همياري با مصدومان مين
وظيفه انساني ماست
ليلا كرمي
ماه مهر است و كودكان سر كلاس درس حاضر شدهاند، سعيد اما غايب است. سعيد نيازي، بهمن ماه سال ۱۳۹۷ در حال كوچ از شهرك بختياري به سمت كرخه در منطقه فتحالمبين روي مين رفت.
بر اثر انفجار مين زميني يك دستش از مچ قطع شد و دو چشمش بهشدت آسيب ديدند. يك چشمش بهطور كامل از بين رفته ولي اميدي اندك به چشم ديگرش وجود دارد. براي بچههاي نشكاش نيز مهر ماه، خوشحالي و شادي به همراه ندارد، چراكه اين ماه تداعيگر روزهاي سختي است كه بر اثر انفجار مين پشت سر گذاشتند. ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۲ بود كه 7 كودك در روستاي نشكاش از توابع شهرستان مريوان در استان كردستان بر اثر انفجار مين، مصدوم شدند. در اين انفجار كه روز جمعه و در يكي از پايگاههاي نظامي متروكه در اين روستا رخ داد، گشين كريمي، پايش و آلا روبينا، چشمش را از دست دادند.از حادثه نشكاش تا به امروز چند سالي گذشته است و در اين سالها كودكان ديگري نيز قرباني مين و ساير ادوات باقيمانده از دوران جنگ شدهاند. هنوز مدت زيادي از حادثه نشكاش نگذشته بود كه دانا يوسفي كه همراه خانوادهاش براي گردش به سرپلذهاب رفته بود، پايش را روي مين جا گذاشت. ۱۰ اسفند ماه ۱۳۹۳ بود كه انفجار مواد منفجره و مهمات عمل نكرده باقيمانده از دوران جنگ، در يكي از مناطق عشايري استان ايلام منجر به زخمي شدن ۵ دانشآموز پسر شد. اين دانشآموزان در يك مدرسه عشايري كوچك در روستاي جعفرآباد مشغول تحصيل بودند. يكي از اين كودكان محمدهادي نام داشت. او بخشي از پاي چپ خود را بر اثر انفجار از دست داده بود، اما پزشكان مجبور شدند پاي راست او را هم قطع كنند. مدتي بعد از قطع پاي دوم، محمدهادي ديگر دوام نياورد و شب عيد و سال نو بود كه خانوادهاش سوگوار او شدند.سيزدهم مرداد ماه ۱۳۹۴، 2 پسر ۱۲ ساله به نامهاي «بهزاد ابراهيمي» و «فرشاد يعقوبي» بر اثر انفجار مين دچار حادثه شدند. در اين حادثه بهزاد، جان خود را از دست داد و يعقوب چشمش را. در ارديبهشت ماه ۱۳۹۷ بود كه «شايان فرجي» پسري ۱۲ ساله در راه برگشت از مريوان به سنندج وقتي براي استراحت در كنار جاده توقف كرده بودند، بر اثر انفجار مين دو دست و چشمهايش را از دست داد. در ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۷ پسري ۱۲ ساله به نام «محمدامين قالبيحاجيوند» درست در منطقهاي كه سعيد زخمي شد، جان خود را از دست داد.طي دوران جنگ حدود 20 ميليون مين در دل خاك ايران جا گرفت. با پايان جنگ گروههاي پاكسازي وارد عمل شدند تا اين قاتلان خاموش را براي هميشه به زبالهدان تاريخ بسپارند. اما هنوز مينهاي زيادي باقي ماندهاند و گويا با گذشت زمان حال ديگر آنها نيز در دل خاك ريشه دواندهاند. هنوز هم كودكان، زنان و مردان زيادي هستند كه بايد در زمان صلح، تاوان جنگي را بدهند كه سالها پيش
به پايان رسيده است.
از اين رو در سالگرد حادثه نشكاش، جمعي از فعالان حقوق مدني و شهروندي در حمايت از مصدومان مين روز ۲۶ مهر ماه را به عنوان روز همياري با مصدومان مين نامگذاري و اطلاعيهاي به همين منظور صادر كردند. مصدومان مين به كمكهاي زيادي در زمان درمان و پس از آن نياز دارند و از اين رو حمايت از آنها بسيار اساسي است. بررسي پرونده قربانيان مين خيلي به درازا ميكشد، پروندههاي بسياري هنوز پس از گذشت سالها به نتيجه نرسيدهاند، در مورد آن ۷ كودكي كه در «نشكاش» مريوان روي مين رفتند، براي 2 نفرشان درنهايت جانبازي تاييد شده اما مقرري جانبازي تا ۱۸ سالگي به آنها داده نميشود. خانوادههاي اين كودكان عموما كارگر يا كشاورز هستند و درآمد كمي دارند و از اين رو توان پرداخت هزينههاي فرزندان خود را ندارند. مراكزي كه امكانات كافي براي معالجه اين كودكان در كنار خانوادههايشان فراهم آورده و به كودكان قرباني انفجار كه همگي درهمشكسته هستند، خدمات روانشناسي و مشاوره ارايه دهند، وجود ندارد. همه اين عوامل را كه كنار هم بگذاريم، اهميت همياري و كمك مردم بيشتر نمايان ميشود. درمان سعيد همچنان ادامه دارد. او همچنان مبارزه ميكند و اميد دارد كه نور چشمش برگردد. وحيد، برادرش ميگويد: مردم اگر نبودند ما حتي براي عمل چشم برادرم نميتوانستيم تهران بياييم، ميدانيد چقدر تا امروز روند درمان سعيد هزينه داشته است؟ هنوز پروتز دستش نيز تهيه نشده و هزينه تهيه آن گزاف است.درست است كه پاكسازي، اطلاعرساني و كمك به مصدومان مين از وظايف دولت است، اما ما نيز به عنوان شهروندان مسوول وظيفه داريم همراه مصدومان مين باشيم و از آنها حمايت كنيم.