• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4495 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱ آبان

يادي از عبدالحسين زرين‌كوب به بهانه تجديد چاپ سه كتابش

سايه باشكوه اديب فقيد

بهنام ناصري

 

 

تجديد چاپ سه كتاب از عبدالحسين زرين‌كوب، ديروز نام اين اديب و تاريخ‌نگار فقيد را در صدر اخبار حوزه فرهنگ و هنر رسانه‌ها قرار داد. خبر از اين قرار بود كه انتشارات اميركبير كتاب‌هاي «ارسطو و فن شعر»، «بامداد اسلام» و «كارنامه اسلام» زرين‌كوب را بار ديگر منتشر كرده است. اين گزارش همچنين حاكي است كه اين كتاب‌ها به ترتيب به چاپ‌هاي يازدهم، بيست و سوم و بيست و هفتم رسيده‌اند. «بامداد اسلام» به تناسب نامش تاريخ صدر اسلام را تا آخر امويان در بر مي‌گيرد؛ «كارنامه اسلام» نگرشي است به جامعه مسلمان در متن فرهنگ اسلامي و «ارسطو و فن شعر» هم تلقيات و مشاهدات ارسطو در باب انواع ادبي را دستمايه قرار مي‌دهد؛ اما اين سه كتاب تنها بخش كوچكي از آثار زرين‌كوب است. گواه تنوع فعاليت فرهنگي‌اش، كميت مثال‌زدني كتاب‌هاي اوست. نويسنده و مترجمي است كه آثار متعددي از او در قالب تاليف و ترجمه در حوزه‌هاي مختلف ادبيات، انديشه، تاريخ ايران، تاريخ اسلام و ... برجاي مانده است.

زرين‌كوب‌ زاده بروجرد بود. از خانواده‌اي اصالتا خوانساري و در بيست‌وهفتم اسفند 1302 تحصيلات ابتدايي را به تمامي و متوسطه را تا پايان سال پنجم در زادگاهش به پايان برد و چون بروجرد در آن زمان، سال‌هاي پاياني دهه دوم سده خورشيدي، تنها يك دبيرستان داشت‌ و آن هم فاقد كلاس شش، براي اتمام دوره متوسطه راهي تهران شد، ديپلم گرفت و دوباره به لرستان برگشت و مشغول تدريس در مدارس خرم‌آباد و بروجرد شد. گرچه ديپلمش ادبي بود اما در رشته‌هاي مختلفي تدريس مي‌كرد. چند سال بعد براي فراگيري ادبيات فارسي در سطح آكادميك دوباره به تهران رفت و در نيمه دوم دهه بيست، در مقطع ليسانس و در سال 1334 دكتراي ادبيات گرفت. يك‌سال بعد دانشيار دانشگاه تهران شد و تدريس تاريخ اسلام، تاريخ اديان، تاريخ كلام و تاريخ تصوف را آغاز كرد.

زرين‌كوب در مقام مدرس تنها در دانشگاه‌هاي ايران نبود كه تدريس كرد. 12 سال پس از آغاز تدريسش به امريكا دعوت شد و دو سال هم در دانشگاه پنسيلوانيا تاريخ تصوف و ادبيات فارسي درس داد. در آستانه دهه 50 به ايران بر‌گشت و تا مقطع انقلاب در دو گروه ادبيات و تاريخ درس داد. از وقوع انقلاب ايران چيزي نگذشته بود كه بيماري بر او حادث شد و سال‌هاي 58 تا 60 را براي مداوا در فرانسه گذراند. در آن دو سال هم البته دست از كار نوشتن برنداشت و مشغول كار روي نقد و شرح تحليلي و تطبيقي مثنوي مولوي شد كه حاصلش كتاب «سر ني» اوست. كتابي كه برخي از مولوي‌پژوهان از جمله عبدالكريم سروش و فرانكلين لوئيس، مطالعه آن را براي غور در مثنوي معنوي ضروري مي‌دانند. بيماري زرين‌كوب و وقايعي كه متعاقب انقلاب در حوزه آموزش عالي در ايران به وجود آمد، بين اين استاد برجسته دانشگاه تهران و كار تدريس فاصله انداخت و به اين ترتيب همكاري‌اش با دانشگاه متوقف ‌شد. بعد از بازگشايي دانشگاه‌ها هم وقتي از او براي بازگشت به كسوت استادي و كار تدريس دعوت كردند، بحث نارسايي قلبي و كار روي كتاب‌هاي ناتمام را به عنوان دلايل معذوريت خود پيش ‌كشيد و نپذيرفت.

زندگي و فعاليت فرهنگي عبدالحسين زرين‌كوب مانند هر كس ديگري فراز و فرودهاي خود را داشت. با اين حال، مشكلاتي كه برايش پيش آمد و مانند برخي ديگر اساتيد دانشگاه، دانشجويان را از نعمت تلمذ در محضر او محروم كرد، هرگز او را از دست شستن از كار در ميهنش باز نداشت و به صرافت آن نينداخت كه عطاي خدمت به فرهنگ و آموزش ايران را به لقايش ببخشد. زرين‌كوب در تمام دو دهه‌اي كه بعد از انقلاب عمرش به دنيا بود، پيوسته پژوهش كرد و نوشت و درس داد.

حالا اينها را بگذاريم در كنار رفتاري كه تلويزيون ايران سه سال مانده به مرگ زرين‌كوب با او كرد. او يكي از نويسندگان مغضوب برنامه‌اي تلويزيوني به نام «هويت» بود كه حمله‌اش به گروهي از روشنفكران از جمله نويسندگان، شاعران، منتقدان و مترجمان از جمله ايرج افشار، هوشنگ گلشيري، احمد شاملو، عبدالحسين زرين‌كوب و... را در دستور كار خود قرار داده بود. گرچه بعدها دولتي ديگر روي كار آمد و قدرشناسي از مفاخر فرهنگي را در اولويت‌هاي به مراتب نزديك‌تري از كار خود قرار داد اما در مورد زرين‌كوب غالب نكوداشت‌ها زماني برپا شد كه ديگر عمري از او به دنيا نبود. گرچه برادرش، عظيم زرين‌كوب در جايي گفته كه او به آنچه برنامه هويت با او كرد، وقعي نمي‌گذاشت و تنها به آن مي‌خنديد اما بيراه نيست اين تصور كه اين بي‌اعتنايي تنها بازتابي از سطح قضيه است و اديب و نويسنده و استاد فقيد دانشگاه ما با رواني رنجور از سازماني كه بنا بود «صدا» و «سيما»ي ما ملت ايران باشد، از ميان‌مان رفته باشد. كسي كه او را محرك آثار بي‌شماري مي‌دانند كه متاثر از كتاب‌ها و مقالات و درس‌گفتارهايش پديد آمده‌اند. چند سال پيش بود كه رييس دايره‌المعارف اسلامي زرين‌كوب را منبع نوري در نظر آورد با سايه‌اي نيروبخش كه كار محققان و پژوهشگران علوم انساني در ايران با او به اين زودي‌ها تمام نمي‌شود و تا سال‌ها در يادداشت‎هاي او گرم جست‌وجوها و مطالعات تحقيقاتي خواهند بود. روانش شاد و سايه زرينش مستدام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون