• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4500 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۱ آبان

صفاي محضر مصفا

محمد دهقاني

من دانشجوي زنده‌ياد مظاهر مصفا بودم اما آشنايي‌ام با ايشان به قبل از آن برمي‌گردد. آنچه باعث آشنايي من با نام مظاهر مصفا شد، اولا شعرهايي بود كه ...

به طور پراكنده از ايشان منتشر مي‌شد و بعد رواياتي بود كه درباره ايشان مي‌شنيدم. قبل از اينكه دانشجوي دكتراي دانشگاه تهران شوم و حضور در كلاس‌هاي دكتر مصفا را تجربه كنم از ديگران و به ويژه استادانم كه خود از شاگردان زنده‌ياد بودند، بسيار از خصايل فردي و ادبي ايشان شنيده بودم. من قبلا جايي از معلماني نوشته‌ام كه خودشان از موضوعي كه تدريس مي‌كنند، مهم‌ترند. در اينجا بار ديگر به همان نوشته برمي‌گردم و يادآوري مي‌كنم كه دكتر مظاهر مصفا در مقام مدرس و استاد دانشگاه، يكي از برجسته‌ترين مصداق‌هاي اين معلمان بود. ما به عنوان دانشجويان ايشان بيش از آنكه به خاطر موضوع درس برويم سر كلاس، به خاطر شخص ايشان مي‌رفتيم. نمي‌رفتيم كه مثلا شاهنامه بخوانيم يا گلستان سعدي و مثنوي و... بلكه مي‌رفتيم به محضر ايشان تا از حضور استاد حظ كنيم. استاد، شاعري كلاسيك‌سرا بود با ذائقه‌اي كه شعر از نيما به بعد را برنمي‌تابيد. با اين حال و با اينكه تنها قالب‌هاي قدمايي را مي‌پسنديد و به اصطلاح ذائقه كلاسيك داشت اما محتواي شعرهايي كه در همان قالب‌هاي كلاسيك مي‌سرود، محتوايي كلاسيك نبود و مدرن بود. همه‌ مي‌دانيم كه زنده‌ياد مظاهر مصفا قصيده‌سراي قهاري بود و كسي نيست كه بتواند منكر توانايي خاص و منحصر‌به‌فرد ايشان در سرودن قصيده شود. من حتي معتقدم كه قصايد ايشان بي‌همتا بود و زبان فارسي قصيده‌سرايي مانند ايشان به خود نديده است. براي رصد انديشه مدرن جاري در شعرهاي ايشان، نمونه‌هاي فراواني وجود دارد. مثلا مي‌توان به قصيده معروفي كه با رديف هيچ نوشته‌اند به عنوان نمونه‌اي بسيار مدرن اشاره كرد. قصيده‌‌اي با اين مطلع: «جان از نتاج هرگز و تن از تبار هيچ/ مردي ز شهر هرگزم از روزگار هيچ». تاسف مي‌خورم از اينكه كتاب «نسخه اقدم» استاد زماني منتشر شد كه توش و توان چنداني برايشان نمانده بود كه بتواند آن را تصحيح كند. جداي از قصيده‌ها، چهارپاره‌هاي استاد مصفا هم شعرهاي به لحاظ محتوايي مدرن هستند و اين مدرن بودن محتوا در عين كلاسيك بودن قالب‌هاي شعري، ويژگي شعر مظاهر مصفا بود. در بعد فردي زندگي استاد هم خصلت‌‌هايي ديده مي‌شد كه ايشان را به انساني خاص در نگاه ديگران تبديل مي‌كرد. آنها كه بيشتر دكتر مصفا را مي‌شناختند، مي‌دانند كه بسيار مردمدار بود و همواره با مردم و در كنار مردم زندگي مي‌كرد. اگرچه در شعري آزادي را دروغي بزرگ خوانده بود اما به شكلي پارادوكسيكال، شاعر آزادي بود؛ اما نه آزادي به معناي سياسي كلمه بلكه آزادي در وجه فلسفي آن. استاد مصفا همواره در جست‌وجوي آزادي بود و اين جست‌وجو را موجب معنادار شدن زندگي مي‌دانست. به عبارتي دغدغه‌اش در قبال آزادي، دغدغه‌اي existential بود، نه political . من هميشه تصور مي‌كردم كه ايشان در زمان حياتش خيلي دوست داشت مجموعه اشعار خود را منتشر كند كه به هر دليلي ميسر نشد. به نظرم از اين به بعد شاهد چاپ آثار او خواهيم بود. مظاهر مصفا ايراندوست بود، اگرچه حزبي و سياست‌زده نبود و اين كم خصلتي نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون