• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3228 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

امروز تيتر نداريم

سرانجام او را چه صاحب ذوق در تيترزني بناميم كه مي‌ناميم، چه پرورش‌دهنده روزنامه‌نگاران بدانيم كه مي‌دانيم و چه يك گزارشگر حق‌گو كه بود، راهش را مي‌توان، «بيان دغدغه مخاطب و جذب او» با هنر تيترزني دانست. در عصر يخبندان روزنامه‌نگاري اين سرزمين كه مخاطب با مطبوعات قهر است جاي استاد خالي است. اما امروزكه استاد روزنامه‌نگاري از ميان مارفت، «اندوه نبودن او تيتر يك امروز ماست» مي‌تواند راه و هنرش درجلب مخاطب جاودانه بماند و بايد بماند.

زنگ خطر سطحي‌نگري

نسل جديد جامعه ايران از بحران بي‌هويتي و بي‌معياري رنج مي‌برد و براي پيدا كردن مسير درست نياز دارد تا معيارها و منطق‌هاي درست موجود را بشناسد. از سوي ديگر بايد سياست‌هايي در پيش گرفته شود تا اختلاف‌هاي عميقي كه ميان طبقات مختلف جامعه بروز پيدا كرده است حل شود. اين اختلافات فقط شامل اقتصاد نمي‌شود و بايد به همه زمينه‌ها توجه كافي داشت. در اين مسير نقش رسانه‌ها به خصوص رسانه ملي را هم نبايد ناديده گرفت. اين رسانه‌ها هستند كه مي‌توانند براي جامعه و نسل جديد معيارها را مانند مشعلي روشن كنند. معيارهايي كه با نسل امروز تطابق داشته و از جذابيت‌هاي كافي برخوردار باشد تا نسل جديد براي پيدا كردن مسير دست به دامن رسانه‌هايي كه با ساختار جامعه ما سنخيتي ندارند، نشوند و پاي در مسيرهاي اشتباهي كه تنها از روي جو زدگي است، نگذارند. در كنار رسانه ملي بايد اين امكان براي ديگر رسانه‌ها از جمله روزنامه‌ها و مجله‌ها هم فراهم شود تا با آزادي عمل بتوانند در اين مسير فعال شوند و مانند تزريق نيكي در جاده‌اي تاريك براي جامعه و نسل جديد ايران عمل كنند.

آن كه «خبر» شد و خبري كه از او باز آمد

روزنامه‌نگاران در پي كسب هويتند و هر چيز را مناسب با ساخته شدن اين هويت خويش برمي‌كشند و خود را در آن آينه مي‌بينند. قندي از جنس روزنامه‌نگاري و از قبيله روزنامه‌نگاران بود. اهالي مطبوعات چه آنان كه با او بودند و او را ديده بودند و چه آنان كه او را در اين سال‌ها نديده بودند  با وجود هر تفاوتي كه در شيوه‌هاي حرفه‌اي يا دانش روزنامه‌نگاري با او داشتند او را هميشه از خود مي‌دانستند و خود را همواره در كنار او مي‌ديدند و به همين سبب قندي را بخشي از سند هويت خويش مي‌دانستند؛ هويتي كه متاسفانه گاه ناديده گرفته مي‌شود و روزنامه‌نگاران را به رنج تنگناهاي گوناگون گرفتار مي‌كند و منزلت، قدرت و معيشت آنان را به مخاطره مي‌اندازد.
سوم: قندي امروز در قطعه «نام‌آوران» بهشت زهرا به خاك سپرده مي‌شود. مي‌توان حال و روز روزنامه‌نگاران را از سينه تاريخ هم در اين قطعه بازخواند. روزي را به خاطر مي‌آورم از سال‌هاي نه چندان دور كه «مهران قاسمي» روزنامه‌نگار جوان و پرتوان در آستانه 30 سالگي در سال 86 از دنيا رفت و دست‌اندركاران جامعه مطبوعات و اصلاحات نتوانستند براي دفن جايي در قطعه هنرمندان دست و پا كنند كه در زبان بروكراسي كه البته كمي هم سياست در آن روزهاي سخت، روزنامه‌نگاران در اعداد اهل هنر به حساب نمي‌آمدند. با همت و پيگيري بي‌امان احمد بورقاني قطعه ديگري از بهشت زهرا نام «نام‌آوران» به خود گرفت و مهران در آن قطعه به خاك سپرده شد. هفته بعد آن احمد بورقاني دومين روزنامه‌نگاري شد كه همان جا در كنار او آرام گرفت و پس از آن روزنامه‌نگاران در شمار ديگر نام‌آوران كشور جايي آبرومندانه براي مردن يافتند. قندي امروز ميهمان اين خاك است كه از نعمت وفاداري و حق‌شناسي شاگردان و دوستدارانش برخوردار شده. پيش از او روزنامه‌نگاران بزرگي از هم‌نسلانش چون دريايي و پرتوي به رغم مرگ‌هايي نظير او در سكوت و كم خبري رفتند و از اين نعمت چنان كه بايد برخوردار نشدند. مرگ قندي تاملاتي بسيار مي‌خواهد. در مرگ روزنامه‌نگاران، به آنها سخت و پردامنه انديشيدن ارزنده است اما ارزنده‌تر از آن انديشيدن به آنان در زندگي و در رويارويي با تنگناهاي معنوي و مادي قدري هم بايد به فكر روزنامه‌نگاران توانا و پر دغدغه‌اي باشيم كه چنان كه بايد جا، مكان و امكاني درخور انعكاس درس‌‌ها و دانسته‌ها و تجربه‌هاي خويش ندارند.
چو بر گورم بخواهي بوسه دادن
رخم را بوسه ده كاكنون همانيم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون