، نبايد اين كار زشت را بكند.»

«انسان به‌ماهو انسان، اين كار زشت را نمي‎كند»، غلط است؛ به‌ اين‌ دليل كه به ‌گواه تاريخ، اتفاقا در ميان موجودات زنده، تنها انسان است كه چنين كارهاي زشت و شنيعي انجام مي‌دهد. كدام حيواني موجودات زنده ديگر را براي يك خواسته واقعا ناضرور مي‎كشد؟ اتفاقا اين شرور اخلاقي تنها از انسان سر مي‎زند، وگرنه ساير موجودات زنده اگر هم يكديگر را مي‎خورند يا مي‎كشند، كاملا غريزي و براي تامين نيازهاي اوليه‎شان است، نه براي تفريح، سرگرمي، گسترش قدرت يا بر سر اختلاف عقيده. به ‌عبارت دقيق‎تر، تقريبا همه خطاهاي مذكور فقط از انسان سر مي‎زند و بنابراين بهتر بود مجري، در برابر جنايت مذكور چنين مي‌گفت: «واقعا انساني است»؛ زيرا تنها انسان است كه اقداماتي چنين رذيلانه از او سر مي‎زند.

اما جمله دوم، يعني «انسان به‌ماهو انسان، نبايد اين كار زشت را بكند» غلط است، زيرا فقط‌ انسان را مكلف كرده است به انجام‌ ندادن يك عمل ناپسند، در حالي ‌كه امر مطلق اخلاقي، يعني نكشتن ديگر موجودات زنده به‌خصوص به ‌دلايل ناضرور، در هر حالتي و براي هر موجود صاحب‌اختياري ناپسند است. به‌ عبارت‌ ديگر، مشكل اوليه تعبير بالا اين است كه تنها انسان را مختار فرض مي‎كند؛ حال‌ آنكه ما هيچ دليلي
(جز شواهد ناكافي) نداريم كه موجود مختار ديگري در هستي نباشد. مشكل مهم‎تر اين است كه به ‌نحو مضمر و ناگفته انسان را برتر از ساير موجودات درنظر مي‎گيرد و به او جايگاهي فراتر از ساير موجودات اختصاص مي‎دهد؛ فرضي كه شايد در وهله اول چندان مهم به‌نظر نيايد. در ادامه، اين «خودبرتربيني انسان» يا حتي «خودمجزاپنداري او از ساير موجودات» پيامدهايي ناگوار براي كل جهان هستي و ازجمله طبيعتي دارد كه انسان را نيز فرا مي‌گيرد، بنابراين به ‌نظر مي‎آيد بهتر است دربرابر رويداد مذكور بگوييم «متاسفانه اين عمل يعني كشتن مارهاي بيچاره براي تفريح و سرگرمي يا ارضاي جاه‎طلبي، اقدامي انساني اما سخت غيراخلاقي و ناپسند است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون